eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.5هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
15.1هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر بخواهد با اشاره خاک را در می‌کند عشق او هر لحظه در قلبم تبلور می‌کند ❤️ او رئوف اهل بیت است و چنان جدش #حسین✨ با نگاهی عالمی را در دمی #حر می‌کند 🌿 #السلام_علیک_یاامام_رضا🌹 #چهارشنبه‌های_رضوی🌱 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
شهید مدافع حرم و شاعر اهل بیت ع 🌺 ‌ 💢چند روزی تا شروع دهه ی مُحرم نمانده بود. دور هم نشسته بودیم. رو کردم به سیدمجتبی و گفتم: «یه شعری می خوام به زبون محاوره ای برام آماده کنی واسه حضرت رقیه! می خوام شب سوم مُحرم تو حسینیه بخونم!» ‌☺️ گفت: «به روی چشم حاجی! مضمون شعر چی می خوای باشه؟» موارد را مطرح می کردم و از سید می خواستم که آن روایات و مقاتل و زبان حال ها را در شعرش به کار ببرد و همان مصائب و روایات در خصوص دختر سه ساله امام حسین علیه السلام را یکی یکی برایش شرح دادم.👌 سعی میکردم فضای شهادت را برایش ترسیم کنم تا بیشتر در فضای شعری که مدّ نظر من است قرار بگیرد.🍃 سرش پایین بود و من مشغول حرف زدن که یکباره چشمم به صورت سید افتاد. اشک هایش جاری و گونه هایش خیس شده بود😢. آنچه برایش روایت کرده بودم تا در محتوای شعر بگنجاند، شده بود روضه برایش. 💔 با دیدن حالت سید، دیگر حرف نزدم و سکوت کردم. میترسیدم اگر داستان را ادامه بدهم، سید به هق هق بیفتد و صدای گریه اش بلند شود. من بغض کرده بودم و سید آرام اشک می ریخت. ‌😭همان مجلس چند نفره مان شده بود مجلس عزای حضرت رقیه! عجب دل صاف و نازک و شکننده ای داشت سیدمجتبی و یقیناً شعری که از این دل برمیخواست بر دل مینشست🍁.هنوز بند بند شعری را که نوشت به خاطر دارم: «کنج ویرونه شده ام همزبون بابا! بسته جونم به جون بابا! شده‌ام نوحه خون بابا! پامو دادم نشون بابا!»😭😭 آن شبی هم که نوحه را نوشت📝 و آورد تا به من تحویل بدهد، به عنوان تمرین چند بند آن را خواندم.سید گفت: «حاجی! میشه همه ی بندهای شعر رو بخونی!» تک تک بندها را خواندم و سید زار زار گریست😔. آن شب هم روضه ای دیگر برپاشد. روضه ای سوزناک تر از روضه ی قبل.🥀 ‌‌ ✍🏻راوی: حاج رجب لطفی خلف(مداح اهل بیت) 📕منبع: کتاب «سید زنده است» @Modafeaneharaam
💔 بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند😔، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند.‼️ مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر #عزاداری و سینه زنی برای #امام_حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.✨🌱 #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌹 اولین شهید مدافع حرم کرمان شادی روحشون #صلوات @Modafeaneharaam
🚩 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار فرماندهان سپاه : سیاست فشار حداکثری آمریکا شکست خورد ✌️ 🔻 آمریکایی‌ها در سیاست #فشار_حداکثری شکست خوردند. خیال میکردند اگر سیاست فشار حداکثری روی ایران متمرکز شود، جمهوری اسلامی مجبور به نرمش میشود؛ تا این ساعت به حول و قوه‌ی الهی فهمیدند فشار حداکثری، خودشان را دچار مشکل کرده👌 و تا این اواخر برای اینکه یک حالت نمادینی برای تسلیم ایران درست کنند و رئیس‌جمهور کشورمان را وادار به ملاقات کنند به التماس هم افتادند و رفقای اروپایی‌شان را واسطه قرار دادند؛ تا آخر هم موفق نشدند و این سیاست تا آخر هم شکست خواهد خورد. ۹۸/۷/۱۰ 🔻 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 #حبیب_حرم . . ‌. 🌿پاسداشت چهارمین سالگرد شهادت #حاج_حسین_همدانی و نکوداشت شهید مدافع حرم آل محمد(ص) 🌺 ⏰ #فردا یازدهم مهرماه ۱۳۹۸ از نماز مغرب و عشا خیابان سمیه تالار اندیشه @Modafeaneharaam
⭐️🌙 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر 🌙⭐️ قصد داشتم برای #اربعین به کربلا برم. پیاده روی نجف تا #کربلا، به نیابت از شهیدم و همه شهدا...🌷 همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره🍼 ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش☝️. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن💔 سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون ودل مراقبش بود🌺 یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه. میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده.😄 بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم😍. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آوورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم❤️ بله شهدا زنده اند 🌹🕊 @Modafeaneharaam
🚨 خبر 🌸بسم ربّ الشّهداء والصّدّیقین و عباده الصالحین🌸 🌱امروز و در آستانه #اربعین حسینی و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها سرهنگ پاسدار حاج #محمود_توکلی جانشین قرارگاه #تفحص_شهدا در کردستان عراق، در جریان عملیات کاوش پیکرهای مطهر شهدای دوران دفاع مقدس در منطقه عملیاتی پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل گردید🕊🌹 خوشا به سعادتتون، مزدتونو از ارباب گرفتین... @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
‍ ‍#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا✨🌸 نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_هشتم رسیدیم مهران.فردا از مرز
رمان: ✨🌸 نویسنده: بارون شدت گرفت.جوراب و چادرم خیس خیس شده بود.اشک های صورتم زیر بارون دیگه معلوم نبود💔.همین جوری راه می رفتم.کاری هم نداشتم پاهام داره روی این سنگ های سرد یخ میزنه.مبهوت بودم.توی باورم نمی گنجید و نمی دونستم چرا دارم گریه می کنم.‼️ من.....حرم مولا...ایوان نجف..😭😭 دستم رو می مالم به در و دیوار حرم.بوی بابا میده.بوی همون بابایی که تابوت مادرم رو کنار گهواره محسن ساخت و سوخت...😔😔 چقدر این بو برای دختر یتیمش آرامش بخشه... بوی همون بابایی که خودش و بچه هاش توی تاریکی شب،غریبانه مادر رو خاک کرد وسوخت...😭😭😭💔 بوی همون بابایی که شاهد دیوار و در بود...😭😭 آره بابام خیلی چیز هارو دید و دید و دید... بوی همون بابا... همونی که فاتح خیبر بود...👌 بوی بابای زینب رو می داد.بوی بابای حسن رو می داد.بوی بابای ام کلثوم رو می داد.بوی بابای عباس رو می داد❤️.بابام خیلی خوش بو بود.اما... اما به غیر از همه این عطر های مدهوش کننده... حرم بابام بوی سیب رو می داد... همه جای حرم بابام بوی سیب پیچیده بود.🍃 دیگه پاهام از سرما هیچ حسی نداشت.همون جا زیر بارون وسط صحن نشستم.دور و اطراف رو که نگاه کردم فقط من حالم این نبود.صداها توی گوشم میپیچه. اینجا کجاس؟مگه میشه قشنگ تر از اینجا؟اینجا خود بهشته...✨ هر گوشه ایوون یه دسته سینه زن. گوشه به گوشه حرم دسته دسته شده بود. از یک طرف صدا میومد:امیری حسین....✋ از طرف دیگه نجوای :علوی میمیرم مرتضوی میمیرم انتقام حرم زینب و من میگیرم...✌️ صدا ها توی هم قاطی می شد و نوای قشنگی رو می ساخت. هرجا سرت رو برمی گردوندی سینه زنی بود.انگار دوباره محرم شده.انگار نه انگار چهل روز می گذره.چهل روز.🏴 چهل رو می گذره از بی بابا شدن سکینه.چهل روز عین برق و باد گذشت از کتک خوردن رقیه😔چهل روز گذشت از نیومدن عمو.چهل روز گذشته.چهل روز از رفتن اصغر چهل روز از نبودن اکبر....😭😭 نه چهل روز نمی گذرد... اصلا از آن روز به بعد مگر زمان توان حرکت دارد؟ مگر می شود؟ حسین نباشد و چهل رو بگذرد‼️ چیزی برای نوشتن نداشتم جز این: باخبران غمت بی خبر از عالمند... پايان قسمت نهم امیدوارم لذت برده باشید 🌸 @Modafeaneharaam
✨السلام علیک یااباعبدالله 🌹کمک هزینه های هر نه نفر منتخب واریز شد .. ان شاالله وقتی چشمتون میفته به گنبد اقا همه بچه‌های کانال روهم یاد کنید..💔 🌸ممنون از اعتماد شما به خادمین خودتون✋اجرهمگی باسیدالشهدا @Modafeaneharaam