12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼نمــاهــنڱ مـدافعـــاڹحــــرݥ ♥️
#منم_بایدبرم_اره_سرم_برهـ 😔☝️
شهــــدا از حلالــــــــݜ ڱذشتنـــــــد
مــــا از حـــــرامــݜ بڱذریــــــــــم...❥
#پیشنهاد_دانلوود💔
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلا
جمع کل صلوات:
🌹27'299🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏
#با_تقــوا
سید نماز اول وقت رو بسیار اهمیت میداد تو راه مشهدساعت3 صبح رسیدیم به مهمانسرای بین مسیردریکی از حجره های اون استراحت کردیم🍃 هوا به شدت سرد بود❄️ تا چشمانمون گرم شد دیدم سید نیست نگاه کردم دیدم رفته وسط حیاط تو اون هوای سرد وضو میگیره اومد مارو هم بیدارکرد گفت نماز از زیارت مهمتره، زیارت مستحب اما نماز واجب.☝️
گفت امام صادق می فرماید:شیعیان مارا با اوقات نماز امتحان کنید.
مسئول اون کاروانسرا خواب بود تا خواستیم حرکت کنیم سید اجازه ندادگفت بریم ازش حلالیت بخواهیم هم استراحت کردیم هم نماز خوندیم اگه راضی نباشه همش بر باد رفته حتی زیارتمون.😞
اون بنده خدارو بیدار کردیم و جریان رو توضیح دادیم ابتدا سربه سرمون گذاشت بعد گفت من به جوان های عزیز وبا تقوایی مثل شما افتخار میکنم خیلی خوشحال شدم که شماها اینقدر به مسائل شرعی تون مقید هستید خوشا حلالتون.☺️👌
باز با این وجود سید یه پولی رو به زور به اون بنده خدا دادگفت حداقل پول آب تون رو بردار بعدش حرکت کردیم...
یه شب باهم خوابیده بودیم صبح بیدار شدیم نماز رو خوندیم سید مقید بود هرروز مقداری قرآن بخونه قرآنش رو هم خوند و خوابیدیم خیلی خسته بودیم دوباره خوابیدیم😴 تازه گرم خواب بودیم که یه دفعه صدایی رو شنیدیم بیدار شدم دیدم سید دو دستی محکم به سرش میزنه،گفتم سید چته چیکار میکنی،گفت بدبخت شدم نماز صبح مون قضا شد شرمنده حضرت زهرا شدیم😢
گفتم بابا جان ما که نمازمون رو خوندیم.😕🙂
شهید مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی❤️
@Modafeaneharaam
#میخواهم_گمنـام_بمانم
شب قبل از عملیات خیبر نیروهایش را جمع کرد تا از آنها حلالیت بطلبد:
«عزیزان! این آخرین دیدار من با شماست💔، باید بدانید که احتمالاً از گردان ما هیچکس برنخواهد گشت، یا شهید خواهیم شد یا مجروح، باید مردانه بجنگیم✌️، پس کسی با ما بیاید که می خواهد حماسهی عاشورا بیافریند»🍃
صحبت هایش که تمام شد، همه به دورش حلقـه زدند. برای این که رضا را بغل کنند و ببوسند، با هم مسابقه گذاشته بودند، هر لحظه نزدیک بود که زیر دست و پای رزمنده هایی که عاشقانه دوستش داشتند، آسیب ببیند! شمعی شده بود که همه پروانه وار به دورش حلقه زده بودند.🌱
شب عملیات نیروها سوار قایق می شدند تا به دل دشمن بزنند☄. سکوت شب بود و قایقهایی که موتور خاموش حرکت می کردند تا دشمن متوجه حضور آنها نشود👀. همه ساکت بودند، یا زیر لب ذکر میگفتند. رضا برگشت و به یکی از همرزمانش گفت که نمیخواهد جنازه اش به سبزوار برگردد.🙂
در وصیت نامه اش هم نوشته بود: «آرزو دارم اگر شهید شدم، همانند شهیدان گمشده جنازهام در بیابان ها بماند و در میـدان جنگ به خاکم بسپارند، خداوندا میخواهم که غریب شهید شوم و شهید بی کفن باشم🕊، می خواهم در این بیابان باشم تا به کربلا نزدیک تر باشم. »
تقدیر رضا در عملیات خیبر رقم خورد، همانگونه که آرزو میکرد: گمنـامی در شهـادت، رضا شبیه شهدای کربلا شهید بی کفن لقب گرفت، چرا که جنازه اش هیچ وقت پیدا نشد.😢😔
#شهید_جاویدالاثر_غلامرضا_پروانه
#فرمانده_گردانرعد_تیپ21امامرضا
و اما...
مژده یوسف به کنعان آمده...
آقارضا پس از ۳۶ سال در راه بازگشت است...😭💔
@Modafeaneharaam