🔴 «عده ای» در کلام رهبری چه کسانی بودند؟!
🔸رهبری گفتند عده ای در موضوع لوازم خانگی جنجال کردند، آیا این عده ای همان مافیایی هستند که 4700میلیارد بدهی گمرکی دارند و نمی دهند، همان هایی که با حمایت از ال جی و سامسونگ و جنجال آفرینی علیه دستور رهبری، نمی گذارند تولید داخلی رونق بگیرد؟ همان هایی که هر روز کشور را وابسته تر می کنند؟!
@Modafeaneharaam
موانع ظهور - استاد رائفی پور.mp3
زمان:
حجم:
1.7M
🔊 #صوت_مهدوی
📝 #پادکست «موانع ظهور»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 میدونی چرا ظهور شکل نمیگیره؟
@Modafeaneharaam
🌴آقاسجاد اهل مطالعه بود. او پس از خواندن سلام بر ابراهیم، عاشق شهید هادی شد. به هرکسی از دوستان میرسید یک جلد کتاب ابراهیم میداد و میگفت: «بخون بعد بهم برگردون».
همیشه چند جلد کتاب تو ماشین داشت و به صورت گردشی به دوستاش و آشناها میداد.
🌷گاهی خواننده کتاب از بس عاشق کتاب می شد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو به عنوان هدیه تقدیمش میکرد.
🌴شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا🌴
@Modafeaneharaam
پخش مستند #چشم_ایرانی،
مستندی که تحسین چهرههای مطرح سینما و منتقدین را برانگیخته است
روایتی متفاوت از حضور یک عکاس در جنگهای سوریه و عراق؛ عکاسی که نامش را بارها شنیدهایم و او را با عکسهای ماندگاری که خلق کرده است، به یاد میآوریم.
امشب (یکشنبه) حوالی ساعت ۲۳:۱۵ از شبکه سه سیما
@Modafeaneharaam
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میراث حماسه
اگر شهید بشیم، زنده میشویم/حکایت توبهای که به واسطه شهادت «حاج قاسم» اتفاق افتاد
@Modafeaneharaam
🔺تکذیب خبر جعلی کمک 2 میلیون دلاری دختر شهید سلیمانی به ازدواجها در لبنان
🔹اخیراً شماری از سایتها و افرادی که به مخالفت و دشمنی با حزبالله لبنان و ایران معروف هستند مدعی افشای سندی دال بر کمک مالی از سوی دختر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به لبنان شدهاند که از اساس دروغ و جعلی است
🔹شورای اجرایی حزبالله در بیانیهای ضمن رد شدید این ادعاها، نوشت که این اقدام از سوی تاریکخانههایی صورت گرفته که در پی انتقام از حزبالله لبنان هستند.
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💠قسمت بیست و ششم داستان دنباله دار فرار از جهنم: من تازه دارم زندگی می کنم . سرم رو به جواب نه، تکان
✅ادامه داستان واقعی 🌺فرار از جهنم🌺
💠قسمت بیست و هشتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: شرکت کنندگان
.
روز عید فطر بود … مرخصی گرفتم … دلم می خواست ببینم چه خبره … .
.
یکی از بچه ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می کرد … مسابقه حفظ بود … تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند … ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم …
.
با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟ …
.
منم جا خوردم … هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم … اون کار، کاملا ناخودآگاه بود …
.
.
سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می کنه عجیب هم نیست … توی راه قرآن گوش می کنه … موقع کار، قرآن گوش می کنه … قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می کرد … هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی خوابه، دیگه نمی دونم …
.
.
حس خوبی داشت … برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می کرد … .
.
روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد … .
سعید مدام بهم می گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه …
اما من اصلا جسارتش رو نداشتم … جلوی اون همه مسلمان… کلماتی که اصلا نمی دونستم چی هستن … من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت … .
.
مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده ها رو می خوند که یهو … سعید از عقب مسجد بلند گفت … یه شرکت کننده دیگه هم هست … و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو …
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت بیست و نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: مسابقه بزرگ
.
برگشتم با عصبانیت بهش نگاه کردم … دلم می خواست لهش کنم …
مجری با خنده گفت … بیا جلو استنلی … چند جزء از قرآن رو حفظی؟ …
.
.
جزء؟ … جزء دیگه چیه؟ … مات و مبهوت مونده بودم … با چشم های گرد شده و عصبانی به سعید نگاه می کردم … .
سرش رو آورد جلو و گفت: یعنی چقدر از قرآن رو حفظی؟… چند بخش رو حفظی؟ چند تا سوره؟
.
.
سوره چیه؟ مگه قرآن، بخش بخشه؟ … .
سری تکان دادم و به مجری گفتم: نمی دونم صبر کنید … و با عجله رفتم پیش همسر حنیف … اون قرآن ضبط شده، چقدر از قرآن بود؟ … خنده اش گرفت … همه اش رو حفظ کردی؟ …
آره …
پس بگو من حافظ 30 جزء از قرآنم …
.
.
سری تکان دادم … برگشتم نزدیک جایگاه و گفتم: من 30 جزء حفظم …
.
مجری با شنیدن این جمله، با وجد خاصی گفت: ماشاء الله یه حافظ کل توی مسابقه داریم …
.
.
مسابقه شروع شد … نوبت به من رسید … رفتم روی سن، توی جایگاه نشستم … ضربان قلبم زیاد شده بود …
.
داور مسابقه شروع کرد به پرسیدن … چند کلمه عربی رو می گفت و من ادامه می دادم … کلمات عربی با لهجه غلیظ انگلیسی … همه در حالی که می خندیدند با صدای بلند ماشاء الله می گفتند … .
.
آخرین بخش رو که خوندم، داور گفت: احسنت … لطف می کنی معنی این آیه رو بگی …؟
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت سی ام داستان دنباله دار فرار از جهنم: بلد نیستم
.
معنی؟ … من معنی قرآن رو بلد نیستم …
.
با تعجب پرسید … یعنی نمی دونی این آیه ای که از حفظ خوندی چه معنایی داشت؟ …
.
.
تعجبم بیشتر شد … آیه چیه؟ …
.
با شنیدن این سوالم جمع بهم ریخت … اصلا نمی دونستم هر مسلمانی این چیزها رو می دونه … از توی نگاه شون فهمیدم به دروغم پی بردن…
خیلی حالم گرفته شده بود … به خودم گفتم تمام شد استنلی … دیگه نمیزارن پات رو اینجا بزاری …
.
.
از جایگاه بلند شدم … هنوز به وسط سن نرسیده بودم که روحانی مسجد، بلندگو رو از داور گرفت … استنلی، می دونی یه نابغه ای که توی این مدت تونستی قرآن رو بدون اینکه بفهمی حفظ کنی؟ … .
.
بعد رو کرد به جمع و با لبخند گفت: می خندید؟ …. شماها همه با حروف و لغت های عربی آشنایی دارید … حالا بیاید تصور کنید که می خواید یه کتاب ۶۰۰ صفحه ای چینی رو فقط با شنیدنش حفظ کنید … چند نفرتون می تونید؟ … .
.
همه ساکت شده بودن و فقط نگاه می کردند … یهو سعید از اون طرف سالن داد زد: من توی حفظ کردن کتاب های دانشگاهم هم مشکل دارم … حالا میشه این ترم چینی نخونیم؟ … و همه بلند خندیدن …
.
.
حاج آقا، نیم رخ چرخید سمت من … نمی خواید یه کف حسابی براش بزنید؟ … .
و تمام سالن برام دست می زدند … به زحمت جلوی بغضم رو گرفته بودم …
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت🔰
#شهید_حمید_ضیایی
#ایام_شهادت💔
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@Ahmad_mashlab1115
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: همه ی ما آحاد مردم، چه کسانی که اعتقاد داریم نسبت به مقام شهید چه نداریم. در هر کجا و هر نقطه ای از این کشور حضور داریم، ما مدیون شهید هستیم و مدیون خانواده ی شهید و شهیدداده ها هستیم. این نکته ی بسیار مهمی است که بهش توجه بکنیم.
@Modafeaneharaam
وای از آن دل که ز عشق تو در آتش نرود..🌱
#شبتون_شهدایی🕊
@Modafeaneharaam