مدافعان حرم 🇮🇷
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠( قسمت سوم: آتش انتقام ) . . چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاشتم ... غر
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺
💠( قسمت چهارم: من جذاب ترم یا... )
.
بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم ... رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می تونم چند لحظه باهاتون خصوصی صحبت کنم ... .
سرش رو آورد بالا، تا چشمش بهم افتاد ... چهره اش رفت توی هم ... سرش رو پایین انداخت ... اصلا انتظار چنین واکنشی رو نداشتم ... .
.
دوباره جمله ام رو تکرار کردم ... همون طور که سرش پایین بود گفت: لطفا هر حرفی دارید همین جا بگید ...
.
.
رنگ صورتش عوض شده بود ... حس می کردم داره دندون هاش رو محکم روی هم فشار میده ... به خودم گفتم: آفرین داری موفق میشی ... مارش پیروزی رو توی گوش هام می شنیدم ... .
.
با عشوه رفتم طرفش، صدام رو نازک کردم و گفتم: اما اینجا کتابخونه است ... .
.
حالتش بدجور جدی شد ... الانم وقت نمازه ... اینو گفت و سریع از جاش بلند شد ... تند تند وسایلش رو جمع می کرد و می گذاشت توی کیفش ... .
.
مغزم هنگ کرده بود ... از کار افتاده بود ... قبلا نماز خوندنش رو دیده بودم و می دونستم نماز چیه ... .
دویدم دنبالش و دستش رو گرفتم ... با عصبانیت دستش رو از توی دستم کشید ... .
.
با تعجب گفتم: داری میری نماز بخونی؟ یعنی، من از خدا جذاب تر نیستم؟ ... .
سرش رو آورد بالا ... با ناراحتی و عصبانیت، برای اولین بار توی چشم هام زل زد و خیلی محکم گفت: نه ... .
.🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠( قسمت پنجم: مرگ یا غرور... )
.
.
غرورم له شده بود ... همه از این ماجرا خبردار شده بودن ... سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ... .
بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟ ... .
تا مرز جنون عصبانی بودم ... حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت ... .
.
رفتم دانشگاه سراغش ... هیچ جا نبود ... بالاخره یکی ازش خبر داشت ... گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ... .
.
رفتم خونه ... تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم ... مرگ یا غرور؟ ... زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ... اما غرورم خورد شده بود ... .
پسرهایی که جرات نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن ... .
.
عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار ... بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ...در رو باز کردم ... و بدون هیچ مقدمه ای گفتم: باهات ازدواج می کنم ...
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت🔰 #شهید_ابراهیم_هندوزاده🌹 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدت النساءالعالمین (سلام الله
جمع کل صلوات:34/360/386🌹
انشاءلله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا📿
ختم #صلوات به نیت🔰
#شهید_قدیر_سرلک🌹
هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدت النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولا الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید
@Ahmad_mashlab1115
1.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 استوری | حاج قاسم سلیمانی: بدان در آنجایی که فکر نمی کنی
ما در نزدیک شما هستیم.
@Modafeaneharaam
✦ #ندبه_های_دلتنگی ✦
تَرانا نَحُفُّ بِكَ ؟
آيا میرسد روزی که دورت را گرفته باشیم و تو تماشایمان کنی؟
⚡️ قصه بیسروسامانی ما، قصهی خانهایست که پدر ندارد و هر کس به کار خویش مشغول است!
ما پراکندگان یک خانهی آشفتهایم ؛ که مجموع میشویم در حرارت آغوشت!
آیا روزی میرسد که تو نشسته باشی و ما دورت را بگیریم ؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💫
@Modafeaneharaam
🌹#با_شهدا|شهید مدافع حرم سید سجاد حسینی
✍️ مرد اخلاق
▫️خیلی صبور و مهربان بود. هیچ وقت منتظر نمیموند که کسی کاری به او محول کنه، هرگاه میدید کاری هست خودش انجام میداد و منتظر تشکر از هیچ کسی نبود. هیچ کاری را بد نمیدانست و برایش فقط لقمه حلال مهم بود. عاشق خانه و خانواده مخصوصا فرزندش بود.
@Modafeaneharaam
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «اصحاب کهف؛ قسمت اول»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 کهف به معنای غار نیست به معنای پناهگاه است.
#آخرالزمان
@Modafeaneharaam
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب #عملیاتی، همان شبهایی که درخشش #ملکوت اعلا را به وجد می آورد🥺
🍃به اسم رب #شهدا، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم. #شهید_علی_جابری دفاع مقدس🌹
🍃عجیب است! گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته... همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، #شهادت😭
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_جابری
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #طراحی #دفاع_مقدس
@Modafeaneharaam