eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.5هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به من گفت که آرزو داشت و ملاکش برای ازدواج این بود که با  فرزند شهید یا سادات ازدواج کند 😍هر ثانیه با حرفهاش عشق می کردم  چون من سادات بودم ، می گفت دوست دارم فردای قیامت به حضرت فاطمه زهرا (س) محرم باشم.😊 مهدی خیلی ولایت مدار بود و شاگرد مکتب قرآن و اهل بیت(ع) و عاشورا بود☝️ واقعا به دنیا و زرق و برقش دلبسته نبود و دنیا را گذرا می دانست مدام می گفت من هدف والایی دارم و ذهن من را کم کم آماده می کرد و از سوریه حرف میزد و می گفت آرزومه جانم را در راه بی بی زینب (س) فدا کنم ،❤️ خیلی بیقرار بود که حرم اهل بیت(ع) مورد هجوم قرار گرفته.😔 میگفت من صدای بچه های سوری رو می شنوم😭 ،حرم حضرت زینب(س) در خطر است و من باید برم  من با خدا معامله کردم و شما را بخدا می سپارم، شما هم به خدا توکل کنید و از حضرت زینب (س) می خوام که برای تو دعا کند بعد از شنیدن حرف هاش من هم راضی شدم به سوریه برد.🌹 راوی همسر شهید شهید مدافع حرم مهدی علیدوست @Modafeaneharaam
🌹 هدیه ویژه 🎁 بسته هدیه کتاب 😌 خاطرات و زندگینامه‌ی محمدحسین محمدخانی🌹 (فوق زیبا و عاشقانه) 💰 قیمت بسته 38500 تومان 💰 با تخفیف 32000 تومان 🖌 ثبت سفارش: مراجعه به این ایدی👇 @abai1376 @Modafeaneharaam
آشنایی ما سنتی بود. همدیگر را ندیده بودیم❗️. روز اول که برای صحبت نشستیم اصلا ایشان را ندیدم و تنها چیزی که یادم هست شلوار سفید تنش بود و تکان‌هایش. برای حرف زدن مدام جا به جا می‌شد و بعدا فهمیدم چقدر دو زانو نشستن برایش سخت است😔 اما آن روز اصرار داشت دو زانو بنشیند. ☝️در آن جلسه گفت که من تنها به خواستگاری نیامدم و مادرم (س) همراه من است☺️ بعدا که جواب خواستگاری را دادم گفتم جواب مثبت را به شما ندادم به مادرتان حضرت زهرا (س) دادم.❤️ راوی همسر شهید مدافع حرم سید اسماعیل سیرت نیا🌹 @Modafeaneharaam
🌷 ‌‌‌‌‌‌‌ و حالا... دارم به مادران شهدا فکر میکنم.😔 که شاید یک گوشه‌ای خیره به عکس پسرهاشون دارن میگن؛ کی به من روزمو تبریک بگه؟😔💔 ‌‌‌‌‌ + راستی هنوز مادر پیرت، تو خونه منتظره... چرا اینجا خوابیدی ؟ ‌‌‌‌😔 ‌‌‌ پ‌ ن ؛ عکس مربوط به شهرستان رفسنجان دیدار با در شب ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)🌹 ‌‌‌‌ ‌‌ مادری که به دلیل بیماری آلزایمر نام فرزندانش را به یاد نمی آورد 😔، ولی سوره یس قرآن را کامل حفظ بود و تلاوت کرد....❤️ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم به نیت ⏬ خمینی(رحمه)🌸 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
قفلی که بر در خانه (س) قرار دارد.👆 بر روی آن این عبارت که خطاب به پیامبر(ص) است، دیده می‌شود: 🍃هو الحبیب الًذي ترجی شفاعته لکلً هول من الاهوال مقتحم. نکته ی عجیب اینکه یک مدیر کاروان ایرانی توانسته از پشت قفل عکس بگیرد❗️ و حالا همه فهمیده اند این یک مصراع از بیتی بوده که نمیخواسته اند کسی آن را بخواند تا مساله‌ی را منکر شوند... در پشت اين قفل اين مصرع👇 «حاشاه أن يحرم الراجي مكارمه ... أو يرجع الجار منه غير محترم» حك شده است كه ترجمه آن مي‌شود «از او(پيامبراكرم) به دور است كه محروم كند كسي را كه به كرامات و بزرگواري‌هاي او اميد بسته است.»😢 یک شعر پنهان درست شبیه خود فاطمه که شکسته ترین غزل پنهان عاشقانه‌ی خداست...💔 @Modafeaneharaam
📸 تصویر و بزرگوارشان🌹 شادی روحشون صلوات ولادت با سعادت حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا سلام الله علیها و رو به مادران شهدا❤️ علی الخصوص مادران عضو کانال مدافعان حرم تبریک عرض میکنیم🌸 ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدم‌های آخر 🌺 این اواخر کمتر حرف می‌زد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول خودسازی بود. از خودش کمتر می‌گفت☝️به توصیه‌های کتب اخلاقی بیشتر عمل می‌کرد هادی عبادت‌ها و مسائل دینی را به گونه‌ای انجام می‌داد که در خفا باشد👌. کمتر کسی از حال و هوای او در نجف خبر داشت او سعی می‌کرد خلوت خود را با مولای متقیان امیرالمومنین (ع) حفظ کند.❤️ هادی حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس می‌گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر تغییرات خاصی در او دیده می‌شد. شماره‌ همراه خود را عوض کرد.😔 آخرین بار چند روز قبل از شهادت، با یکی از دوستانش تماس گرفت. هادی پس از صحبت‌های معمول به او گفت: نمی‌خوای صدای من رو ضبط کنی؟! دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی!😭 بعد گفت: به بگو از من راضی باش. من رفته‌ام خواستگاری و .... از این حرف‌ها تعجب کردم. او مدتی بود که دیگر حرف ازدواج را نمی‌زد. آن هم در وسط میدان نبرد!🤔 مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری🌺 🕊 @Modafeaneharaam