#عکس_نوشته #تربیت_فرزند آموزش به جای بازی! 📚 کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

یه کاردستی متحرک داریم امروز💝💝 #کاردستی کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

اینم طرز تهیه شن جادویی آنان که به کودکان عشق می ورزند دست بکار شوند. #بسازیم کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

خرگوش بکِشیم🌹💝 #نقاشی کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

🖤🌾السلام علیک یا فاطمة الزهرا 🌾🖤 ذکر لبانم فاطمه یا فاطمه یا فاطمه روح و روانم فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) دانی چه آمد بر سرم از داغ هجر مادرم از‌ ضرب سیلی بر رخش خونین شده چشم ترم _ نامش شده ذکر همه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) گِریَم برای ناله اش بر بازوی بشکسته اش بر سینه ی مجروح او بر محسن شش ماهه اش _ بار دگر شد همهمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) جانم فدای ناله اش در سوگ آن آلاله اش از ضربت آن نا نجیب خم گشته جسم انورش _ دخت نبی آن عالمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) از بس که نالان‌گشته ام زار و پریشان گشته ام محسن فدا شد پشت در من دلغمین و مضطرم _ در خانه اندوه و غمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) رفته از این دار فنا آخر جدا گشته ز ما آتش گرفتم سوختم‌ از ماتم این ماجرا _ این سینه ها پر ماتمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) از بس که تنها گشته ام رخت سیه پوشیده ام بالین قبرش سوگوار غمخوار مادر گشته ام _ شد ذکر بنت خاتمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) یارب ببین دلداده اش نسل پیمبر زاده اش ماتم گرفته دختری بر مادر غمدیده اش _ امّ ابیهای همه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) از بس که زخمی شد بدن شد نیمه شب غسل و کفن تا کس نبیند پیکرش حتی دو چشمان حسن _ بعد از تو داغ و واهمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) طاقت ندارد مرتضی در سوگ دخت مصطفی زانو گرفته در بغل ذکر لبش یا فاطمه _ نامش شفا و مرهمه یا فاطمه یا فاطمه (۲ ) غمگین ز داغ عاشقان نالان ز سوگ رهروان جسم عزیزان غرق خون در محضر جانانمان _ روحی فداک یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۲ ) 🖤🌹 محمد صادق ربانی 🌹🖤 #نوحه کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

همه مادر دارند من ندارم سایه‌ی سر دارند من ندارم #نماهنگ📺 #ایام_فاطمیه💔 #محمدحسین_پویانفر🎙 . 👈

سلام بچه هااای عزیزم☺️ ان شاءالله که امروز روز خوبی بوده براتون #سلام_صبح_بخیر کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

پسر بی نظم روزی روزگاری پسر کوچولوی بی نظمی بود که هیچ وقت وسایلش رو جمع نمی کرد. هر وقت مادرش بهش می گفت وسایل مدرسه اتو جمع کن، میگفت چرا باید جمع کنم وقتی می تونم همه رو پرت کنم تازه خیلی هم بیشتر حال میده. تا اینکه یک روز که از مدرسه اومد خونه وسایلش رو مثل همیشه به گوشه ای پرت کرد و فردا صبح که می خواست بره مدرسه هر چه دنبال جورابش گشت اونو پیدا نکرد و خیلی کلافه شد. به ساعت نگاه کرد دید داره دیرش میشه شروع کرد به گریه کردن. مادرش گفت چی شده عزیزم چرا گریه می کنی؟ گفت جورابامو پیدا نمی کنم. مادرش گفت ببین پسرم وقتی من بهت میگم هر چیزی رو سر جای خودش بذار بخاطر همینه. حالا فهمیدی؟ پسر کوچولو گفت :من فکر نمی کردم که این مشکلات پیش بیاد. ولی قول میدم از این به بعد نظم داشته باشم و وسایل خودمو در جای مخصوص بذارم. مادرش هم او را بوسید و یک جوراب دیگر آورد و او پوشید و به مدرسه رفت. در راه مدرسه با خودش فکر می کرد که از امروز پسر منظمی خواهم شد. #قصه_متنی کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯

برگ هارو با مداد شمعی رنگ کن🔶 #نقاشی کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯