eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.5هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴عزاداری ایام شهادت حضرت زهرا(س) و وداع با شهدای فاطمی/ به میزبانی شهدای گمنام و شهید مدافع حرم فاطمیون حسین نظری امروز جمعه ۱۰ دی ماه، مشهد @Modafeaneharaam
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پست ویژه پیج شهدای صابرین لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به مناسبت سالروز تولد شهید سید رضا طاهر🌷 @Modafeaneharaam
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 لحظاتی از حضور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بین رزمندگان فاطمیون، پس از یک عملیات موفق @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢رزمندگان فاطمیون دو مرتبه یتیم شدند رابطه رزمندگان فاطمیون با حاج قاسم، رابطه پدر و فرزندی و رابطه دلی بود. مدافعان حرم وقتی در منطقه حاج قاسم را می‌دیدند مرارت‌ها و ناملایمات جنگ را فراموش می‌کردند. رزمندگان لشکر فاطمیون دو بار به معنای واقعی یتیم شدند. اولین مرتبه با شهادت ابوحامد بنیانگذار لشکر فاطمیون در اسفند 1393 در تل‌قرین بود و دومین مرتبه‌ای که رزمندگان لشکر فاطمیون طعم یتیمی را چشیدند، در شهادت حاج قاسم سلیمانی بود. "ابوطاها، از فرماندهان فاطمیون" @Modafeaneharaam
17.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 رئیس جمهور ایران: زمانی که تولیت آستان قدس بودم، شاهد بودم که رهبر انقلاب هر بار به مشهد مشرف می‌شدند، با خانواده شهدای فاطمیون دیدار می‌کردند لحظاتی از حضور آیت الله رئیسی در منزل شهید مدافع حرم فاطمیون سید علی حسینی @Modafeaneharaam
✨♥️ حاج آقا قرائتی: شما‌ جنس مرغوب راڪادو مى‌پیچید ڪتاب قیمتى ‌راجلد میڪنید طلا‌و جواهرات ‌راسادہ دردسترس قرار ‌نمىدهید بنابراین نشانہ ارزش ‌است. @Modafeaneharaam
⚜بوی فاطمیه....⚜ 💠آنقَدَر درگیرِ دنیا و حواشے ها شدیم 💠یادمان رفتہ ڪہ در بَستَر فِتاده مادري💔 @Modafeaneharaam
ایده هایی زیبا برای ساگرد شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم ..🌹 💔 @Modafeaneharaam
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مسابقه کشتی حسن یزدانی با فرزند شهید مدافع حرم صدرزاده @Modafeaneharaam
Ali Faniزیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
زمان: حجم: 28.44M
قرائت زیارت عاشورا با صدای علی فانی 🌹 تقدیم به محضر آقا صاحب الزمان (عج) و شهید حاج قاسم سلیمانی و جمیع شهدای مدافع حرم🕊 3روز مانده💔 تا سالگرد شهادت🕊 پیشنهاد ویژه👌 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺 #بدون_تو_هرگز🌺✅ 💠قسمت هفتاد و یک : غربت آشنا بعد از چند سا
🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌿🌺🌿 🌺🌿 🌿 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌺 🌺✅ 💠قسمت هفتاد و سه : بخشنده باش زمان به سرعت برق و باد سپری شد ... لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم ... نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم ... نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ... هواپیما که بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم ... حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ... ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ... حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم ... هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ... اما کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد ... نه فقط با من ... با همه عوض می شد ... مثل همیشه دقیق ... اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود ... ادب ... احترام ... ظرافت کلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت ... یه مدت که گذشت ... حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد... دیگه به شخصی زل نمی زد ... در حالی که هنوز جسور و محکم بود ... اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد ... رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن ... بحدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ... که سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دکتر دایسون و تقدیر اون شده بود ... در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم ... شیفتم تموم شد ... لباسم رو عوض کردم و از در اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد ... - سلام خانم حسینی ... امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ ... می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت کنم ... وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید ... نشست ... سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... - خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری کنم ... اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم... و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم ... این بار مکث کوتاه تری کرد ... - البته امیدوارم ... اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید ... مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید ... 🔷🔷🔷🔷 💠قسمت هفتاد و چهار : متاسفم حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم ... 2 سال از بحثی که بین مون در گرفت، گذشته بود ... فکر می کردم همه چیز تموم شده اما اینطور نبود ... لحظات سختی بود ... واقعا نمی دونستم باید چی بگم ... برعکس قبل ... این بار، موضوع ازدواج بود ... نفسم از ته چاه در می اومد ... به زحمت ذهنم رو جمع و جور کردم ... - دکتر دایسون ... من در گذشته ... به عنوان یه پزشک ماهر و یک استاد ... و به عنوان یک شخصیت قابل احترام ... برای شما احترام قائل بودم ... در حال حاضر هم ... عمیقا و از صمیم قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می کنم ... نفسم بند اومد ... - اما مشکل بزرگی وجود داره که به خاطر اون ... فقط می تونم بگم ... متاسفم ... چهره اش گرفته شد ... سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد ... - اگر این مشکل ... فقط مسلمان نبودن منه ... من تقریبا 7 ماهی هست که مسلمان شدم ... این رو هم باید اضافه کنم ... تصمیم من و اسلام آوردنم ... کوچک ترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره ... شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید ... چه من رو انتخاب کنید ... چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه ... من کاملا به تصمیم شما احترام می گذارم ... و حتی اگر خلاف احساس من، باشه ... هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم ... با شنیدن این جملات شوک شدیدتری بهم وارد شد ... تپش قلبم رو توی شقیقه و دهنم حس می کردم ... مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... هرگز فکرش رو هم نمی کردم ... یان دایسون ... یک روز مسلمان بشه . ⬅️ادامه دارد .... @Modafeaneharaam