10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشاءالله به این دختر گل و ولایی😍
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#طنز
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم کاردستی هم بازی 🤩
با کارتن، یذره نقاشی و خلاقیت میتونیم انواع اشکال هندسی رو همراه بازی آموزش بدیم☺️
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#کاردستی
#مادر_خلاق
#بازی_سازی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: زرافه قهرمان🦒
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه1⃣
به نام خداوند بخشنده و مهربان✨
گلای قشنگ توی خونه سلام🖐
امیدوارم که حالتون خوبِ خوب باشه❤️
بریم سراغ قصه امشب⬇️
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
توی یه جنگل قشنگ🌳 که پر بود از درختای رنگارنگ و حیوونای مختلف، زرافهای🦒 زندگی میکرد. حیوونای جنگل همیشه زرافه رو بخاطر گردن بلند مسخره میکردن❌
وای وای وای وای، چه کار بدی بچهها، شما هم بگین وای وای وای وای😳
روباها🦊 میگفتن:
نگاه کن گردنش از شاخههای درختا هم بلندتره😆
خرسا🐻 میگفتن:
چقدر لاغره، هیچ حیوونی به این لاغری نیست😄
سنجابا🐿 میگفتن: دست و پاش خیلی درازه😀
و با این حرفا زرافه رو از خودشون ناراحت میکردن😔
زرافه حیوان آروم و مهربونی بود. بدون اینکه به حرفهای آنها جواب بده، توی جنگل برای خودش میرفت و از برگهای سبز و تازه درختا☘ که دست هیچ حیوونی به اونا نمیرسید، میخورد😋
یکی از روزهای قشنگ پاییزی🍂 وقتی زرافه مشغول غذا خوردن بود، ناگهان چشمش به پلنگ قوی هیکل افتاد👀 که آهسته آهسته داره وارد جنگل میشه😰
🔰ادامه
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه2⃣
زرافه🦒 از دیدن پلنگ خیلی ترسید. اون میدونست پلنگ🐆 دشمن حیوونای کوچک و ضعیفه. به سرعت سرشو پایین آورد و با صدای بلند گفت:
همه گوش کنید، گوش کنید، یه پلنگ بزرگ داره به این طرف میاد😱
سنجابای کوچولو🐿 که مشغول بازی کردن و خندیدن بودن، با شنیدن این حرف به سرعت به لونههاشون رفتن🎍
خرگوشا🐇 که میخواستن برای پیدا کردن هویج🥕 برن، فورا به سوراخهایی که توی زمین کنده بودن پناه آوردن🕳
آهوها و گوزنها🦌 دوان دوان دور شدن و به گوشهی امنی رفتن و پشت بوتهها قایم شدن🍀
جنگل توی مدت کوتاهی، خالی از همه حیوانات و ساکت شد🤫
پلنگ🐆 مدتی توی جنگل چرخید و پشت علفهای بلند🌿 کمین کرد، روی درختا رفت🌳 و از اون بالا با دقت به همه جای جنگل نگاه کرد👀 تا شاید حیوونی رو پیدا کنه. اما جنگل خلوت و ساکت بود، انگار که مدتها بود هیچ حیوونی اونجا زندگی نمیکنه😶
پلنگ که خیلی گرسنه بود، با خودش فکر کرد🤔 و گفت:
ای بابا این دیگه چه جنگلیه🙁 هیچ شکاری اینجا پیدا نمیشه، بهتره زودتر از اینجا برم یه جای دیگه و خلاصه به سرعت از جنگل بیرون رفت و دور شد🐾
🔰ادامه
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه3⃣
با رفتن پلنگ🐯 همه حیوونا نفس راحتی کشیدن و از خونههاشون بیرون اومدن🐾
همه اونا از اینکه به موقع متوجه اومدن پلنگ شده بودن و سالم مونده بودن شاد و خوشحال بودن😀
در همین موقع، گوزن بزرگی🦌 که تازه از راه رسیده بود نفس نفس زنان گفت:
این زرافه🦒 بود که همه ما رو از اومدن پلنگ با خبر کرد. اگه اون پلنگ🐆 رو ندیده بود، هیچ کدوم از ما نمیتونستیم به موقع فرار کنیم و خودمونو به لونههامون برسونیم😰
بله بچهها، گوزن راست میگفت.
بعد از کمی سکوت، همه حیوونا به همدیگه نگاه👀 کردن و سر تکون دادن و پیش زرافه رفتن🐾
گوزن بزرگ از طرف همه اونها از زرافه تشکر کرد😇
زرافه مهربون سرشو به آرومی تکون داد و لبخندزنان گفت:
خوشحالم که تونستم به شما دوستای عزیزم کمک کنم☺️ و بعدش هم مشغول خوردن برگای تازه و خوشمزه شد😋
ازون روز به بعد همه حیوونا از بودن زرافه توی جنگل خیلی خوشحال بودن😃
چون میدونستن تمام جنگل رو زیر نظر داره و از هر خطری خیلی زود، هم خودش باخبر میشه و هم بقیه حیوونا رو خبردار میکنه😊
حالا دیگه وقتی زرافه🦒 توی جنگل راه میرفت، روباها🦊 میگفتن نگاش کنین با این قد بلندش داره از همه چی مراقبت میکنه😉
خرسا🐻 میگفتن خوش به حالش که میتونه همه چیز رو ببینه😌 و سنجابا🐿 هم میگفتن وای چقد ما خوشبختیم که یه زرافه توی جنگل ما زندگی میکنه😍
بله گلای نازنینم حالا همه اونا با زرافه دوست بودن و از بودن کنار اون خوشحال و راضی بودن✅
قصه قشنگ امشب ما هم تموم شد و حالا دیگه وقت خوابه😴
چشای قشنگتونو ببیندین👀 و به جنگل مهربون زرافه برید و خوابای خوب ببینید🍃🌺
شبتون بخیر کوچولوهای قشنگ💤
💠پایان
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
💠 یک کسی از من پرسید: چرا کشورهایی که نماز میخوانند ترقی نکردند❓
گفتم: خدا در قرآن فقط «و اعبدوا» ندارد. «و اعلموا» هم دارد✅
«و اعبدوا» یعنی نماز بخوان. «و اعلموا» یعنی درس بخوان.
هر دو لاستیک باید باد داشته باشد. وقتی یک لاستیک پنچر است ماشین حرکت نمیکند❌
قرآن میگوید: اگر پدر و مادر تلاش کردند تو را منحرف کنند، «فَلا تُطِع» (فرقان/۵۲) اطاعت نکن. احسان بکن. اما اطاعت نکن. تسلیم آنها نشو⚠️
گاهی پدر و مادر کج فکر میکنند.
«فَلا تُطِعْهُما» (عنکبوت/۸) دو بار در قرآن آمده است. یعنی اطاعت از پدر و مادر نکن. بیاحترامی نکن⚠️
«براً كان أو فاجراً» حدیث داریم خوب باشند یا بد، باید احترام بگذاریم. ولی تسلیم نشویم. چرا❓
برای اینکه گاهی وقتها خدا میگوید: توحید، پدر و مادر میگوید: شرک. اینجا باید ظرفیت و قدرت تشخیص بچه را بالا برد👌
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_فرزند
#استاد_قرائتی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
253.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای بابا👶
این فضای مجازی هم که هیچی نداره☹️
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#طنز
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم یه نقاشی قشنگ که میتونین به صورت مشترک با فرزند دلبندتون بکشیدش☺️
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#نقاشی
#خلاقیت
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯