مرکبات افزایش دهنده جذب آهن🍊
برای حفظ سطح مطلوب هموگلوبین سالم در کودکان، دست کم ۱ میوه از خانواده مرکبات را روزانه در تغذیه کودک قرار دهید.
این خانواده از میوهها، یک منبع مستقیم از آهن نمیباشد، اما به بهبود ظرفیت جذب آهن در کودک شما کمک میکند. خوردن میوههای خانواده مرکبات :
⬅️ اولا، ویتامین C مورد نیاز برای بدن کودکان را تأمين میکند
⬅️ و ثانیا، به طور فزاینده ای به جذب آهن مادههای غذایی به وسیله بدن آنها کمک مي کند.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#پیشنهاد_غذا
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
عروسک نخودی.mp3
زمان:
حجم:
10.05M
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: عروسک نخودی🍬
🎙 اجرا: اسماعیل کریم نیا
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
این لالایی قشنگ رو با صدا و نوای خودتون قبل خواب بخونین تا فرزندتون با آرامش بیشتری بخوابه😴
لالادنیا گذرگاهه
گذرگاهی که کوتاهه🌙
یکی رفته یکی مونده
یکی الان توی راهه🌈
لالالالاگل پونه
که دنیا یک خیابونه🛣
یکی رفت و یکی اومد
چرا؟ هیچ کی نمی دونه❗️
لالالالا گل تازه
که شبها چشم تو بازه😍
ببین دنیا پر از رنگه
ببین دنیا پر از رازه✨
یه جا مهتابی و روشن
یه جا تاریک و بی روزن🌔
یه جا صحرا و خارستون
یه جا باغ و یه جا گلشن🌾
لالا لالا گل لاله
لالا لالا گل پونه🌺
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#لالایی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
امیرالمومنین (علی) میفرماید🌹
فرزند تو تا هفت سال ریحانهی تو است. ریحانه لطیف بوده و نیاز به مراقبت بیشتر دارد🍃
مثلاً اگر شما یک گلدانی داشته باشید که برگهای آن به سمت آفتاب رفته باشد، زمانی که گلدان را جابجا میکنید، اجازه میدهید که برگ آرام آرام تغییر جهت دهد🎍
بنابراین برخورد با ریحانه، شیوهی خاصی دارد✅
باید در هفت سال اول امنیت خاطر، محبت و پناهگاه محکم خانوادگی را برای بچه ایجاد کرده باشید. خیلی اوقات پدر و مادرها با بچهی خود مدارا میکنند، اما با یک یا دو دعوا بچه پشتوانهی امنیتی خود را در خانه از دست میدهد❌
بچه به سهولت به سمت پنهانکاری رفته و چون احساس دشمنی میکند به سرعت به سمت دشمنی کردن میرود⚠️
ما میتوانیم در هفت سال اول بچه را امر و نهی کنیم، اما نباید او احساس دشمنی بکند. نباید احساس امنیت او از بین برود. ولی مثلاً اگر با چاقوی تیزی بازی میکند، نباید او را رها کنیم و بگذاریم هر کاری میخواهد انجام دهد🚫
مهم این است که ما انتظاری که از این نحوهی برخورد با بچه را داریم مشخص باشد. اینکه بچه با کمال آرامش به هفت سالگی برسد و از دلم می خواهدها سیراب باشد😌
ما زحمت بکشیم و این دلم میخواهدها را جهت دهیم و بعد با او همراهی کنیم. با این کار بچه اطمینان خاطر دارد که با پدر و مادر خود جنگ و دعوا ندارد✅
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_اسلامی
#استاد_پناهیان
#تربیت_فرزند
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داره به مامانش کمک میکنه😍😅
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#طنز
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: باغچه کوچک🎍
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 1⃣
یه روزی یه پیرمردی توی یکی از خونههای روستای قشنگی زندگی میکرد🏡
اون در حیاطش یک باغچه کوچیک داشت و توی اون باغچه چند تا بوته گل سرخ کاشته بود🌹 پیرمرد از دیدن باغچهاش خیلی لذت میبرد و باغچشو خیلی دوست داشت❤️
هر روز میرفت تو باغچه و میگفت:
بهبه❗️ چه درختای سبز و قشنگی، اگه این گلها و درختا توی حیاط خونه من نبودن، هیچ صفایی نداشت. باید به این باغچه حسابی برسم😇
پیرمرد هر روز با صطل از چاه آب میکشید🛢 و به باغچه آب میداد و باغچه هر روز قشنگتر و سبزتر میشد🍃
یه روز نسیم بهاری میوزید و بوی گلهای سرخ توی هوا پخش شده بود😌
پیرمرد مشغول کشیدن آب از چاه بود و با خودش میگفت:
آه و آخ، عجب کار سختیه😰 هر روز باید کلی آب از توی این چاه بکشم و به این درختا بدم🌳 کاشکی یه بارون حسابی بیاد و چند روزی از آب کشیدن راحت بشم🌧 های های، اگه یه روز من مریض بشم و نتونم به این باغچه آب بدم، چی میشه⁉️ حتما خشک میشه🍂 آخه حیفه که این گلا و درختای زیبا خراب بشن. نه❗️ باید هرطور شده به اونا رسیدگی کنم. آره آره☺️
🔰ادامه
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅
صفحه 2⃣
عزیزای من سطل که لب چاه نشسته بود و داشت به باغچه نگاه میکرد، حرفای پیرمرد رو شنید و با غرور و افتخار گفت😏
ای پیرمرد از سعی و تلاش منه که این باغچه سبز شده💪
طناب که اونو به سطل بسته بودن، وقتی حرفای سطل رو شنید کمی ناراحت شد و گفت😒
این حرفا چیه میزنی سطل مغرور؟ اصلا هم اینطوری نیس که تو میگی❌
سطل گفت: پس چطوریه ها❓خوبه یکم فکر کنی، اون وقت میفهمی اگه من نبودم اصلا کسی آبی برای خوردن نداشت. چه برسه به اینکه به باغچه ها آب بده☺️
طناب گفت:
نخیر تو انگار ارزش منو نمیدونی😏 اگه من نبودم چطوری از تو استفاده میکردن و تو رو توی چاه مینداختن❓
سطل گفت:
من به این چیزا کاری ندارم. اگه من نبودم لابد میخواستن مشت مشت آب از چاه بیرون بیارن، آره😁
طناب گفت: تو خیلی مغروری❌ من یعنی طناب رو که بیدلیل به تو نبستن. اگه من نبودم که آخه تو توی چاه غرق میشدی. پس شادابی و زیبایی این باغچه نتیجه زحمتای منه😊
پیرمرد که از گفت و گوی اونا خوشش نیومده بود، با صدای بلندی گفت:
بهتره هر دو تاتون ساکت باشین. شما هیچکدومتون نقشی ندارین🚫 اگه بازوهای قوی و نیرومند من نبودن، شما به هیچ دردی نمیخوردین💪
طناب گفت: ای بابا مشکل شد دو تا😰
تا حالا باید این سطل مغرور رو راضی میکردم حالا تو هم اضافه شدی، من که حرف هیچکدومتون رو قبول ندارم❌ تا اخرشم میگم سرسبزی این باغچه از منه. طناب محکم و قوی😠
خورشید خانم درخشان که از اون بالا داشت حرفای اونا رو گوش میکرد گفت☀️
اصلا چرا بیخودی بحث میکنین؟ میخواین من کمکتون کنم😊
پیرمرد گفت:
خورشید خانم بگو ببینم نظرت چیه❓من مطمئنم که حداقل تو یکی میدونی که اگه من نبودم، سطل و طناب به درد نمیخوردن❌
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————