eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15هزار ویدیو
322 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️مقابل منزل ما هیات حضرت قمر بنی هاشم (ع) است. مهدی آشپز این هیات بود. حیاط منزل ما بزرگ بود به همین دلیل پس از اتمام هیات دیگ‌ها را آن‌جا می‌گذاشتند. 🔸️ مهدی می‌گفت، «فردا برای شستن دیگ‌ها بیایید.» همه می‌رفتند. سپس خود تا صبح به تنهایی همه دیگ‌ها را می‌شست. حتی به من هم اجازه نمی‌داد که کمکش کنم. حیاط منزل را می‌شست، نماز صبح را می‌خواند و به سرکار می‌رفت. راوی :همسر شهید @Modafeaneharaam
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای هدیه حاج‌قاسم به بزرگان طوایف خاطره‌ای از زبان همرزم شهید سلیمانی @Modafeaneharaam
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• ✍ خاطره ای از شهید 🌷پس از دیپلم با کمک خواهرش وانتی خرید و ۹ ماه از صبح تا شب کار می‌کرد و هر روز که برمی‌گشت سهم خواهرش را اول می‌داد. حسین بسیار مقید به کسب مال حلال بود و از اسراف دوری می‌کرد. 🌷سال اول با پرداخت ۵۰۰ هزار تومان پیاده به کربلا مشرف شد و سال دوم نیز قرار بود ۷۰۰ هزار تومان پرداخت کند و به پیاده‌روی اربعین برود، ولی پول را برای پرداخت اجاره خانه یک مستحق پرداخت کرد. در عوض در به زیارت حرم امام حسین(ع) رفت. 🌷حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد. در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود. شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است. شهید مدافع حرم 🌷 @Modafeaneharaam
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های شهید عطایی درمورد شیخ ابوهادی ...🌹 کجا دفنت کنیم؟ @Modafeaneharaam
﷽ زمانی که حرم مطهر حضرت زینب (س) در معرض حمله داعش قرار گرفت و گروه تروریستی داعش از اطراف خود را به حرم نزدیک و مناطقی از آن را گلوله باران می‌کردند ما در حرم حدود ۱۵ نفر بودیم که باید دفاع می‌کردیم. با تمام وجود تلاش و تا صبح مقاومت کردیم و دشمن نتوانست جلو بیاید، اما صبح آن شب تمام منطقه درحلقه محاصره داعش قرار گرفت و نزدیک بود سقوط کند. در آن هنگامه جنگ ۲ ماشین نظامی حلقه محاصره را شکستند و خود را به در رساندند و گفتند در را باز کنید. از شجاعت آنها تعجب کردیم که در میان آتش وارد حرم شده بودند. در را که باز کردیم سردار را با حدود ۱۴ نیرو دیدیم که از این حلقه آتش خود را وارد حرم کرده و فرماندهی را به دست گرفتند و تدابیر و برنامه‌ریزی‌هایی کرد که توانستیم حرم را از دست ارتش داعش نجات بدهیم. 🎤راوی: حجت‌الاسلام‌ و المسلمین محمد حسن زمانی رئیس دفتر اجتماعی سیاسی حوزه‌های علمیه... @Modafeaneharaam
✅معرفـــــت شهـــدا 🍁 خیلییی با معـــــرفت بود، جلوی درب مسجد ایستاده بودیم، یه چرخی هم که بارش میوه ی طالبی بود جلو مسجد داشت میفروخت، یه آقایی که داشت سوا میکرد یه طالبی از دستش افتاد و له شد، بدون اینکه فروشنده ببینه گذاشت رو چرخ و بقیه رو خرید و رفت، که این صحنه رو دید رفت جلو همون طالبی له شده رو خرید، اون طالبی رو خرید بدون اینکه فروشنده متوجه بشه ... @Modafeaneharaam
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ 🔆اخلاق که نداشته باشی؛ به هیچ دردی نمیخوره! شهیدمحمدهادی‌امینی @Modafeaneharaam
چفيه مخصوصي داشت••• كه با آن اشكهايي را كه بر مصيبت اهل بيت مي گريست ، پاك مي كرد . گفت به اين چفيه دست نزنيد ، نياز به شستن ندارد .... گفت اين سند آبروي من نزد اباعبدالله الحسين و مادرشان حضرت زهراست ... باشد ، غنيمت و ذخيره شب اول قبرم .... ‌پدر جانم ●●● حضرت زهرا (س ) اشكهاي خالصانه ات بر حسينش را خريدار شد ، كه سر بر نيزه ات سند آبرويت گرديد .... و حالا آن چفيه گرانقيمت اشكهايت يادگاري است با ارزش براي ما .... پروردگارا، حـَوِل قلـوبنا به بکاءُ علی الحســـین @Modafeaneharaam
روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌ می رود، همسرش همان کسی را می‌بیند که در آن خواب شهیدعلمدار به او نشان داده بود و آقا عبدالمهدی همان شخص بود. البته این ارادت تن‌ها منحصر به او نبود. در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است. 🌷شهید مدافع حرم 🌷 سالروز شهادت 📂دانلود زندگی نامه ‏شهید عبدالمهدی کاظمی👇 http://cafebazaar.ir/app/?id=sh.kazemi.apk&ref=share @Modafeaneharaam
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های دلنشین شهید ذوالفقاری انشالله میریم بیت المقدس @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #ساعت۱۶به‌وقت‌حلب 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹روایت‌هایی از اسناد جنگ‌های نامتقارن سردار شهید قسمت 0⃣2⃣ گفتم: « ای آقا چه اشکالی دارد؟ پدر شهید است و داغ دیده؛ داغ جوانی به آن رعنایی بگذارید مرا بزند. حق دارد. » با رسیدن به مریانج ابتدا به خانه دو شهید دیگر آن عملیات رفتیم و بعد اوایل شب وارد خانه شهید موسوی شدیم. خدا را گواه می‌گیرم به محض ورود به خانه آقای موسوی جلو آمد و پیشانی یک یک ما را بوسید. باز دل ما آرام و قرار نداشت. بچه‌ها می‌گفتند که باید دید آخر و عاقبت این دیدار چه می‌شود؛ بعید نیست این بندۂ خدا ناگهان خشمگین شود و در آن صورت مگر خدا به فریادمان برسد! خاطره ای را که از فرزند شهیدش در شب حمله داشتم تعریف کردم و گفتم: « عصر روزی که شامگاهش میخواستیم حمله کنیم در پادگان شام را زودتر توزیع کردند. شام چلو مرغ بود. من به سید جواد و دوستان او گفتم که زودتر شامتان را بخورید؛ چون می‌خواهیم برویم عملیات. آنها داشتند با شور و شوق آماده می شدند و تفنگ‌هایشان را پاک می‌کردند. از آنجا رفتم و وقتی دوباره برگشتم دیدم هیچ کس به شامش دست نزده است. پرسیدم که چرا شام نمی خورید؟ دیر است؛ می‌خواهیم برویم. سید جواد و آن دو دوستش جواب دادند که قرار است ظهر فردا غذایی محشر به ما بدهند. آن لحظه اصلا متوجه منظورشان نشدم. روز ۱۱ شهریور هر سه نفر پیش از اذان ظهر شهید شدند. » عموی شهید، که کنار من نشسته بود پرسید: « برادر همدانی نمی‌شد جنازه برادرزاده من را به عقب بیاورید؟ » گفتم: « من و برادر اصلیان سعی کردیم این کار را بکنیم ولی خمپاره دشمن آمد و ترکش آن انگشت اصلیان را قطع کرد. » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @Modafeaneharaam