آقا مرتضی، خودشان، 10روز در پلدختر بودند. با 15 نفر بسیجی آنجا حضور داشتند.☝️ من هم دو سه روز رفتم، واقعاً از جان و دل کار میکردند، گِل، مثلاً تا یک متر، خانههای مردم را گرفته بود، بعضیها ناراحت و عصبانی بودند، فحش هم که میدادند، ا😢یشان کاری نداشت، با خنده توجیه میکرد که ما آمدیم کمکتان کنیم.😊 اگر کمکی از دستمان برمی آید، بگویید، اگر نه که باز ما کمکتان میکنیم، چندین نفر از همانها خودشان آمدند کمک کردند.🌹
کرمی: چندین بار پیش خودم گفته بودند که «ما نمیمیریم، حتماً شهید میشویم». 💔ایشان از بچه های محله کهنز بودند. شهید سجاد عفتی، شهید محمد آژند و شهید مصطفی صدرزاده از🌹 دوستان و هم محلی هایش بودند، در یک پایگاه، بزرگ شده بودند، آنها شهید شدند، ایشان هم قطعاً باید این مسیر را میرفت. اگر نمیرفت که نامردی بود.👌
ایشان بعنوان مستشار نظامی در دفاع از حرم هم حضور داشتند💔
شهید مدافع #وطن مرتضی ابراهیمی🌹
@Modafeaneharaam
1_31981245.mp3
زمان:
حجم:
7.2M
❇️ جلسه چهارم اموزش #امربهمعروف
#استاد_علی_تقوی🌹
#انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است✔️
@aamerin_ir
#نباید_مدیونش_بشیم!
همیشه یک تسبیح گِلی دستش بود📿. بهش گفتم: آقا محسن، هی با این تسبیح چی میگی لب می جنبونی؟
به خودم میگفتم اگه به من بود، این سی و سه تا دانه را ظرف دو دقیقه قِرش می دادم و می رفت😐؛ صدتایی نیست که این همه مشغولش شده است.
دارم برای زمین ذکر می گم! تا دید نزدیک است چشمانم از حدقه بزند بیرون😳 گفت: روی این زمین میخوابیم، راه می ریم نباید مدیونش بشیم! ☝️
#شهید_محسن_حججی ❤️
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیدان امنیت شهید مصطفی رضایی🌹و شهید مرتضی ابراهیمی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام
جمع کل صلوات:
🌹21,516🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا✨
ختم #صلوات به نیت:⏬
شهید امنیت
رضا صیادی🌹
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
🆔 @Rahbar_eshgh
مدافعان حرم 🇮🇷
🌹 مراسم تشییع پیکر شهید مدافع امنیت مرتضی ابراهیمی 🗓 فردا چهارشنبه ٢٩ آبان ماه ⏱ ساعت ١٠ صبح 🕌 مسجد
🌹 تشییع پیکر شهید امنیت مرتضی ابراهیمی
🔺 پیکر شهید امنیت «مرتضی ابراهیمی» صبح امروز با حضور گسترده و باشکوه مردم شهیدپرور شهریار تشییع شد.🍃
@Modafeaneharaam
یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود😞، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.🚶♂
صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.☕️
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.☝️
پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد. 🇮🇷
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».😭
خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».😰
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»😊
وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».😔
نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....😭
راوی: مادر شهید مدافع حرم
قاسمی دانا💔
@Modafeaneharaam