Khamenei.ir14031124_46657_1281k.mp3
زمان:
حجم:
11.82M
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊رهبر انقلاب: روز ۲۲ بهمن امسال یک قیام مردمی و یک حرکت بزرگ ملی بود / ملت ایران در زیر بمباران تبلیغاتی و جنگ نرم موذیانه و تهدیدهای احمقانه دشمن، پیام اتحاد خود را به جهانیان اعلام کرد و هویت و توان و شخصیت خود را به همه نشان داد
🔹️رهبر انقلاب صبح امروز، در دیدار دانشمندان، متخصصان و مسئولان صنعت دفاعی کشور:
✏️این ۲۲ بهمن اخیر، یکی از برجستهترین جشنهای انقلاب بود، یکی از مهمترینها بود. مردم در واقع در روز دوشنبه قیام کردند؛ اینکه آمدند توی خیابانها و شعار دادند و حرف زدند و در رسانهها نظرات خودشان را گفتند و این در سراسر کشور اتفاق افتاد، این یک قیام مردمی بود، یک حرکت بزرگ ملی بود. در زیر بمباران تبلیغات و حرکات جنگ نرم موذیانهی دشمن ــ مرتب دارند علیه همین ۲۲ بهمن و صاحب ۲۲ بهمن که ملت ایرانند و قهرمان ۲۲ بهمن که امام بزرگوار است، مرتب دارند حرف میزنند ــ مردم بیایند در زیر این بمباران تبلیغاتی و رسانهای و جنگی اینجور خودشان را نشان بدهند.
@Modafeaneharaam
حاج آقا قرائتی میفرمایند:
شما سوار یه اتوبوسی میشی،
میشینی کنار یکی،
بو سیگارش اذیتت میکنه!
میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی ،
دهنش بو سیر میده!
میری اونورتر میشینی میبینی،
یکی بچش خرابکاری کرده!
درسته تحمل این وضع سخته...
اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون اصل اتوبوس سالمه!
چون راننده اتوبوس سالمه!
شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری.
درسته؟
جمهوری اسلامی و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست.
اگه این اتوبوس رو ترک کنید
اتوبوسهای دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن.
اتوبوس آمریکا رو ببینید.
اتوبوس اروپا رو ببینید.
هم اصل اتوبوسش ناسالمه
هم راننده هاش مستن!
حالا اینجا بعضی #مسؤلین خطایی میکنن!
این دلیل بر ناسالم بودن اصل نظام و راهبرد اون نیست.
پس نباید از اتوبوسی که چون مسافرانش خلاف دارن ولی اصلش سالمه و رانندش سالمه بیرون اومد...
چون اتوبوس و راننده ی سالم دیگه ای وجود نداره.
✅ پس باید بود و خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد...
✅ ولی از اصل نظام و رهبری نباید روی گردان بشیم.
@Modafeaneharaam
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬#ببینید
▫️ عماد مغنیه (حاج رضوان) که بود؟ | روایتی از مجاهدتهای شهید مغنیه ✍️
🔘 آمریکا و اسرائیل سالها در پی حاجعماد بودند؛ اما او به دلیل نبوغ امنیتی، همواره از دشمنش جلوتر بود. تا جایی که برخی گمان میکردند اصلا انسان واحد و مشخصی به نام حاج رضوان در حزبالله وجود ندارد.
👊 هفدهمین سالگرد شهادت شهید حاج عماد مغنیه
@Modafeaneharaam
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از اتاق عملیات حزبالله با حضور حاج قاسم، سید حسن نصرالله و عماد مغنیه در آخرین مصاحبه با KHAMENEI.IR
@Modafeaneharaam
🔸گفتم:
هنوز با این گرانی ها پای آرمانهای انقلاب و رهبرت هستی؟
گفت:
گرانی و فساد دستپخت دولتهایی ست که خودمان انتخابشان کردیم و عزت و امنیت زیرسایه رهبر وانقلابیست که پایش خون داده ایم.
@Modafeaneharaam
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓اولین کسی که درزمان محاصره حرم حضرت زینب(س) وارد این منطقه شد چه کسی بود؟
🕊سالروز شهادت سردار مقاومت، #حسن_شاطری گرامی باد
#صلوات
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب 🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب
🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار شهید #حسین_همدانی
قسمت 3⃣3⃣
✨ فرشته نجات
راوی: مهدی همدانی
اسفندماه ۱۳۷۸
هفده ساله بودم و در سال سوم دبیرستان مشغول تحصیل. اسفندماه ۱۳۷۸، پدر و یکی از دوستانش جهت شرکت در همایشی عازم همدان بودند. برف زیادی آمده بود و هوا به شدت سرد. ابتدا مادر با رفتن پدر مخالفت کرد و گفت:
« بگذارید صبح اول وقت بروید. الان هوا خیلی خراب است. »
ولی پدر اصرار به رفتن داشتند از پدر خواستم من را هم با خود ببرند و ایشان هم قبول کردند. عصر همان روز با یک خودروی رنو به طرف همدان حرکت کردیم. از شهرستان آوج که گذشتیم دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود و برف و کولاک بسیار شدید؛ طوری که پدر هنگام رانندگی هم به سختی جلوی خود را میدیدند. در یکی از گردنههای پُر شیب آوج، ناگاه پدر به سختی ترمز کردند. خودرو، بعد از چند بار سُر خوردن کنار جاده ایستاد. اول فکر کردم برای خودرو اتفاقی افتاده است. ولی بعد فهمیدم پدر پایین سراشیبی جاده نوری دیده و احساس کرده اند کسی به کمک احتیاج دارد. از خودرو پیاده شدیم و به دنبال پدر راه افتادیم. پدر درست حس کرده بودند. یک خودروی پیکان کنار جاده واژگون شده بود و مرد و زنی، همراه کودک چهارسالهشان در ماشین گیر افتاده بودند. سریع به کمک هم در آن سرمای شدید که واقعاً تحملش سخت بود، آن سه نفر را از ماشین بیرون آوردیم و سوار ماشین خودمان کردیم و به اولین مرکز اورژانس رساندیم. هر سه نفر سرمازده ولی الحمد الله، در صحت کامل بودند. آن خانم که نجات پیدا کرده بود، مرتب میگفت:
« من میدانستم... مطمئن بودم يك آدم خوب به نجات ما خواهد آمد. دلم گواهی میداد. »
و به پدر اشاره میکرد و میگفت:
« شما فرشته نجات هستید ... شما فرشته نجات هستید. »
اصرار پدر به راهی سفر شدن در آن شب سرد و شهامت ایشان برای توقف در آن نقطه پرخطر گواه بصیرت و شجاعت ایشان بود.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب 🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب
🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار شهید #حسین_همدانی
قسمت 4⃣3⃣
✨ ژیان، ماشین تشریفات
راوی: محمود میرزاخانی
مردادماه ۱۳۸۰
صبح زود، بین خواب و بیداری بودم که زنگ تلفن خانه خواب را از سرم پراند. گوشی را که برداشتم صدای آقای همدانی کاملاً هوشیارم کرد.
+ « آقای میرزاخانی، برادر، هنوز که خوابیدی. »
- « نه حاج آقا در خدمتم. امری باشد؟ »
+ « يك كار فوری دارم. سریع با ماشین خودت را برسان منزلمان. »
آنطور که حاج حسین بر سریع رفتنم تأکید کرد، با خودم گفتم:
" حتماً حاجآقا کار کوچکی دارد. "
به همین علت سریع لباس ساده ای پوشیدم و با دمپایی سوار خودروی ژیانم شدم و به طرف خانه ایشان حرکت کردم. پنج دقیقه بعد، جلوی خانه حاجی بودم.
یک ماشین تویوتا هم داشتم که آن شب در محل کار مانده بود. همیشه حاجی را با آن خودرو این طرف و آن طرف میبردم ولی آن روز چون حاج حسین عجله داشت دیگر نرفتم به محل کار تا تویوتا را بیاورم .البته خودم خجالت میکشیدم حاجی را با ژیان این طرف و آن طرف ببرم.
حاج حسین با لباس کامل نظامی، مثل همیشه تمیز و اتوکشیده، با آن دو درجه و مدال فتحش از در خانه بیرون آمد. محو ابهت حاج حسین بودم و با خودم فکر میکردم:
" چقدر این لباس به حاج حسین میآید! خیلی زیبا شده است. "
ناگهان یادم آمد که حاجی این لباسها را فقط برای جلسات رسمی میپوشد. با خودم گفتم:
" وای خدای من.... حالا چه کار کنم با دمپایی و ماشین ژیان؟ "
فکر کردم:
" حاج حسین الان من را سرزنش میکند. "
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@Modafeaneharaam
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهیدی که با ۱۰۰ ثانیه سکوت معروف شد: یک دانه پسر داشتم شهید شد، اول گفتند زخمی شده بعد جنازهاش را آوردند...
@Modafeaneharaam
یکی از دوستان تعریف میکنه:
سر مزار شهید بودیم یکی از اقوام مون که چندین ماه بود مشکلی داشت زنگ زد و پرسید کجایید ؟
گفتم: سر مزار شهید صلواتچی هستیم و کمی از کرامات و زندگی شهید برایش گفتم.
اقوام مون گفت: موبایلت را بزار روی قبر و بزن روی بلندگو...من با این شهید کار دارم 😳
فردا صبح زنگ زد و گفت: 👇
ادامه اش اینجاست👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4