11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای دختری که با بک جانباز قطع نخاعی ازداج کرده است.😊🌸
@Modafeaneharaam
حکم شهادت ۱۶ آتشنشان تقدیم خانواده آنان شد
رئیس بنیاد شهید:
🔹پیرو مکاتبات بنیاد شهید با رهبر معظم انقلاب، معظمله اعلام کردند آتشنشانان حادثه پلاسکو که جان خود را فدای نجات دیگران کردند، شهید تلقی میشوند.
🔹حکم مکتوب شهادت ۱۶ آتشنشان ایثارگر تقدیم خانواده آنان شد.
tn.ai/2647597
@Modafeaneharaam
816.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛
💢اولین جملهای که پوتین در دیدار با آیت الله رئیسی گفت، چه بود؟
⭕️ آرزوی سلامتی و موفقیت من را به رهبر ایران برسانید!
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@Modafeaneharaam
🌹شهید ابراهیم هادی
در یکی از مغازه ها مشغول کار بود .
یک روز در وضعیتی دیدمش
که خیلی تعجب کردم.
دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.
جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت
وقتی کار تحویل تمام شد .
جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم:
آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب
نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که
من انجام میدم برای خودم خوبه،
مطمئن میشم که هیچی نیستم.
جلوی غرورم رو می گیره!
گفتم : اگه کسی شما رو اینطوری ببینه
خوب نیست! شما ورزشکاری و...
خیلی ها می شناسنت.
ابراهیم خندید و گفت:
ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
@Modafeaneharaam
✨﷽✨
💎 مقام معظم رهبری:
🧕حجاب مایه تشخص و آزادی زن
است.مایه اسارت زن نیست.
🤍 زن با برداشتن حجاب خود .با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته .خودش را کم ارزش می کند.
حجاب وقار است✨
سنگین شدن کفه آبروی اوست.از اسلام باید بخاطر مسئله حجاب تشکر کرد♥️
این خود جزو نعمت الهی است .
#سخنان_رهبری 💫
@Modafeaneharaam
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد دانشمند و امام زمان(عج)
@Modafeaneharaam
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی دلتنگم ارباب جانم ❤
بطلب دورت بگردم ارباب
هرڪس یه شب جمعه بین الحرمین باشه
#پست_ویژه_شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#کربلا
#شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
@Modafeaneharaam
شهید محمد معافى متولد ۱۳۶۳/۰۹/۱۳ شهرستان نکا در استان مازندران، فرمانده زبده نظامی و مستشار ایرانى با نام جهادى "صابر" که در سوریه به شهادت رسید. این شهید مدافع حرم در 30 دى ماه 96 در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به دوستان شهیدش پیوست. شهید معافی که در 35سالگی به شهادت رسید. یک پسر 9ساله و یک دختر 2ساله از او بهیادگار مانده است.🌹
شهید محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را بهعنوان یک فرمانده میدانی قوی میشناختند. در عملیات خانطومان ضربههایی که محمد به تکفیریها وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست👌
قسمتی از وصیت نامه
هرچه میتوانید در این دنیا دستگیری کنید و انفاق نمایید که این کار مانند هرس کردن شاخههای اضافی درختان میوه در فصل پاییز میماند که باعث رشد و باروری بیشتر و درنهایت عاقبتبهخیری شما خواهد شد.☝️
#شهید_محمد_معافی
#سالروز_شهادت🕊🕊🕊
@Modafeaneharaam
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پینگ پنگ بازی کردن با پروردگار عالم...
#استاد_پناهیان🌷
@Modafeaneharaam
736K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️اگر دیدی با تو مخالفت میکنند...
▫️«فَقُل حسبی الله علیه توکلت»
🎞مقام معظم رهبری
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_چهل_و_نهم: نفوذی . به شدت جا خ
💐🍃💐
🍃💐
💐
⚡️ادامه ✅🌷#آرزوی_بزرگ🌷✅
💠#قسمت_پنجاه : جاسوس استرالیا
حالت و سکوت هادی روی اونها هم تاثیر گذاشت ...
- این حرف ها غیبته ... کمتر گوشت برادرتون رو بخورید ...
- غیبت چیه؟ ... اگر نفوذی باشه چی؟ ... کم از این آدم ها با اسم ها و عناوین مختلف ... خودشون رو جا کردن اینجا ... یا خواستن واردش بشن؟ ... کم از اینها وارد سیستم حوزه شدن و بقیه رو به انحراف کشیدن؟ ...
سرش رو بالا آورد ... اگر نفوذی باشه غیبت نیست ... اما مطمئن باشید اگر سر سوزنی بهش شک کرده بودم ... خیلی جلوتر از اینکه صدای شما در بیاد اطلاع داده بودم ... اینکه شما هم نگران هستید جای شکر داره ... مثل شما، ایران برای منم خیلی مهمه ... من احساس همه تون رو درک می کنم ولی می تونم قسم بخورم ... کوین چنین آدمی نیست... .
چهره هاشون هنوز گرفته بود اما مشخص بود دارن حرف هادی رو توی ذهن شون بالا و پایین می کنن ... هر چند دیگه می فهمیدم چرا برای این جماعت غیرایرانی... اینقدر ایران و جاسوس نبودن من مهمه... اما باز هم درک کردن حسی که در قلب هاشون داشتن ... و امت واحد بودنشون برام سخت بود ... .
- در مورد بقیه مسائلی هم که گفتید ... باید شرایط شخص مقابل رو در نظر بگیرید ... این جوان، تازه یه ساله مسلمان شده ... شرایط فکری و ذهنیش، شرایط و فرهنگی که توش زندگی کرده ... باید به اینها هم نگاه کنبد ... شما با اخلاق اسلامی باهاش برخورد کنید... من و شما موظفیم با رفتارو عمل و حرف مون به شیوه صحیح تبلیغ کنیم ... بقیه اش با خداست ...
حرف های هادی برام عجیب بود ... چطور می تونست حس و زجر من رو درک کنه؟ ... این حرف ها همه اش شعار بود ... اون یه پسر سفید و بور بود ... از تک تک وسایلش مشخص بود، هرگز طعم فقر رو نچشیده ... در حالی که من با کار توی مزرعه بزرگ شده بودم ... روز و شب، کارگری کرده بودم تا خرج تحصیل و زندگیم رو بدم ...
هر چند مطمئن بودم، اون توان درک زجری که کشیدم رو نداره ... اما این برخوردش باعث شد برای یه سفید پوست احترام قائل بشم ... اون سعی داشت من رو درک کنه ... و احساس و فکرش نسبت به من تحقیر و کوچیک کردنم نبود... .
چند روز گذشت ... من دوباره داشتم عربی می خوندم ... حالا که نظر و فکر هادی رو فهمیده بودم ... به شدت از اینکه دفتر رو بهش برگردونده بودم متاسف شدم ... بدتر از همه، با اون شیوه ای که بهش پس داده بودم ... برام سخت بود برم و دفتر رو ازش بگیرم ...
داشت سمت خودش اصول می خوند ... منم زیرچشمی بهش نگاه می کردم که ... یهو متوجه نگاه من شد و سرش رو آورد بالا ... .
🔷🔷🔷🔷
💠#قسمت_پنجاه_و_یکم : غرور
زیرچشمی داشتم بهش نگاه می کردم و توی ذهن خودم کلنجار می رفتم تا یه راه حلی پیدا کنم ... که یهو متوجه نگاه من شد و سرش رو آورد بالا ... مکث کوتاهی کرد ... مشکلی پیش اومده؟ ...
بدجور هول شدم و گفتم نه ... و همزمان سرم رو در رد سوالش تکان دادم ... اعصابم خورد شده بود ... لعنت به تو کوین ... بهترین فرصت بود ... چرا مثل آدم بهش نگفتی؟ ... داشتم به خودم فحش می دادم که پرید وسط افکارم ...
- منم اوایل خیلی با عربی مشکل داشتم ... خندید ... فارسی یاد گرفتن خیلی راحت تر بود ..
- نخند ... سفیدها که بهم لبخند می زنن خوشم نمیاد ... هیچ سفیدی بدون طمع، خوش برخوردی نمی کنه ...
جا خورد ولی سریع خنده اش رو جمع کرد ... سرش رو انداخت پایین ... چند لحظه در سکوت مطلق گذشت ...
- اگر توی درسی به کمک احتیاج داشتی ... باعث افتخار منه اگر ازم بپرسی ...
- افتخار؟ ... یعنی از کمک کردن به بقیه خوشحال میشی؟... منتظر جوابش نشدم ... پوزخندی زدم و گفتم ... هر چند ... چرا نباید خوشحال بشی؟ ... اونها توی مشکل گیر کردن و تو مثل یه ابرقهرمان به کمک شون میری ... اونی که به خاطر ضعفش تحقیر میشه، تو نیستی ... طرف مقابله ...
- مایه افتخاره منه که به یکی از بنده های خدا خدمت کنم...
همون طور که سرش پایین بود، این جمله رو گفت و دوباره مشغول کتاب خوندن شد ... ولی معلوم بود حواسش جای دیگه است ... به چی فکر می کرد؛ نمی دونم ... اما من چند دقیقه بعد شروع کردم به خودم فحش دادن ... و خودم رو سرزنش می کردم که چطور چنین موقعیت خوبی رو به خاطر یه لحظه غرور احمقانه از دست داده بودم ... می تونستم بدون کوچیک کردن خودم ... دوباره دفتر رو ازش بگیرم ... اما ...
همین طور که می گذشت، لحظه به لحظه اعصابم خوردتر می شد ... اونقدر که اصلا حواسم نبود و فحش آخر رو بلند... به زبون آوردم ...
- لعنت به توی احمق ...
سرش رو آورد بالا و با تعجب بهم خیره شد ... با دست بهش اشاره کردم و گفتم ... با تو نبودم ... و بلند شدم از اتاق زدم بیرون ... .
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam