eitaa logo
میوه دل من
6.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
━━ .•👶━━━━━━━━━━━ 🌱فرزندآوری عامل نشاط خانواده 💠 وقتی شما به خانه‌ای وارد شوید که فرزندی در آن نیست، یک حسّ دلمردگی، خمودگی، افسردگی را در آن خانواده‌ها احساس می‌کنید.🍂 ولی در خانواده‌ای که فرزند حضور دارد، از اوّل صبح که فرزند بیدار می‌شود، یک نشاط و شادمانی و حرکت و پویایی را در خانواده ایجاد می‌کند. یعنی خانواده را سرزنده می‌کند.🌻 پدر، مادر و محیط خانواده به واسطۀ آن فرزند، نشاط و شادی و شادمانی خاصّی می‌گیرند. 📔برگرفته از درس‌های تربیت فرزند استاد حجت الاسلام و المسلمین تراشیون ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
عروس دریایی با بشقاب پلاستیکی و نخ کاموا🌊 اول بشقاب رو نصف کنین و داخل بشقاب رو با ماژیک رنگ کنید. پایینش رو با پانچ سوراخ کنین و نخ ها رو آویزون کنین. براشون چشم و دهن بکشین تا کامل بشن😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: تقصیر من بود😳 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
به نام خداوند بخشنده و مهربان✨ اتل متل ستاره قصه داریم دوباره📚 همه با هم بشینیم این قصه رو ببینیم☺️ صفحه 1⃣ موشی می دانست که نباید در خانه توپ بازی کند اما او و برادر کوچکش موش موشی می خواستند بدانند آیا توپ پلاستیکی نوی آن ها می تواند آن قدر از زمین بالا بپرد که به سقف برسد یا نه. موشی به موش موشی گفت: باید حتما آن را امتحان کنیم ! البته فقط یک بار. سه ، دو ، یک ، جانمی ... ! توپ کوچولو هوا رفت و به سقف هم رسید ! اما وقتی به زمین خورد دوباره هوا رفت و این بار درست به طرف گلدان نازنین مامان موشی رفت ؛ همان گلدان زردی که خال های قرمز داشت. جیرینگ ! رنگ از روی موشی پرید و فریاد زد : وای ، نه ! موشی به موش موشی گفت: زود باش ! باید قبل از برگشتن مامان شیشه خرده ها را جمع کنیم. اما موش موشی نمی توانست از جایش تکان بخورد. توی حوضچه بزرگی از آب گیر افتاده بود. موشی دست دراز کرد و موش موشی را از آب بیرون کشید. زیر لب غر می زد : من هم عجب شانسی دارم ! چرا همه بلاها سر من می آید ؟ موشی حوله آورد و موش موشی را خوب خشک کرد. بعد گل ها را توی پارچ گذاشت و شروع کرد به جمع کردن شیشه خرده ها. موشی خاک انداز پر از شیشه خرده را زیر تختش مخفی کرد و گفت: گلدان چرا شکست ! وقتی مامان بفهمد خیلی عصبانی می شود ! شاید دیگر به ما پنیر خوشمزه ندهد. اگر اجازه ندهد تلویزیون تماشا کنیم چی ؟ یا ... یا ... اما تنبیهی سخت تر از این هرگز به فکر موشی نمی رسید. با خودش گفت: اصلا به مامان نمی گوییم ! اما اگر از ما پرسید گلدان کجاست چه بگوییم؟ هر دو به فکر فرو رفتند. ناگهان موشی گفت: فهمیدم ! به مامان می گوییم دزد آمد و گلدان را دزدید ! اما تا حرف دزد و دزدی به میان آمد موهای تن هر دو از ترس سیخ شد. موشی گفت: به نظرم این هم راه حل خوبی نیست باید کلک بهتری بزنیم. مامان موشی داشت چیزهایی را که خریده بود جابه جا می کرد که در آشپزخانه باز شد. موش موشی یواشکی وارد آشپزخانه شد و با صدای نازکش گفت: مامان می خواهم خبری بدی بهت بدم اما باید به من قول بدهی که خیلی از دستم عصبانی نشوی. مامان موشی گفت: تو خیلی کوچک تر از آن هستی که من از دستت عصبانی شوم. موش موشی ماجرا را تعریف کرد اما پای موشی را وسط نکشید. مامان موشی گفت: خیلی بد شد. آیا گلدان نازنینم فقط ترک خورده یا کاملا شکسته است ؟ موش موشی گفت: می روم آن را بیاورم و ناپدید شد. چیزی نگذشت که موشی و موش موشی با تکه های شکسته گلدان برگشتند. موشی که از این کار موش موشی کلی تعجب کرده و ناراحت شده بود به مامان موشی گفت: موش موشی همه چیز را نگفته ! من آن را توپ به گلدان زدم. آیا از دست من خیلی عصبانی هستی ؟ مامان موشی جواب داد: نه فقط ناراحتم چون بهتر بود از اول خودت ماجرا را می گفتی. من آن گلدان را دوست داشتم. موشی گفت: شاید بتوانیم با چسب تکه های آن را به هم بچسبانیم. آن ها تکه های گلدان را به هم چسباندند اما گلدان مثل اولش نشد. موشی با ناامیدی گفت : دیگر نمی توانیم در آن گل بگذاریم چون آب در آن نمی ماند اما شاید بتوان برای کار دیگری از آن استفاده کرد. او با کلی شکلات برگشت و گفت : این می تواند از این به بعد شکلات خوری نازنینت شود ! مامان موشی هم خندید و گفت : فکر بسیار خوبی است ! ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه‌السلام🌺 شخصی را می‌بینی که در لام یا واوی خطا نمی‌کند و سخنوری زبردست است؛ اما دلش از شب تار هم سیاه‌تر است و شخص دیگر را می‌بینی که نمی‌تواند حرف دلش را به زبان بیاورد؛ لیکن دلش مانند چراغ می‌درخشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 الکافی، ج۲، ص ۴۲۲. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرینی‌ها و سختی‌های یک مادر با زبان شعر طنز☺️ پیشنهاد دانلود ⏯ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼زنبورِ عسل 🌸 ای زنبورِ طلایی 🍃 تو دوستِ خوبِ مایی 🌼 یه بار توو‌ کندو هستی 🍃 یه بار رویِ گلایی 🌸 نشسته گرده بر پا 🍃 میای زباغ وصحرا 🌼 میسازی تو عسل را 🍃 با‌عطر وشهدِ گلها 🌸 طی میکنی هوا رو 🍃 باغ و شکوفه‌ها رو 🌼 با صلواتی شیرین 🍃 کرده‌ای کامِ ما را ✍️ شاعر سلمان آتشی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 در مواقعی که بچه‌ها به کشیدن نقاشی یا انجام تکالیف مهد علاقه نشون نمیدن، به جای اصرار و تهدید، بهتره اون کار رو براشون جذاب کنیم✨ ⬅️ مثلا مدادشون رو مثل کلیپ، تزیین کنیم. یا دفترشون رو برچسب بچسبونیم و کارهایی اینچنینی باعث جذب بچه‌ها به این کار میشه👌 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احترام ویژه به پدر و مادر✨ 🍃 و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 سوره اسراء، آیه ۲۳. حاجی هر وقت به کرمان سفر می‌کرد، اولین جایی که می‌رفت خانه پدر و مادرش بود. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯