eitaa logo
میوه دل من
6.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
¨‘°ºO✰┈•✦⚘﷽⚘✦•┈✰Oº°‘¨ امروز حالت های مختلف چهره را با پسرم مرور کردیم: پسر شاد😄🙇‍♂ پسر عصبانی 😡🙇‍♂ پسر غمگین😢🙇‍♂ پسر متعجب😳🙇‍♂ پسر گریان😭🙇‍♂ و... در این بازی بچه ها با معنا و مفهوم حالات مختلف چهره آشنا شدن و کلی خندیدن😅😄 کلی هم بهش خوش گذشت😁 مسابقه هم برگزار کردیم.😎 اول حالات چهره را خواستم همون‌طور که هست نشون بدن😊 شادی غم عصبانیت تعجب و بعد هم گفتم وقتی می گم گریه کن😭بخند😊 وقتی می گم بخند😄 گریه کن😭 و ... گاهی کودک کار بدی را دیده و تقلید می کند، مثلاً حرف زشت زدن🤦‍♀ به او می گوئیم: « یک بار دیدم فلان بچه حرف بدی زد🤕 و مامانش به او اخم کرد🤨 این یعنی مامانش خیلی خیلی ناراحت شده و اون بچه باید معذرت خواهی کنه🙏 یکی از ویژگی های یک بازی خوب اینه که چیزی به کودک بیاموزه ✅📚 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘¨
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ پازل یکی از اون بازی‌هایی هست که بچه‌ها خیلی دوست دارن خصوصا اگر هدیه بگیرن یا خودشون درست کنن 😊 برا درست کردنش هم یه تیکه کارتن رو دو قسمتِ مربع برش می‌دیم وسط یکی از مربع‌ها رو یه مربع کوچیک بیرون میاریم برا پازل‌مون و حاشیه‌ای که درست شده رو روی تیکه‌ی دیگه می‌چسبونیم شکل‌های هندسی رو روی مربع کوچیک می‌کشیم و رنگ می‌کنیم و بعد هم با کاتر بُرش می‌دیم برا بچه‌های سن پایین می‌تونید راهنما بکشید تا طبق اونا پازل رو انجام بدن اما برای بچه‌های بزرگ‌تر نیازی به راهنما نیست 😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
فواید پازل برای کودکان ❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ 1⃣ کودک مفهوم نظم را درک می‌کند و تفکر منطقی در او ایجاد می‌شود. 2⃣ حس کنجکاوی کودک را تحریک می‌کند و او را وادار می‌سازد تا قوای ذهنی خود را در جهت رسیدن به هدف به کار گیرد. 3⃣ این بازی به کودک می‌آموزد که چگونه از راه منطقی به حل مسائل بپردازد. 4⃣ کودک، با استفاده از پازل‌های مکعبی، مفهوم سطح و حجم و ارتفاع را یاد می‌گیرد. 5⃣ باعث افزایش و زیاد شدن دقت و شاید تمرکز در بینایی و حس لامسه‌ی کودک می‌شود  6⃣ تشخیص رنگ، فرم، اندازه و شکل را در کودک تقویت می‌بخشد 7⃣ قوه تکلم کودک را پرورش داده و دامنه واژگان جدید او را افزایش می‌دهد 8⃣ حافظه کودک را تقویت می‌کند 9⃣ حرکات ظریف دست و تطابق چشم و دست او را تقویت می‌کند 🔟 کودک یاد می‌گیرد که اجزا، شکل اصلی را تشکیل می‌دهند 1⃣1⃣ کودک یاد می‌گیرد که هریک از قطعات پازل، جزئی از تصویر است و با نبودن هر قطعه، تصویر ناقص خواهد بود 2⃣1⃣ کودک برای کامل کردن طرح مجبور است رنگ‌ها و طرح اصلی را به خاطر بسپارد و جهت خطوط را دنبال کند 3⃣1⃣ مهارت در این کار به یادگیری خواندن ونوشتن او کمک خواهد کرد 4⃣1⃣ برای یادگیری مفاهیمی مثل مکان، اندازه و شکل‌های هندسی مؤثر ومفید است 5⃣1⃣ ذوق هنری کودک با دیدن پازل‌های فصول مختلف رشد و پرورش می‌یابد 6⃣1⃣ توجه کودک را جلب کرده و باعث رشد مهارت‌های شناختی او می‌شود 7⃣1⃣ اعتماد به نفس و احساس رضایت درونی کودک پس از تکمیل یک پازل (به شرط متناسب بودن آن با سن کودک) پرورش داده می‌شود ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
سلام اینم بازی امروز اول بهش گفتم همشو دربیاره بعد بازی سختتر کردیم ک ب دسته بندی تبدیل بشه دسته بندی توپ و حیوانات و مربع مثلث ها 😍👌 احسنت بر ایشون👏👏👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
اینم ی بازی دیگه با در جعبه کفش ک ی شکل میکشیم و دهنشو اندازه توپ خالی میکنیم هم میشه کودک ب عنوان شکلک(نقاب)ازش استفاده کنه هم اینکه باید جعبه طوری بگیره ک توپ ها بره وسط 😍👌 احسنت بر شما👏👏👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
😍👌 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم حالت چهر ها ها ک امروز تو گروه گفتید ما انجام دادیم 😍👌 بارک الله 👌👌👌 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
علاوه بر بازی چهره ها از پسرم خواستم دست و پا و اینا روی عکس نشون بده ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈┈••✾🍃 ﷽ 🍃✾••┈┈┈• قابلمه روی گاز قل قل می کرد: -شکر پاش، شکر پاش، شکر بپاش، شکر بپاش شکر پاش خوابیده بود و خر و پف می کرد: خر ... پف، خر.... پف برنج های بازیگوش هم توی قابلمه دنبال هم می دویدند و گرگم به هوا بازی می کردند. آنها با همدیگر می خواندند: -شکرپاش، شکرپاش شکر بپاش، شکر بپاش صدای آنها کم بود و شکر پاش هم خواب خواب ملاقه به قابلمه گفت: -حوصله کن، الان بیدارش می کنم. آهای شکرپاش، پاشو، پاشو الان مهمان ها می آیند! شکرپاش، شکرپاش ولی فایده ای نداشت. قاشق چنگال ها گفتند: -باید همگی با همدیگر صدایش کنیم. قابلمه، برنج ها، قاشق چنگالها و ملاقه همگی باهم داد زدند: -شکرپاش، شکرپاش شکربپاش، شکر بپاش یک دفعه شکرپاش از خواب پرید. دوروبر را نگاه کرد: -چیه، چی شده، کسی طوری شده؟؟ همان موقع در صورتی رنگ شکرپاش در قابلمه افتاد. قابلمه حالش بد شد. نزدیک بود همه ی شله زردها را بیرون بریزد: -وااااای، شله زردم حال بهم زن شد!!!! قاشق چنگال ها و ملاقه با چشم غره به شکرپاش نگاه کردند. شکرپاش ناراحت شد. سرش را زیر انداخت. یاد شب قبل افتاد که تا دیر وقت بیدار بود و بازی می کرد. یاد حرفهای قابلمه افتاد که می گفت: اگه دیر بخوابی فردا صبح دیر بیدار می شوی و آن وقت... خجالت کشید به صورت دوستانش نگاه کند. اشک در چشمانش جمع شد و روی صورتش سُر خرد. دستگیره پارچه ای جلو آمد و او را بغل کرد و گفت: -دوست عزیزم حالا که به اشتباهت پی بردی قول بده دیگر شب ها زود بخوابی. شکرپاش گفت: -قول می دهم، قول می دهم. قابلمه گفت: -یکی به داد من برسد! دستگیره پارچه ای گفت: -اول باید در شکرپاش را از قابلمه بیرون بیاوریم؛ اما چه طوری؟ یکی از چنگال ها جلو آمد و گفت: -بسپاریدش به من همه برایش دست زدند. او با چنگال هایش در شکرپاش را بیرون آورد. شیر آب هم آن را تمیز کرد. قابلمه ای که روی آب چکان بود، گفت: -شیرینی شله زردم حله، اونم با من همه خندیدند. او زیر شیر آب رفت. بعد هم رو به لیوانک گفت: -بدو یه پیمانه برنج بیار. زعفران هم خودش را رساند. آنها با همکاری هم، مقدار دیگری شله زرد بدون شکر پختند و اضافه کردند. کاسه ها یکی یکی قطار شدند. در همین موقع سعید آمد. همه ساکت شدند. یک دفعه شکرپاش عطسه کرد. سعید با تعجب به شکرپاش نگاه کرد: - عطسه کردی؟ تو حرف می زنی؟ شکر پاش تکانی خورد. همه وسایل آشپزخانه دست به سینه زدند. سرشان را پایین آوردند و گفتند: -سلام، بله +واااااای، همه شما می توانید حرف بزنید! دوباره یاد حرف مادرش افتاد. اخم هایش را درهم کشید. -قابلمه گفت چه شده؟ چرا ناراحتی؟ +همه فکر می کنند من هنوز بچه ام. نمی توانم کارهای بزرگترها را انجام بدهم. دست نزن داغه ... من دیگه شش سااالمه! ملاقه گفت: -خب ما کمکت می کنیم تا کاسه ها را پر کنی. سعید با خوشحالی پرید: -واقعا؟ این که خیلی خوبه به همه ثابت می کنم که منم مثل آنها می توانم. من دیگر بزرگ شدم. آنها کاسه ها را از شله زرد پر کردند. در همین موقع مادر وارد آشپزخانه شد. سعید دست به سینه، خم شد. با دست دیگر رو به شله زردها گفت: -بفرمایید خدمت شما +باریکلاااا آفرین پسرم پسرم داره مرد میشه ها سعید خندید و چشمکی به وسایل آشپزخانه زد. آنها هم خندیدند و چشمک زدند. شکرپاش به خودش قول داد که دیگر شب ها زود بخوابد. ❁ف. خزائیلی «صدرا» ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ •┈┈┈••✾🍃🌺🍃✾••┈┈┈•