برجلوه و اجلال محّمد صلوات✨ برچهره و تمثال محّمد صلوات✨ دیدند چو رخسار علی اکبر را✨ گفتند که برآل محّمد صلوات✨ 🍃اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام و روز جوان مبارک باد🎊 #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

لالایی کن بخواب خوابت قشنگه😴 گل مهتاب شبات هزار تا رنگه🌈 یه وقت بیدار نشی از خواب قصه📚 یه وقت پا نذاری تو شهر غصه🏚 لالایی کن مامان چشماش بیداره🧕 مثل هر شب هوای تو رو داره😘 نخ بادبادکت دست دیواره🎈 نترس نمی رسه به ابر پاره☁️ لالا لالا لالا گل قشنگم🌺 بخواب حالا تو کودک زرنگم✨ لالا لالا لالا لالایی🍃 لالا لالا لالا لالایی🍃 #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #لالایی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

دلخوشی دنیای من میدونی که چقد دوست دارم ای آقای من❤️ فرمانده سلام ای مهربونتر از مادر و بابام❤️ فرمانده سلام کاری کن که بازم به چشمت بیام✨ فرمانده سلام تو لشکر سید علی سرباز شمام🌺 میخوام همه تلاشمو بکنم دنیا صاحب الزمانی بشه🌍 انقده اسمتو صدا بزنم تا اسمت یه روز جهانی بشه🌏 #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #تربیت_فرزند #شعر #سلام_فرمانده ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

هم کاردستی هم بازی 🤩 اگه گفتید چی میخوام یادتون بدم😍 یک بازی خــیــلی خــوب و سـرگرم کننده #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من #کاردستی #مادر_خلاق #بازی_سازی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

مادرا خوب درک میکنن این لحظه رو😅 #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #طنز ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: 🧣 #میوه_ی_دل_من #داستان #تولد_تا_هفت_سالگی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

صفحه1⃣ به نام خداوند بخشنده و مهربان✨ گل دخترا و آقا پسرای خوبم سلام😍✋ امشب با یه قصه قشنگ اومدم به خونه‌هاتون بریم با هم این قصه قشنگ رو بخونیم☺️ یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود🙂 چند روزی میشد که دیگه بچه‌ها برای بازی سراغش نمیومدن، حوصلش حسابی سر رفته بود.🙁 توی اتاقش تنهایی سر می‌کرد. هر چی مامان ازش می‌پرسید که: 🧕چی شده نازنین جان؟ چرا نمیری پیش دوستات؟ 🤔 نازنین خانم قصه ما شونه‌هاش رو بالا مینداخت و می‌گفت: 👧نمی‌دونم چرا دوستام از دستم ناراحتن 🧕مامان. مگه من چیکار کردم؟! تا اینکه یه روز تصمیم گرفت خودش این سوال رو از بچه‌ها بپرسه. از پنجره اتاقش نگاهی به بیرون انداخت. مثل هر روز مریم، مهسا و ملیکا مشغول خاله‌بازی بودن.👫👫 یکی با مقوای سیاه سبیل برای خودش درست کرده و بود با کش دور سرش انداخته بود و بالای لبش گذاشته بود که مثلا بابای خانواده بشه.🧔یکی هم چادر گل‌گلی سرش کرده بود و داشت برای بابای خانواده چایی دم می‌کرد🍵 و دیگری هم نقش بچه خانواده رو داشت. 👶 🔰ادامه #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

صفحه 2⃣ نازنین که خیلی دلش برای بازی با دوستاش تنگ شده بود، از مامان اجازه گرفت و خودشو به اونا رسوند. اما دوستاش بهش محل نذاشتن. نازنین هم با ناراحتی پرسید: بچه هامگه من چیکار کردم؟! 😔 مریم جواب داد: آخه تو فکر می‌کنی فقط اسباب‌بازیای تو خوبن. 🛍🎎مگه اسباب‌بازیای ما چه اشکالی دارن؟🎎 مهسا خاک روی دامنشو پاک کرد و گفت: تو همیشه یجوری حرف می‌زنی که انگار فقط خودت قشنگ‌ترین لباسای دنیا رو داری.👗 مگه لباسای ما زشتن؟👚 ملیکا هم که فهمید نازنین از رفتارش پشیمون شده، سبیلاشو صاف کرد و با صدای بلند داد زد: پس چی شد این چایی خانوم؟🧔 بعدشم همشون با هم آشتی کردن و نازنین هم شد مهمون خانواده و تا شب با هم بازی کردن. 😉☺️ امام علی علیه‌السلام فرمودن: 🎁از دست دادن دوست باعث تنهایی انسان میشه. خب قشنگای خاله، بگین ببینم شما که با کسی قهر نیستین؟ آفرین به شما بچه‌های خوب و زرنگ🧕☺️😘 🛌حالا دیگه وقتشه که چشمای قشنگتونو ببندیدن و بخوابین و برین به شهر رؤیاها. 🌙🌟 شبتون بخیر 💠پایان #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #داستان ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯