—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: اولین نوه ✨ #میوه_ی_دل_من #داستان #تولد_تا_هفت_سالگی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

به نام خداوند بخشنده و مهربان ✨ اتل متل ستاره قصه داریم دوباره📚 روز پانزدهم ماه رمضانِ سال سوم هجری قمری بود؛ یعنی هزاروچهارصد سال پیش در این روز، در شهر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، مدینه، کودکی به دنیا آمد که یک دنیا شادی و خوشحالی را به مردم شهر بخشید🌺 این شادی، به خاطر تولد اولین نوه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود.👼 امام علی علیه‌السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها ، پدر و مادر این کودک هم خیلی خوشحال بودن و لبخندْ مهمان لب‌هاشون شده بود و می‌خواستن مژده این تولد رو هرچه زودتر به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بدن.🎉 وقتی خبر به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید، بسیار شاد شدن و به سمت خونه دخترشون رفتن. وقتی وارد خانه شدند، نوزاد را درون قنداقه سفید گذاشته و نزد پدربزرگ آوردند، پدربزرگ کودک را بغل کرد او را بر سینه اش چسبانید و بوسید.🥰 نام کودک زیبای شهر مدینه، از طرف خداوند «حسن» گذاشته شد.💖 بچّه ها، خوبه بدونید که این اسم تا آن زمان، روی هیچ کس گذاشته نشده بود.✨ #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

✨امام حسن مجتبی علیه السلام در دوران کودکی، در کنار بهترین مربیان خود، یعنی پدربزرگش پیامبر صلی الله علیه و آله ، پدرش حضرت علی علیه السلام و مادر بزرگوارش حضرت زهرا علیهاالسلام تربیت یافت.🌻 👦 هفت ساله بود که در مجلس سخنرانی پدر بزرگش شرکت می کرد تا درس هایی از اسلام یاد بگیرد. او با دقت به حرف های پیامبر صلی الله علیه و آله گوش می داد و آن ها را خوب به خاطر می سپرد. وقتی به خانه می رسید، به اتاقی می رفت و چند بالش روی هم می گذاشت تا بتواند برای خود منبری درست کند.🪑 سپس بالای منبری که ساخته بود می رفت تا آن چه را یاد گرفته، مثل یک سخنران توانا برای مادرش فاطمه علیهاالسلام تعریف کند.🎤 وقتی حضرت علی علیه السلام از این جریان باخبر شد، روزی پشت پرده اتاق پنهان شد تا سخنرانی کودک شیرین زبان خود را بشنود، وقتی حرف های حسن علیه السلام تمام شد، حضرت با خوشحالی از پشت پرده بیرون آمد و حسن علیه السلام را در آغوش گرفت و صورتش را بوسه باران کرد.🥰 #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

امام رضا علیه‌السلام✨ افطاری دادن تو به برادر روزه‌دارت، فضیلتش بیشتر از روزه داشتن توست. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الکافی، ج۴، ص۶۸. #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #احادیث ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

یه نقاشی دیگه با کشیدن دور دست☺️ البته سعی کنین از دست کوچولوتون استفاده کنین و حتما بذارید خودش رنگ کنه😍 #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #خلاقیت #نقاشی #مادر_خلاق ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

💢بدون امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف )دل تنظیم نمیشه... #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #تربیت_اسلامی #استاد_پناهیان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

اول به نام خدا که بنـده او هستم✨ به حضرت محمّد صلوات می‌فرستم✨ صلوات بر پیمبر و نسل پاک ایشان✨ یه کار خیلی خوبه برای هر مسـلمان✨ #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #صلوات #شعر ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

عامل اصلی تأخیر ظهور 8⃣1⃣ متأسفانه این‌قدر رشدنایافته هستیم که... 💠 تا چهار نفر در یک تشکل دینی، مثلا در یک هیأت، کنار هم کار می‌کنند، یک دفعه‌ای شعبه می‌زنند و دو تا هیأت دیگر درست می‌شود؛ چون نمی‌توانند با هم کار کنند❗️ البته تکثر هیأت‌ها خوب است، ولی عدم تحمل همدیگر خوب نیست، چون موجب می‌شود عناصر تشکیلاتی برای امام زمان علیه‌السلام تربیت نشوند❌ 🔰 در حالی که هیأت باید در درجه اول، خود اداره‌کنندگان هیأت‌ها را رشد بدهد. ولی متأسفانه این قدر رشد نایافته هستیم که در اثر کوچکترین اختلافی از هم جدا می‌شویم و برای هم فداکاری نمی‌کنیم. #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #تربیت_اسلامی #استاد_پناهیان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: نوک حنایی🕊 #میوه_ی_دل_من #داستان #تولد_تا_هفت_سالگی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 سلام گل دخترااا... گل پسرااا حالتون خوبه؟ خداااارووووشکر☺️ اتل متل ستاره قصه داریم دوباره هرکی که خوب بشینه قصه براش شیرینه... بریم سراغ قصه امشبمون... صفحه1⃣ توی یکی از روزهای قشنگ خداجون توی شهر قم، کبوتر کوچولویی🕊 به اسم نوک حنا با بابا و مامانش روی یک گلدسته بلند و قشنگ زندگی میکردن.🕌 اون روز بابای نوک حنا از خونه رفته بود تا برای غذا دونه جمع کنه. برای همین نوک حنا حوصله‌ش خیلی سر رفته بود، آخه اون خواهر و برادری هم نداشت که با اونا بازی کنه.😒 نوک‌حنا با بی حوصلگی از مامانش پرسید: مامان جون کی من میتونم پرواز کنم؟ آخه همیشه توی خونه ام😕 مامان نوک حنا گفت: عزیزمن تو هنوز کوچیکی و هنوز زوده که پرواز کنی... نوک‌حنا با خودش گفت: ای کاش منم زودتر بزرگ میشدم و مثل مامانی و بابایی پرواز میکردم و از توی آسمون هممممه جای این شهر رو میدیدم😍 و دوستای خوبی برای خودم پیدا میکردم. نوک حنا توی همین فکرا بود که چشمم به گنبد طلایی🕌 روبروش افتاد و از مامانش پرسید: مامان جون چرا ما اینجا زندگی می کنیم؟ چرا برای زندگی به جای دیگه نمیریم؟ مثل اون کوه هایی که اون دوره...⛰ مامان نوک حنا گفت: آخه اینجا یک شهر خوب خداست که اسمشم شهر قم هست.☺️ نوک حنا پرسید: چرا اینجا خوبه؟ چه فرقی با جاهای دیگه داره؟🤔 مامانش گفت: بخاطر همین گنبد طلایی که هرروز داری نگاهش میکنی. نوک حنا با تعجب پرسید: مگه این گنبد چه جاییه❓ مامانش گفت: این گنبد مزار یک خانم خیلی خوب و مهربون به اسم ✨حضرت معصومه شلام‌الله هست که خدا ایشون رو خییییلی دوست داره و برای همین هرکس به زیارت ایشون بیاد، خدا بهشون پاداش بهشت رو میده.🌷 #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

صفحه2⃣ 🌻حضرت معصومه دختر امام هفتممون یعنی امام موسی کاظم علیه‌السلام و خواهر امام‌رضا علیه‌السلام جونه و خیلی مقام بزرگی پیش خدا داره برای همین ما باید خیلی خوشحال باشیم و خدا رو شکر کنیم که داریم‌کنار ایشون زندگی می کنیم.😌 نوک حنا از مامانش پرسید: چرا همیشه هرروز حرم حضرت معصومه سلام‌الله شلوغه؟💞 مامانش گفت: بخاطر اینکه مردم برای زیارت ایشون به حرم میان و از حضرت معصومه سلام‌الله میخوان تا به اونها توجه کنه.💝 نوک حنا پرسید: مگه ایشون صدای ما رو میشنوه؟😍 مامان نوک حنا گفت: بعععله... ایشون صدای همممه رو میشنون حتی صدای تو رو. نوک حنا با خوشحالی گفت: مامانی منم میخوان موردتوجه حضرت معصومه سلام‌الله بشم مامان به منم یاد میدی چیکار کنم تا ایشون رو خوشحال کنم؟🤗 مامانی گفت: حضرت معصومه سلام‌الله همممه بچه ها رو دوست داره ولی اگه دوست داری ایشون رو خوشحال کنی کافیه کارای خوب انجام بدی. یکی از کارای خوبی که ایشون رو خیییلی خوشحال میکنه دعا کردن🤲 برای ظهور و فرج امام دوازدهممون یعنی حضرت مهدی عجل‌الله هستش چون اگه ایشون که خییییلی مهربون و خوبه ظهور کنه تمووووم بدی ها از بین میره و کل جهان رو خوبی و مهربونی پر میکنه و همممه موجودات جهان خوشحال و شاد میشن حتی ماهی های دریا و پرنده های تو آسمون.🐠🕊 نوک حنا وقتی این حرفا رو شنید با خودش فکر کرد که چقدر دنیا خوبه بعدش پرسید: مامانی مگه من دعا کنم واقعا امام زمان عجل‌الله جون ظهور میکنه؟ مامان نوک حنا سرش رو بلند کرد و همین طور که داشت به آسمون آبی نگاه میکرد گفت: آره کوچولوی قشنگم حتما ظهور میکنه اگه ما بخوایم و دعا کنیم.😇 نوک حنا ازون روز تصمیم گرفت تا همیشه برای ظهور و فرج امام زمان دعا کنه تا امام زمان عجل‌الله جون زود زود بیاد و دنیا رو پر از خوبی و مهربونی کنه‌.🥰 گل های بهشتی بیاین ما هم مثل نوک حنا و مثل هرشب برای سلامتی و ظهور آقامون امام زمان دعا کنیم.🤲 #دعای_سلامتی_امام زمان تا یک شب دیگه و یک قصه قشنگ دیگه دست علی یارتون خدا نگه‌دارتون👋 خداحافظ بچه ها شبتون بخیر😘 #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯