مزار خانوادگی شهیدان باقری و ربانی در کنار شهید محرابی @Modafeaneharaam

♦️رجزخوانی دختر شهید سلامی به شیوۀ پدر @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam

🎬#ببینید ▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: پای کسانی را می‌بوسم که هیبت رژیم صهیونیستی را می‌شکنند 🇮🇷 #انتقام | #وعده_صادق @Modafeaneharaam

به نام پدر 🔹 فرزند شهید مهرداد نعیمی که در حمله اسرائیل به ایران شهید شد، هنوز آنقدر کوچک است که حتی غم دیدار آخر را هم درک نمیکند. @Modafeaneharaam

🔴تیر سه شعبه برخلاف تصور عمومی سه شاخه نبوده،چنين تيری اصولا امکان هدف گيری دقيق ندارد؛ بلکه سه لبه بُرنده داشته که بیرون کشیدنش از بدن غیرممکن میشده به ابی انت وامی یااباعبدالله🏴 @Modafeaneharaam

🌷شهید غلامرضا مسافری( عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا)، شهادت ۴ آذر ۱۳۶۲ ... 🔹خواهر شهید: یادم هست که در عملیات والفجر 4 در کردستان حدود یک ماه از غلامرضا هیچ خبری نداشتیم به تعاونی سپاه و هر جا که سراغ داشتیم رفتیم اما نتیجه ای نگرفتیم بعد یکی به ما اطلاع داد که برادر شما دارد می آید . من رفتم منزل پدرم گفتم که غلامرضا دارد می آید پدر شوکه شد اصلاً باور نمی کرد . فکر کرد دارد خواب می بیند . وقتی غلامرضا را دید او را به گرمی در آغوش گرفت و بعد از ۴ ـ ۵ روز حال غلامرضا بد شد و درمان روی او اثر نکرده شیمیایی او را راهی بهشت کرد. خیلی زود از میان ما پرکشید و با دوستان شهیدش همنشین شد. @Modafeaneharaam

سلام خسته نباشید ما یه کار خیابانی ساختیم برای سردار حاجی زاده ولی چون بستر خاصی نداریم برای پخشش می خواستیم منتشر بشه ممنون می شم در انتشار این محتوا کمک بکنید اجرتون با شهید حاجی زاده #ارسالی @Modafeaneharaam

♦️۷ دانشجوی دانشگاه آزاد کرج که در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam

مادرانِ شهید، همیشه قهرمان‌ سازند... 🔹صحبت‌های تکان دهنده مادر شهید یگان‌های ویژه به زبان مازندرانی خطاب به رهبر معظم انقلاب @Modafeaneharaam

سال ۶۲ یا ۶۳ بچه‌های سپاه که دم درب ریاست جمهوری بودند گفتند یک پیرزنی از اراک آمده و میگوید من حضرت آقا را می‌خواهم ببینم. من رفتم گفتم بفرمایید مادر! کاری داری شما؟ گفت که والله هر چی دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا برای جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض کردم این طور شده است. گفتند سریع بگویید بیاید داخل. رفتم او را آوردم داخل. یک زیلو، یک سجادة نماز، یک انگشتر یا النگو - در حدّ همین چند قلم بود که - به حضرت آقا داد و گفت من دیگر امیدی به زنده بودن ندارم. @Modafeaneharaam