این بار پاتریوت‌ها کجا بودند؟ 🔻در جریان حمله ایران به پایگاه العدید قطر، که در پاسخ به تجاوز نظامی ایالات متحده به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام شد، سامانه‌های پدافندی پاتریوت مستقر در قطر، ده‌ها تیر موشک شلیک کردند، تا جایی که ناظران گفتند این بزرگ‌ترین عملیات سامانه پاتریوت در طول تاریخ به‌کارگیری آن بوده است. 🔻امروز اما در جریان تجاوز تروریستی صهیونیست‌ها به دوحه، پایتخت قطر، با هدف ترور مقامات حماس، هیچ گزارشی از شلیک سامانه‌های پاتریوت مخابره نشد! 🔻گفته می‌شود تجاوز به دوحه، با پرتاب موشک‌های هواپرتاب توسط جنگنده‌های اسرائیل صورت گرفته است 🟥صحنه واضح از محلی که در قطر هدف حمله هوایی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است @Modafeaneharaam

➕ ایندیپندنت: این حمله، هیئت مذاکره‌کننده حماس را در زمان بررسی آخرین طرح پیشنهادی آمریکا هدف قرار داد. ➕ بیانیه مشترک ارتش اسرائیل و شین بت: رهبری حماس در قطر را هدف قرار دادیم؛ این حمله‌ توسط نیروی هوایی اسرائیل انجام شده است. ➕ کانال ۱۴ اسرائیل به نقل از یک مقام اسرائیلی: ما به رهبری حماس در قطر، از جمله خلیل الحیه و زاهر جبارین، حمله کردیم و منتظر نتایج آن هستیم ➕الجزیره به نقل از یک منبع برجسته حماس اعلام کرد هیئت رهبری حماس، به ریاست خلیل الحیه از حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی جان سالم به در برد @Modafeaneharaam

منابع فلسطینی: فرزند خلیل الحیه و مدیر دفتر او به شهادت رسیدند 🔹 برخی منابع محلی غیر رسمی فلسطینی از شهادت فرزند خلیل الحیه و مدیر دفتر وی در حمله رژیم صهیونیستی به مقر دفتر حماس در دوحه خبر دادند. @Modafeaneharaam

تداوم حملات هوایی اسرائیل به محله الکرامة در شمال‌غرب غزه 🔹 منابع فلسطینی گزارش دادند که جنگنده‌های اسرائیلی همچنان محله الکرامة در شمال‌غرب شهر غزه را هدف حملات هوایی قرار می‌دهند. @Modafeaneharaam

💠مرام کاسبی شهید اسماعیل رضایی🌷 (شهیدشاخص اصناف کشوردرسال۱۴۰۱) «الکاسب حبیب الله» ▫️دوباره با آقا علی اکبر تماس گرفتم و زمان ملاقات راروز بعد، باهم تنظیم کردیم. رأس ساعت مقرر خودم را به رستوران آیینه رساندم. آقا علی اکبر هم مثل قبل با سعه ی صدر با من برخورد کرد. 🔹از او خواستم بیشتر درباره ی مرام کاسبی شهید اسماعیل رضایی برایم صحبت کند. ▫️آقا علی اکبر لبخندی زد و گفت: «حاجی در کاسبی مرام صادقانه ای را در پیش گرفته بود معتقد بود، بار کج به منزل نمی رسه. دوستان او نقل می کردند همیشه هنگام فروش، بار خود را زیرورو می کردد، زیر بار را نشان مشتری میداد و میگفت؛ اصل بار زیر بار است. ▫️حاجی میگفت؛ اگر کاسب بخواهد حبیب الله باشد، باید صادقانه معامله کند، اگر صادق بود، مصداق« الکاسب حبیب الله » است. 📓کتاب «ذبیح روح الله» خاطرات زندگی شهید حاج اسماعیل رضایی/ مصاحبه با علی اکبر رضایی/فرزند شهید حاج اسماعیل رضایی هدیه به ارواح زیبه همه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 #از_شهدا_بیاموزیم @Modafeaneharaam

✍️ دامن مزن به آتش این قیل و قال‌ها از حق بگو چنانکه علی گفت سال‌ها... 👆 شعرخوانی آقای سیدمحمدجواد شرافت درباره وحدت مسلمین در حضور رهبر انقلاب که مورد تحسین ایشان واقع شد. ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ 🗓 انتشار به مناسبت #هفته_وحدت @Modafeaneharaam

💌 #عيدانه 🌸🍃 میلاد با سعادت رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( صلي الله عليه و اله ) و امام جعفر صادق ( عليه السلام ) مبارک و فرخنده باد. @Modafeaneharaam

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بی‌قرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 5⃣9⃣ هیچ وقت نفهمیدم چه اتفاقی افتاد که یکهو به جای کلاس بازیگری سر از بسیج و مسجد درآورد. البته آن وقت‌ها که تازه به سن تکلیف رسیده بود، هر وقت خانه شان بودم می‌دیدم برای نمازها به مسجد می رود. شاید همین مسجد رفتن ها باعث شد عضو فعال بسیج شود و در عرض چند ماه به یک مصطفای جدید تبدیل شود. آن روزها نوبتی با زهرا به خانه های هم می‌رفتیم. گاهی هم از خانه عمو جمال که یکی دو سالی بود برای زندگی به تهران آمده بودند سر درمی‌آوردیم. شهرکی که عمو جمال و خانواده اش در آن ساکن بودند، یک استخر خوب داشت که تقریباً با زهرا و دخترهای عمو جمال روزهای زوج آنجا بودیم. یک بار به اصرار زهرا قرار شد بعد از استخر به خانه شان در شهریار برویم. مصطفی که تهران بود آمد دنبال مان. سوار تاکسی‌های خطی شدیم. یک کورس دیگر هم باید تا کهنز می رفتیم که خیلی بی مقدمه مصطفی هوس بستنی کرد و گفت: « میخوام بستنی مهمونتون کنم. » ما هم از خدا خواسته دنبالش راه افتادیم. بستنی را که خوردیم مصطفی نگاهی به جیبش کرد و گفت: « شماها پول و پله دارید؟ » چشمان مان گرد شد؛ تمام پول‌های مان را بابت استخر داده بودیم. مصطفی از مغازه بیرون آمد و کمی سرش را خاراند و گفت: « همه پولارو دادم بستنی خریدم! » زهرا عصبانی شد و گفت: « حالا با چی بریم؟ » مصطفی خندید و گفت: « خط یازده! » ساک شنا را در دستم جابه جا کردم و گفتم: « من از اتوبوس بدم میاد! » مصطفی راه افتاد و همین طور که تندتند جلو می‌رفت گفت: « خط یازده یعنی پیاده. » کفری شده بودم. نگاهی به کفش‌های پاشنه بلندم که تازه مد شده بود انداختم و گفتم: « من با این کفشا چطوری بیام؟ » مصطفی شانه ای بالا انداخت و گفت: « به سختی! » ناچار راهی شدیم‌. و با هر بدبختی ای بود خودمان را به خانه عمه رساندیم. ⬅️ ادامه دارد.... @Modafeaneharaam

💌 عيدانه 💠 اعمال روز هفدهم ماه ربیع الاول ؛ ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع). ... @Modafeaneharaam ...

به قول مادر شهید رضا حاجی زاده: شهید زنده باش،بسوز و اطرافت رو روشن کن مثل شمعی که خودش را فدا می کند تا بقیه در تاریکی نمانند..🥹🌹 @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam