مدافعان حرم 🇮🇷
آیین «یوم الزینب» با حضور پرشور عزاداران حسینی در زنجان 🔹آیین معنوی «یوم الزینب» مراسمی سرشار از
🕊🏴🕊
روضه خوانت میشوم
با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و
بر جسم تو پیراهن نبود...😭
ای حسین 💚
@Modafeaneharaam
✨◾️✨◾️✨◾️✨◾️✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔴 نتیجه تلاش حداکثری برای هدایت مردم
🔵 حضرت آیتالله بهجت (ره):
🌕 اگر ما نیز به اندازه توان خود در هدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عینُ الله الناظرة» و #امام_زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نباشیم؟!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٠٣
#مهدویت
@Modafeaneharaam
🟠 مهم | هیچ پولی به حسابهای منتشر شده برای ترور ترامپ واریز نکنید.
🔹در روزهای اخیر ایرانیان بسیار زیادی داوطلب شدهاند تا مبالغ زیادی از چند صد هزار تومان تا چندین میلیارد و طلا و املاک مختلف را برای ترور ترامپ هدیه کنند اما هیچ نهاد معتبری برای جمعآوری چنین هدایایی اعلام نشده است فلذا مردم هیچ پولی به حسابهای منتشر شده از سوی برخی افراد واریز نکنند.
@Modafeaneharaam
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایرانی که اونا میخواستن
اما ایرانی که شد ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
«نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ»
#وعده_صادق🚀
#مرگ_بر_اسراییل ⚰
@Modafeaneharaam
+ السلام عَلی
مَن اُریقَ بالظُّلمِ دَمُهُ
- سلام بر آن کسی که
خونش به ظلم ریخته شد . . .
@Modafeaneharaam
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐وداعی جانسوز در معراج شهدا
@Modafeaneharaam
♦️صالح بایرامی، عکاس و گرافیست مطبوعاتی، موشکهای اسرائیلی تو را در میدان تجریش به شهادت رساندند
🔹در جایی که مسیر هر روزهات بود. شاید از دفتر یکی از مجلاتی که همکارشان بودی برمیگشتی. شاید به مدرسۀ گرافیکی که استادش بودی میرفتی. وقتی زمین شکافت و خودروها به هوا پرتاب شدند، آن آخرین قابی که لنز چشمهای تو میبست چه بود؟ همکارانت تو را با خلاقیت و مهربانی بیدریغت به یاد خواهند آورند. هنرجویانت از سخاوت و صمیمیتت سخن خواهند گفت. ایران تو را شهید وطن خواهد نامید. این سرزمین، خاستگاه آیینهای باستانی یادکرد و سوگواری شهیدان است. ایران میداند چگونه نام فرزندانش را جاودانه کند؛ همچون نام سیاوش.
#فرزندان_ایران
🔹Saleh Bayrami,
Graphic designer,
They killed you on your way to work. The Iranian press will remember you for your creativity. Iran will remember you as a martyr. This land is known for ancient rituals of martyrs’ remembrance. We know how to immortalize names.
#KilledByIsrael
@Modafeaneharaam
♦️متین صفائیان، دانشآموز ۱۶ ساله که در حمله اسرائیل به مناطق غیر نظامی در میدان تجریش هنگامی که در خیابان راه میرفت، شهید شد
#فرزندان_ایران
🔹Matin Safaeian,
The16-year-old student and skater,
You were walking around Tajrish square in Tehran when Israel's “precise and purposeful” bombs found you. The skate shoes, the rink and the slope will miss you. Rest in love.
#killedByIsrael
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بیقرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 2
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #قرار_بیقرار
🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده
قسمت 3⃣3⃣
آن سال ها مادرم برای گرفتن دیپلم هر روز از چهار بعد از ظهر تا نه شب میرفت مدرسه شبانه. مسئولیت بچه ها هم با من بود و چون شیطنت بچه ها تمامی نداشت و محمدحسین و مصطفی زیاد کارهای خطرناک می کردند، مامان همیشه تأکید میکرد:
« تمام اتفاقات خونه رو برام تعریف کن! »
من هم مو به مو همه چیز را تعریف میکردم. به همین دلیل محمدحسین و مصطفی از دستم حسابی شاکی می شدند. چند بار هم عروسکهایم را با خودکار خط خطی و خراب کردند. وقتی میگفتم خیلی بدجنسید، چرا وسایلم رو خراب میکنید، می گفتند:
« چون همه چیز رو به مامان میگی، پس حقته! »
مادر و پدرمان هر چه پول توجیبی به من می دادند همه را نگه می داشتم، اما محمدحسین و مصطفی در یک چشم به هم زدن پول هایشان را خرج می کردند. برای همین به هر دویشان پیشنهاد دادم که یک قلک مشترک داشته باشیم تا بتوانیم با پولهای قلک اسباب بازی بخریم. قبول کردند. من تمام پول توجیبیام را میگذاشتم اما آنها فقط مقداری از پولهایشان را در قلک می انداختند. چند وقتی که گذشت وقتی مامان مدرسه بود مصطفی و محمد حسین مدام اصرار کردند که قلک را بشکنیم. بالاخره راضی شدم به محض اینکه قلک شکست دوتایی سریع پولها را جمع کردند و از خانه بیرون زدند. در ورودی ساختمان را هم قفل کردند. با پولها لواشک و آلوچه خریدند. آمدند داخل حیاط و نشستند به خوردن. من و مرتضی هم مدام در میزدیم تا در را روی مان باز کنند، اما آنها فقط می خندیدند. مصطفی می گفت:
« آبجی نمی دونی چقدر اینا ترش و خوشمزه س! »
حسابی حرصم گرفته بود با تهدید گفتم:
« اگه به من و مرتضی ندید به مامان میگم! »
محمدحسین شانه هایش را با بی تفاوتی بالا انداخت و گفت:
« تو که تا تقی به توقی میخوره همه چیز رو به مامان میگی اینم روش! »
هر چه التماس کردم حتی یک ذره هم از لواشکها و آلوچه ها را به ما ندادند.
⬅️ ادامه دارد....
@Modafeaneharaam