💥#تلنگر
سرِ دوراهی گناه 🔥 و ثواب ☂،
😇 به حُبّ #شهادت🕊 فکر کن،
🚦به نگاهِ #امام_زمان مون فکر کن🦋
🤔 ببين میتونی از گناه بگذری⁉️
⚠️♨️ از گناه که گذشتی، از جونت هم می گذری✋🏻
@Modafeaneharaam
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کوتاه بادکنک سفید
🔸وقتی بابام چشمهاش رو و حاج قاسم جونش رو داد تا من باشادی و آرامش بازی کنم...
@Modafeaneharaam
▫️فرازی از وصیتنامه شهید محمدتقی سالخورده🌹
در میان ما، انسانهایی وجود دارند که فقط نیمهی خالی لیوان را نگاه میکنند؛ حتی اگر لیوان پُر هم باشد، از پُربودنِ لیوان ایراد میگیرند، در گوشه و کنار شنیده میشود که این شهدا، کُشتهی بازیهای سیاسی بزرگان شدهاند، این حرفها را نزنید، هرکسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود میگیرد، بدانید که برای بازیهای سیاسی بزرگان نیست، نگویید ندانسته کار میکنند! نگویید فریب خوردند، بلکه کارشان ارزش الهی دارد.
@Modafeaneharaam
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دختر روس در مسجد جامع مسکو با چشمانی اشکبار از شوق پیش دکتر رئیسی میآید و میگوید سلام من را به رهبری برسانید.❤️
بعد ما تو ایران افرادی داریم
خیلی راحت به رهبری اهانت میکنند ..😔
اونکه خارج ایران در کشور کمونیست ها هست ، ارزش رهبر و ولی فقیه میفهمه
@Modafeaneharaam
ماشین که حرکت کرد، بعد یک ساعت تکتیرانداز ماشین را زد. گلوله اول از پشت ماشین رد شد. چند دقیقه بعد گلوله دوم آمد. شیخ پشت سر راننده نشسته بود. گلوله از شیشه رد شد و خورد به عمامه شیخ. بعد به شیشه بعدی گیر کرد و رد نشد. بچهها گفتند: شیخ، حالت خوبه چیزیت نشد؟
- حالم خوبه. اونا قصد کردن راننده رو بزنن. اگر راننده رو بزنن ما هم رفتیم هوا.
بچهها پرده جلوی راننده را کشیدند تا تک تیرانداز نبیندش. به راننده گفتیم: با بالاترین سرعت برو!
راننده سرعتش را بیشتر کرد و دیگر تکتیرانداز نزد. من که عقب ماشین بودم واقعاً ترسیده بودم. بیرون را که نگاه میکردم کلا شهر تخریب شده بود. شهر ارواح بود، سوت و کور.
وقتی به خط رسیدیم، بچههای خط گفتند: ما خبردار شدیم توی مسیر شما رو زدن.
ما گفتیم: چیزی نشد فقط عمامه شیخ سوارخ شد.
شیخ که عمامهاش را نشان داد، عراقیها عمامه را گرفتند و برای تبرک تکهتکه کردند و بردند. شیخ فقط توانست یک تکهاش را بردارد. آن یک تکه را هم نمیدانم چه کار کرد.
📚 برشی از کتاب پایکوب
کتاب «پایکوب»، بعد از کتاب «شیخ شهید» دومین کتابی است که به سبک زندگی و خاطرات روحانی شهید محمدرضایی پرداخته و توسط نشر ستارهها چاپ شده است. این کتاب با شمارگان یکهزار نسخه در 160 صفحه و در قطع رقعی در سال 1400 به زیور طبع آراسته شده است.
@Modafeaneharaam
✨﷽✨
⁉️چگونه فرزندم رانمازخوان کنم ؟
✍راهکارهای تربیتی جهت نمازخوان شدن فرزندانمان :
👈1. خودتان الگوی خوبی باشید. اگرشمانمازعاشقانه و اول وقت نخوانید و مثل کلاغ نوک به زمین بزنید انتظار نداشته باشید فرزندتان نمازخوان شود.
👈2. بعدازنماز کودک یکی دوساله به بالا رادرآغوش بگیرید و رفتاربامحبت تری با او داشته باشید تافرزند ببیندشما هر وقت نماز میخوانید مهربانتر میشوید و به این وسیله به نماز علاقه مند میشود.
👈3. او را از کودکی به نماز جماعت و نماز جمعه و حرم و مساجدو مراسم مذهبی ببرید مخصوصا اگر برایش این مکانها را با جایزه وخاطره و تشویقی شیرین کنید.
👈4. امر به نماز را درست وقتی فرزند به سن بلوغ رسید نگذارید بماند باید چند سال قبل از سن تکلیف او را مشتاق به نماز کنید و نماز را به آموزش دهید.
👈 5. برای مشتاق کردن کودک به نماز قبل سن تکلیف برای دختران یک چادر نماز و جانماز و مهر و تسبیح قشنگ وبرای پسرهم همین ها غیر از چادر را تهیه کنید.
👈6. چون به سن تکلیف نرسیده و نماز برایش واجب نشده او را همیشه مجبور به نماز خواندن نکنید. مثلا میتوان قبل از اذان با کودک کمی بازی کرد بعد موقع اذان که شد بگویید دخترم اذان میدهند من میخواهم نماز بخوانم تو چه؟
دستور ندهیم پیشنهاد بدهیم.
👈7. از کودکی هر وقت نماز میخواند به او محبت بیشتری کنید و نماز خواندنش را برای دیگران و در جمع خانواده و فامیل تعریف کنید و تشویق و تحسینش کنید.
👈 8. با خانواده های مذهبی و دوستان خوب معاشرت و رفت و آمد کنید.
👈9. با ورود فرزندتان به دوره ی نوجوانی برای او دلیل بیاوریدکه چرا نماز بخوانیم ولی کوتاه بگویید و سریع رد شوید. انتظار تاثیر زود و سریع نداشته باشید زیرا نوجوان در دوران خامی است تا پخته شود و حرف شما را بفهمد زمان میبرد.
👈10. نسبت به نماز خواندنش یا نخواندنش حساسیت زیادی نشان ندهید و مدام به او گیر ندهید .حساسیت زیاد جلو تفکر او را میگیرد و نماز با اجبار فایده ندارد بگذارید از درون مسئولیت پذیر شود.
👈11. در دوران نوجوانی فرد دچار سردرگمی است و به دنبال انتخاب راه و هویت خود است به او راه درست را دهید و بگذارید زمان بگذرد و راهش را انتخاب کند. مدام نصیحتش نکنید بدتر گیج و کلافه می شود.
👈12. از روش غیر مسقیم استفاده کنید مثل اهداى کتاب و سی دی و نرم افزار . هم میتوانید به او هدیه کنید و یا جایی جلو چشمش قرار دهید تا خودش ببیند واستفاده بکند.
👈13. نوجوان به دلیل تغییرات هورمونی رشد دچار کمی سستی و احساس خستگی است خوابش زیاد شده و اکثرا سنگین خواب میشوند. شاید شمافکر کنید او تنبل شده . برای نماز صبح او را با دعوا و داد بیدار نکنید . او را با محبت و نوازش و بوسه و صدازدن با القاب زیبا مثل دختر عریزم و... بیدارش کنید. یک بار هم شایدکافی نباشد پس صبورانه یک بار قبل نماز خودتان و یک بار بعد نماز او را با محبت بیدار کنید.
👈14. در جلو جمع مدام او را امر به خواندن نماز نکنید. پنهانی و با لحن پر از محبت به او یادآوری کنید.
👈15. گاهی نوجوان به دلیل دیده نشدن با نماز نخواندن میخواهد خود را نشان تان دهد. پس او را ببینید و به او توجه کافی بکنید.
👈16. هیچ گاه بچه های نمازخوان را سرش نکوبید و او را با آنها مقایسه نکنید، مقایسه اثر عکس دارد و او هم از نماز بدش می آید و هم از آن بچه ی نمازخوان.
👈17. وقتی به سن تکلیف رسید برایش جشن عبادت بگیرید.
👈18. نقل داستانهای شیرین و در حد سن کودک و نوجوان از نماز بزرگان و استفاده از اشعار و احادیث زیبا
👈19. ترک مستحبات در ابتدای کار و طول ندادن نماز و رعایت توانایی کودک و نوجوانپ
👈20. تقویت عشق و علاقه به اهل بیت که یکی از راههای جلب انسان به عبادت و نماز است.
👈و نکته پایانی : اگر در رفتار نماز خوانها مهر و محبت و انصاف دیده شود ، میل بچه ها به نماز خواندن بیشتر میشود.
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@Modafeaneharaam
♥️⭐️♥️⭐️♥️
باسلام بمناسبت میلاد باسعادت حضرت زهرا بنا داریم به مدت ۲ روز غرفه داشته باشیم که برای پذیرایی و تهیه پوستر به کمک های شما دوستان نیاز داریم🌷
کمکهایی که تا الان جمع شده خیلی کم بوده و ما توقع نداشتیم..
هرچقدر میتونید لطفا کمک کنید فقط تا آخرشب فرصت داریم.
اجرتون با حضرت زهرا 🌹
شماره کارت👇
6280231364795244
بنام زارع
@Modafeaneharaam
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
↷● سخنرانۍ کوتاه اخلاقۍ●↶
🔊 #فایل_تصویری 🔊
🎤واعظ: ❀ #استاد_عالی
🤲التماس دعای فرج
🌺 #امام_زمان( عج )هست چقدر تو زندگی ما وجود داره .
ما چقدر منتظر هستیم 🌺
💖
✨
💖
✨
✔️فوق العاده زیبا و شنیدنی
#مهدویت
#امام_مهدی عج
#امام_مهربونیها
@Modafeaneharaam
🌹💖🌹💖🌹💖
چادر چیست؟
چادر......
◽️در قران به زنان دستور داده شده که با #جلباب خود را بپوشانند
◽️درزبان عرب جلباب یا چادر یک نوع #پوشش_کامل وهمه جانبه هست که زنان مسلمان #عفیف روی همه ی لباسهای خود می پوشند
به طوریکه تمام لباسها وحجم اندام و زینتهای ان ها را مخفی کند
⬅️ پس هرگونه پوششی که برجستگی بدن معلوم باشد وباعث جلوه گری وخودنمایی شود حجاب به شمار نمیآید وبا منش یک زن پیرو مکتب فاطمی سازگار نیست
⬅️چادر تنها مصداق #کامل تعریف جلباب وحجاب مقدس زهرایی میباشد🥀
▪️چرا چادر مشکی ؟؟
رنگ مشکی
✔️ رنگ خاموش
✔️ نگاه شکن
✔️نشانه هیبت.
✔️ابهت عفت
✔️وحافظ شخصیت ومتانت زن هست
💬امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید :
زن جذاب ودلبراست
هرکس زن می گیرد اورا در پوشش وحجاب کامل قرار دهد تا درانحصار شوهرش بوده ومورد هوس وتعرض وبازیچه بیگانه قرارنگیرد
📜۱غررالحکم مترجم چاپ دفتر نشر ۲/۴۶۵
منبع:📚کتاب حجاب عزت است یا اسارت ؟
#عفاف_حجاب🌺
@Modafeaneharaam
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئویی از شهید سلیمانی در عملیات آزادسازی پل الزرگه - صلاحالدین عراق
#سالگرد_دوم_حاج_قاسم
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_پنجاه_و_دوم : شرم . تابستان تمو
💐🍃💐🍃💐
🍃💐🍃
💐🍃💐
🍃
💐
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅
💠#قسمت_پنجاه_و_سوم : دنیای بدون مرز
کم کم داشتم فراموش می کردم ... خطی رو که خودم وسط اتاق کشیدم از بین رفته بود ... رفتار هادی، اون خط رو از توی سرم پاک کرد ... .
هر چه می گذشت، احساس صمیمیت در وجود من شکل می گرفت ... اون صبورانه با من برخورد می کرد ... با بزرگواری اشتباهاتم رو ندید می گرفت ... و با همه متواضع بود ... حالا می تونستم بین مفهوم صبور بودن با زجر کشیدن و تحمل کردن ... تفاوت قائل بشم ...
مفاهیمی چون بزرگواری و تواضع برام جدید و غریب بود ... برای همین بارها اونها رو با ترحم اشتباه گرفته بودم ... سدهایی که زندگی گذشته ام در من ساخته بود، یکی یکی می شکست ... و در میان مخروبه درون من ... داشت دنیای جدیدی شکل می گرفت ...
با گذر زمان، حسرت درون من بیشتر می شد ... این بار، نه حسرتی به خاطر دردها و کمبودها ... این حس که ای کاش، از اول در چنین فرهنگ و شرایطی زندگی کرده بودم ... این حس غریب صمیمیت ...
دوستی من با هادی، داشت من رو وارد دنیای جدیدی از مفاهیم می کرد ... اون کتاب های مختلفی به زبان فارسی بهم می داد ... خنده دار ترین و عجیب ترین بخش، زمانی بود که بهم کتاب داستان داد ... داستان های کوتاه اسلامی ...
و بعد از اون، سرگذشت شهدا ... من، کاملا با مفهوم شهادت بیگانه بودم اما توی اون سرگذشت ها می تونستم بفهمم ... چرا بعد از قرن ها، هنوز عاشورا بین مسلمان ها زنده است ... و علت وحشت دنیای سرمایه داری رو بهتر درک می کردم ...
کار به جایی رسیده بود که تمام کارهای هادی برام جالب شده بود ... و ناخودآگاه داشتم ازش تقلید می کردم ... تغییر رفتار من شروع شد ... تغییری که باعث شد بچه ها دوباره بیان سمتم و کم کم دورم رو بگیرن ... اول از همه بچه های افغانستان، من رو پذیرفتن ... هر چند، هنوز نقص زیادی داشتم ... تا اینکه ... آخرین مرز بین ما هم، اون روز شکست ... .
هادی کلا آدم خوش خوراکی بود ... اون روز هم دیرتر از همه برای غذا رسید ... غذا هم قرمه سبزی ... وسط روز چیزی خورده بودم و اشتهای چندانی نداشتم ...
هادی در مدتی که من نصف غذام رو بخورم، غذاش تموم شده بود ... یه نگاهی به من که داشتم بساط غذام رو جمع می کردم انداخت ... و در حالی که چشم هاش برق می زد گفت ... بقیه اش رو نمی خوری؟ ...
سری تکان دادم و گفتم ... نه ... برق چشم هاش بیشتر شد ... من بخورم؟ ... بدجور تعجب کردم ... مثل برق گرفته ها سری تکان دادم ... اشکالی نداره ولی ... .
با خوشحالی ظرف رو برداشت و شروع به خوردن کرد ... من مبهوت بهش نگاه می کردم ... در گذشته اگر فقط دستم به ظرف غذای یه سفید پوست می خورد ... چنان با من برخورد می کرد که انگار آشغال بهش خورده ... حتی یه بار ... یکی شون برای اعتراض، کل غذاش رو پاشید توی صورتم ... حالا هادی داشت، ته مونده غذای من رو می خورد ... .
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam