مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_هفتاد_و_سوم :حس ی
🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
💠#قسمت_هفتاد_و_پنجم : مرد
بعد از نماز مغرب و عشا ... همون گوشه ... دم گرفتم ... توی جایی که ... هنوز می شد صدای نفس کشیدن شهدا رو توش شنید ...
بی خیال همه عالم ... اولین باری بود که بی توجه به همه... لازم نبود نگران بلند شدن صدا و اشک هام باشم ... توی حس حال و خودم ... عاشورا می خوندم و اشک می ریختم... عزیزترین و زنده ترین حس تمام عمرم ... توی اون تاریکی عمیق ...
به سفارش آقا مهدی زیاد اونجا نموندم ... توی راه برگشت... چشمم بهش افتاد ... دویدم دنبالش ...
ـ آقا مهدی ...
برگشت سمتم ...
ـ آقا مهدی ... اتاق آقای متوسلیان کجا بوده؟ ...
با تعجب زل زد بهم ...
ـ تو حاج احمد رو از کجا می شناسی؟ ...
- کتاب "مرد" رو خوندم ... درباره آقای متوسلیان بود ... اونجا بود که فهمیدم ایشون از فرمانده های بزرگ ... و علم داری بوده برای خودش ... برای شهید همت هم خیلی عزیز بوده...
تأسف خاصی توی چشم ها و صورتش موج می زد ...
ـ نمی دونم ... اولین بار که اومدم دو کوهه ... بعد از اسارتش بود ... بعدشم که دیگه ...
راهش رو گرفت و رفت ... از حالتش مشخص بود ... حاج احمد برای آقا مهدی ... فراتر از این چند کلمه بود ... اما نمی دونستم چی بگم ... چطور بپرسم و چطور ادامه بدم ... هم دوست داشتم بیشتر از قبل متوسلیان رو بشناسم ... و اینکه واقعا چه بلایی سرش اومد؟ ... و اینکه بعد از این همه سال ... قطعا تمام اطلاعاتش سوخته است ... پس چرا هنوز نگهش داشتن؟ ... و ...
تمام سوال های بی جوابی که ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ... و هر بار که بهشون فکر می کردم ... غیر از درد و اندوه ... غرورم هم خدشه دار می شد ... و از این اهانت، عصبانی می شدم ...
🆔 @Modafeaneharaam
💠#قسمت_هفتاد_و_ششم : شب آخر
سفر فوق العاده ما ... تازه از دو کوهه شروع شد ... صبح، بعد از روشن شدن هوا حرکت کردیم ...
شلمچه ... چزابه ... طلائیه ....کوشک و ... هر قدمش ... و هر منطقه با جای قبل فرق داشت ... فقط توفیق فکه نصیب مون نشد ... هر چی آقا مهدی اصرار کرد ... اجازه ندادن بریم جلو ... جاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده ... اجازه نداشتیم جلوتر بریم ...
شب آخر ... پادگان حمید ...
خوابم نمی برد ... بلند شدم و اومدم بیرون ... سکوت شب و صدای جیرجیرک ها ... دلم برای دو کوهه تنگ شده بود ... خاک دو کوهه از من دل برده بود ... توی حال و هوای خودم بودم ... غرق دلتنگی کردن برای خدا ... که آقا مهدی نشست کنارم ...
- تو هم خوابت نمی بره ؟ ... بقیه تخت خوابیدن ...
با دل شکسته و خسته به اطراف نگاه کردم ...
ـ این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه ... مگه میشه ازش دل کند؟ ... هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده ...
با محبت عمیقی بهم نگاه کرد ...
ـ پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود ... در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم ...
خندید ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ...
ـ آقا مهدی؟ ... راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟...
چشم هاش گر گرفت و سرش چرخید ... به زحمت نیم رخش رو می دیدم ...
- دلم می خواست محل شهادت پدربزرگم رو ببینم ... سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم ... اما دله دیگه... چشم انتظار دیدن اون خاک بود ... حالا هم که فکر برگشت ...
دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید ...
⬅️ادامه دارد...
🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯
@Modafeaneharaam
🌺
🌿🌺
🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
#اول_هر_سپیده
#سلام_امام_زمانم
هر کسی ...
یک دلبـ💜ـر
جـانـانـه دارد
من... تـــو را
سلام دلرباترین معشوق دنیا
💜اللهم عجل لولیک الفرج💜
@Modafeaneharaam
امیرالمؤمنین عليه السلام:
إذا ضاقَ المسلمُ فلا يَشكُوَنَّ رَبَّهُ عَزَّوجلَّ، و لْيَشكُ إلى رَبِّهِ الذي بِيَدِهِ مَقالِيدُ الاُمورِ و تَدبِيرُها
هرگاه مسلمان در تنگنا و سختى افتد، هرگز نبايد از پروردگار عزّوجلّ خود شكايت كند، بلكه بايد به درگاه پروردگار خويش، كه زمام و تدبير امور به دست اوست، شكايت برد
ميزان الحكمه ج6 ص42
@Modafeaneharaam
📌عشقبازی حاج قاسم در نماز شبها
✍نصرالله جهانشاهی، پاسدار بازنشسته نیروی زمینی و راننده شهید سلیمانی:من و شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاجی بود، بیشتر زمانها را با حاجی بودیم. ما با حاجی همسایه بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم.با وجود تمام مأموریتها و سختیهای ناشی از دور بودن حاجی از خانواده، من یک بار هم ندیدم که همسر ایشان گلهای کند. یادم هست زمانی که حاجی در قرارگاه قدس بود، پسرش مریض شد. چون حاجی در مأموریت به سر میبرد، نتوانست خودش را برساند. پسر حاجی بر اثر آن بیماری از دنیا رفت و فوت کرد.
اگر بخواهم به یکی از خصوصیات بارز حاجی اشاره کنم، نماز شبش را خواهم گفت. تحت هر شرایطی نماز شب حاجی ترک نمیشد. زمانی هم که خیلی خسته بود، یک ساعت میخوابید و بعد بلند میشد و شروع به خواندن نماز میکرد؛ آن هم چه نمازی! صحنه عشق بازی و نجواهای شبانه حاجی در نماز شبهایش واقعا تماشایی بود که زبان از بیان آن قاصر است
@Modafeaneharaam
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای روز هجدهم ماه رمضان
اللّٰهُمَّ نَبِّهْنِى فِيهِ لِبَرَكاتِ أَسْحارِهِ، وَنَوِّرْ فِيهِ قَلْبِى بِضِياءِ أَنْوارِهِ، وَخُذْ بِكُلِّ أَعْضائِى إِلَى اتِّباعِ آثارِهِ، بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارِفِينَ.
خدایا، مرا در این ماه به برکتهای سحرهایش آگاه کن و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نورت ای نوربخش دلهای عارفان.
@Modafeaneharaam
خاطره ای آموزنده از نماز شب شهید
📌شهید احمدحاجیوند الیاسی🌹
اهل نماز اول وقت و نماز شب نیز بود...یک روز که مهمان داشتیم و همه خسته بودن بطوری ک اوایل شب خوابیدن.
احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام)کمک ب مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر شبانه برای یتیمان و ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود،به آنها تحویل میداد دیر ب خانه می آمد،💔
وقتی که آمد مشغول نماز شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن،وبعد نماز خوابیدن
تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شده یکی از مهمان ها ک بیدار شده بود و از چهره اش خستگی میبارید ب احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی،
شهید احمد خندید و گفت برادر من اون موقع نماز شب بود ک خواندیم اذان صبح را تازه دارد میگوید،و مهمانمان با خنده ب احمد گفت عجب کلاهی سرمان گذاشتی ورفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.😊
#شهادت۱۲/۱۱/۹۴
#آزادسازی_نبل_الزهرا
#_نکات_اخلاقی_شهدا
@Modafeaneharaam
15.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 اختصاصی/ انتشار بمناسبت سالروز عملیات بصری الحریر (۳۱ فروردین ۱۳۹۴)
تصاویری از رزمندگان فاطمیون، از قبل و حین عملیات
@Modafeaneharaam
🔰سردار شهید مهدی خوش سیرت:🌹
ماه رمضان، ماه قرآن است و شادابی دلهای بیدار با طراوت قرآن، بلکه مهمتر از آن، حیات ما قرآن است و با او بودن و پس هیچ وقت زندگی بدون قرآن را قبول مکن و در پناه قرآن زشتی ها را از خودمان دور کنیم و با توسل و تمسک به قرآن خوبی ها را در خود پرورش دهیم و بارور کنیم.
۱۳۶۶/۲/۲۱
@Modafeaneharaam
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیزر_مراسم_شهدا🌿
🌹تیزر اولین سالگرد شهادت سردار جبهه مقاومت، شهید محمدعلی حق بین
♨️صبحگاه نظامی
📆پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
⏰ساعت ۹ صبح
📍گیلان، روستای صیقل بنه، مزار شهید
♨️مراسم استانی
🎤سخنران : سردارفدوی
📆پنجشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
⏰ساعت ۱۶:۳۰
📍گیلان، گلزار شهدای رشت
♨️مراسم اصلی
🎤سخنران : حجتالاسلامتسخیری
📆شنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
⏰ساعت ۱۷
📍گیلان، مسجد جامع لنگرود
@Modafeaneharaam