مدافعان حرم 🇮🇷
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_چهلوپنجم #قدمهايآخر اين اواخر كمتر حرف ميزد. زماني كه از تهران برگ
داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_چهلوششم
#فاصله_تاشهادت
سيد روحالله ميرصانع
هادي سه بار براي مبارزه با داعش👹 راهي منطقهي سامرا شد. او با نيروهاي
حشدالشعبي همكاري نزديكي داشت. دفعهي اول حدود بيست روز طول
كشيد و كسي خبر نداشت.
چند بار به او زنگ زدم اما حرف خاصي نميزد. نميگفت كه كجا رفته،
تا اينكه برگشت و تعريف كرد كه در مناطق نبرد با داعش👹 مشغول مبارزه
بوده.
بار دوم زمان كمتري را در مناطق درگيري بود. وقتي به نجف برگشت، به
منزل ما آمد. خيلي خوشحال شدم. به هادي گفتم: چه خبر؟ توي اون مناطق
چي كار ميكني؟!
هادي ميگفت: خدا ما رو براي جهاد آفريده، بايد جلوي اين آدمهاي از
خدا بيخبر بايستيم.
بعد ياد ماجرايي افتاد و گفت: اين دفعه نزديك بود شهيد بشم، اما خدا
نخواست!
با تعجب پرسيدم: چطور؟!
هادي گفت: توي سامرا مشغول درگيري بوديم. نيروهاي انتحاري داعش👹
قصد داشتند با فريب نيروهاي ما خودشان را به محدودهي حرم برسانند.
در يكي از روزهاي درگيري، يكي از نيروهاي داعش👹 خودش را تا نزديك
حرم رساند اما يكباره لو رفت!
چند نفر به دنبال او رفتند و اين نيروي انتحاري وارد يك ساختمان شد. ما
محاصرهاش كرديم. من سريع به دنبال او وارد ساختمان شدم.
آن نيروي داعشي موضع گرفته بود و مرتب شليك ميكرد. اما در واقع
محاصره بود اگر از پشت ديوار بيرون ميآمد، به درك واصل ميشد. بعد از
چند دقيقه گلولههاي من تمام شد و آرام از ساختمان بيرون آمدم.
يكي از دوستان من وارد ساختمان شد و من بيرون ايستادم.
چند دقيقه بعد دوست من داد زد: خشاب برسون ... خشاب را برداشتم و
آماده شدم كه وارد ساختمان شوم. يكباره صداي مهيب انفجار من را به
گوشهاي پرت كرد.
عامل انتحاري داعش👹 كه فهميده بود نيروهاي ما گلوله ندارد از مخفيگاه
خودش بيرون آمد و خودش را به نيروهاي ما رساند و بلا فاصله خودش را
منفجر كرد ...
چند لحظه بعد وارد ساختمان شدم. من فقط چند ثانيه با #شهادت فاصله
داشتم. زنده ماندن من خيلي عجيب بود. ديوارهاي داخل ساختمان خراب
شده و خون شهداي ما به در و ديوار پاشيده بود😔😔😭. پيكرهاي پارهپارهي شهدا
همه جا ريخته بود.😔😔😔😔😭
داستان شهید هادی ذولفقاری🌹
چشمتون نورانے به حـرم حضـرت رقیـه سلام الله😔💔
#السلامعلیک_یارقیه_بنتالحسین💔
بیبی....
کربلا....😔
@modafeaneharaam
#پای_درس_شهدا
#تلنگر
#حاج_حسین رفته بود شناسایی، بعد از شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد، نقطه ای را نشان داد و گفت:
اگر من #شهید شدم اینجا از روی چند #خوشه_گندم رد شدم به صاحبش بگویید
💔
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا رقیه نه بگو دختر خودت ..........
کلیپ مانع شدن دختر شهید مدافع حرم از رفتن پدر
کجا می فهمیم ما ؟
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر کی الان کربلاش جور شده که خوشبحالش،
اونی که نشده ببینه...
🔻 #حمید_علیمی
من هنوز کربلام جور نشده 😔😭
💔💔💔💔💔💔😭😭😭😭
میگوینــد ...
شنیدن ڪِی بود مانند دیدن
این روزهـا شنیده هایمان
ڪمی دیدنـی شدهاند ...
هنــوز حرامیـان !
پدران حسینی را شهید میکنند؛
دارند خرابه ها تڪرار میشوند
رقیه ها دلتنـگ پدران میشوند ،
از شام پــــدر می آورند
و جـان رقیـه ها را میگیرند ...
#به_یاد_رقیههای_وطن
#دختران_شهدای_مدافع_حرم
چه گفتی
ڪہ #خریدارت شدند
بگو بـرادر
منم جان #ناقابلی دارم ...
#شهید_عمار_بهمنی
درحال نجوا کردن با #حضرت_رقیه_س
#خدایا به حق #حضرت_رقیه_س ما را هم بخر...
#یا_رقیه_س
💔💔💔