eitaa@sticker_mazhabiCQACAgQAAx0CWTEf3AAClyJn16oCHMFCocW10qqO0WV1W5pxTAACpBQAAnLEIVBvdhgX1l_aWDYE.mp3
زمان:
حجم:
4.05M
📖 ترتیل سریع جزء ۱۶ قرآن کریم
🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی
❤️ #با_خدا_همکلام_شویم 👌
#ترتیل_سریع #ترتیل_جزء_شانزدهم
💢 حجم: ۳.۹ مگابایت
⏰ زمان: ۳۲:۵۰
@Modafeaneharaam
🌙#ماه_رمضان_شهدایی
🌕شهید مدافعحرم #شهروز_مظفری_نیا
🌺قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، نماز خواندن را شروع کرد. از همان کودکی، موقع نماز کنار من میایستاد و حرکاتم را تقلید میکرد. گوش میداد چه میخوانم.
🌻گاهی با برادرش شهرام میآمدند و کنار من نماز میخواندند. میگفتم:«بیاید خوب گوش کنید ببینید من کجای نمازم رو اشتباه میخونم. بهم بگید!» با همین روش نماز خواندن را یادشان دادم.
🌺روزهگرفتن را هم از همان بچگی شروع کردند. میگفتم:«شما هنوز به سنّ تکلیف نرسیدید، حداقل کلّهگنجشکی بگیرید که اذیّت نشید اما گوششان به این حرفها بدهکار نبود. روزهشان را میگرفتند و سر وقت افطار میکردند.
🎙راوے: مادر شهید
📚گزیدهای از کتاب «همراهی تا آسمان»
@Modafeaneharaam
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹شعرخوانی آقای محمد رسولی از تهران که رهبر انقلاب پس از آن گفتند «هر بیتش یک آفرین داشت!»
🔸بسیار قوی و سیاسی. حتما گوش کنید.
طیب الله
🌏 کانال #بیداری_جهانی
🆔@bidari_jahani
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چرا سردار سلیمانی به بغداد سفر کرد؟
@Modafeaneharaam
🔰کلام شهـید:
جهـانی که امروز پر از فسق و فجور و
خیانت ابرقدرتهـاست ،
تلاش و ایثار میخواهـد
در راہ حسین علیهالسلام رفتن ،
حسینی شدن میخواهـد . . .
🌷سردار شهید #اسماعیل_دقایقی 🌷
فرمانـده تیپ۹ بدر
شهادت: ۲۸ دی ماه ۱۳۶۵
کربلای۵ ،شلمچه
@Modafeaneharaam
🔴عکسی که دختر شهید رییسی از آخرین سال تحویل شهید به همراه دل نوشتهای منتشر کرد:
ساعت ۶ و ۲۲ دقیقه صبح روز اول فروردین سال۱۴۰۳؛
با این حال خشوع و تضرع، چه احسن الحالی از امام الرئوف (ع) طلب کردی که با درک مقام شهادت به جوار حضرتش نایل شدی؟
اجابت این دعا و سر ساییدن جاودانه به پای امام رضاجان (ع) گوارایت!
مثل هرسال منتظر آمین گفتن به دعای شما برای خانواده و همه مردم می مانیم، ای شهیدی که زنده ای و ناظر
پ.ن: شادی روح شهید رئیسی(ره) صلوات💔
@Modafeaneharaam
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت هدیه خاص مقام معظم رهبری به دختر شهید مهدی قاضی خانی
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب 🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب
🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار شهید #حسین_همدانی
قسمت 1⃣6⃣
✨ سایه پدر
راوی: زهرا همدانی
آبان ماه ۱۳۹۳
اربعین سال ۱۳۹۳ دو روزی بود که مسیر نجف به کربلا را همراه خانواده و پدر در راه بودیم. بابا حسینم غیر از اینکه مواظب ما بود، مسئولیت رفت وآمد چند خانمی را که به تنهایی آمده بودند بر عهده گرفته بود. یک روز در عمود ۵۶۴ نجف کربلا با همه قرار گذاشت غروب آنجا جمع شوند. حدود ساعت ۶ عصر، هنوز تعدادی از خانم ها نرسیده بودند. او چند بار ما را کنار عمود تنها گذاشت و چندین عمود به عقب برگشت و تعدادی از خانمها را پیدا کرد و با خود آورد. یادم نیست چند مرتبه این کار را انجام داد تا همه را جمع کرد. بعد هم با مشقت فراوان همه آنها را داخل تکیه ها و چادرها جا داد اما دیگر برای من و خواهر کوچکم، سارا، جایی برای خوابیدن پیدا نکرد. هوا تاریک شده بود. کنار جاده حصیر کهنه ای افتاده بود. سه نفری به سختی خودمان را روی حصیر جا دادیم. هر چه به انتهای شب نزدیک تر میشدیم هوا سردتر میشد ناگاه باران شدیدی گرفت. صدای باران را می شنیدم ولی چون خیلی خسته بودم توان بلند شدن نداشتم و عجیب تر از آن اینکه احساس خیسی هم نمیکردم. گاهی دستی به سویم می آمد و روسری کنار رفته ام را به سوی صورتم میکشید یا پتوی رویم را جا به جا می کرد. با اذان صبح از خواب بیدار شدیم دیدیم بابا سهم حصیر و پتوی خودش را روی ما انداخته و خودش تا صبح کنار آتشی که روشن کرده بود بیدار مانده است. تازه فهمیدیم چرا با بارش آن باران شدید خیس نشدیم. من و سارا از این کار پدر تعجب کردیم و دقایقی در آغوش گرمش آرام آرام گریه کردیم و از خدا خواستیم که هیچ وقت سایه پدر را از سر ما کوتاه نکند.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@Modafeaneharaam
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سی_شب_با_شهدا
شب شانزدهم:
درس دل بریدن از دنیا از شهید #مجید_قربانخانی
#عند_ربهم_یرزقون
@Modafeaneharaam
@Modafeaneharaam
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
السلامعلیکیابقیه الله فی ارضه🌹
#گزارش_تصویری
#رمضان_کریم
تهیه ۱۸ بسته معیشتی برنج و مرغ برای نیازمندان به مناسبت ماه مبارک رمضان و ایام ولادت امام حسن محتبی علیه السلام 💚 با کمک شما دوستان و خیرین محترم
@Modafeaneharaam
🌹
🌹شـهـیــــد ابراهیم همت
پس از عروج ملکوتی شهید حاج ابراهیم همت،
🔹شبی فرزند کوچکش مریض می شود و در تب شدیدی می سوزد همراه با گلودردی سخت.
همسر شهید می خواهد بچه را دکتر ببرد می بیند همه به او می گویند فردا مراجعه کنید.
شب بچه سخت بی قراری می کند.
مادر هرکاری می کند مانند پاشوری و گذاشتن کیسه ی یخ روی پیشانی بچه هیچ کدام افاقه نمی کند
و بچه شروع می کند به هذیان گویی، گریه کردن و بهانه ی پدر را گرفتن.
🔸در نیمه ی شب، همسرشهید، طاقت خود را از دست می دهد و درحالت خستگی شدید و خواب و بیداری شروع می کند با حاج همت درد دل کردن و
می گوید:
حاج همت! مگر نمی گویند که شهدا زنده اند؟ من این همه شب و روز بچه ها را نگه داشتم
یک شب هم تو بیا و از این بچه پرستاری کن!
🔹همین طوری که بالای سر بچه نشسته بود خوابش می برد و در خواب می بیند
شهید آمده به خانه و به او می گوید: چرا این قدر ناراحتی؟ خیلی خوب چند ساعت هم من بچه را نگه می دارم. می نشیند کنار خانم و بستر بچه. بچه اش را بغل گرفته و ناز و نوازش می کند.
مادر در حال تماشای این صحنه ی شیرین است که ناگهان .... ادامه داستان👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃