eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.5هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
15.1هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 شهید شب قدر/ فرزند جانشین فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان شهید شد 🔹ستوان دوم پاسدار محمود آبسالان فرزند سردار آبسالان جانشین سپاه سلمان سیستان و بلوچستان براثر تیراندازی افراد ناشناس به شهادت رسید. 🔹این شهید والامقام در محل ایست و بازرسی نیروهای امنیتی بسیج در منطقه تامین اجتماعی زاهدان بر اثر تیراندازی افراد ناشناس به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.💔 @Modafeaneharaam
نَمَک❗️❗️ سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم.💥 من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه راسرببرند. 🌺 @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACMPBiY9wjcTx66FfzG99quJq1toSB3AACAgoAAlt5CFPkgq6YQl6ISyQE.mp3
زمان: حجم: 6.5M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ @Modafeaneharaam (ع) علی مع القرآن و القرآن مع علی ایمان با علی تعبیر میشه 🎤 حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قسمتی جالب از مستند «هند دوستان» که توسط عباس موزون مجری و طراح برنامه «زندگی پس از زندگی»، ساخته شده ▪️زنی در هند که پدرش ایرانی بود و یک عکس جالب روی دیوار خانه‌اش داشت @Modafeaneharaam
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یتیم…‌یتیم…‌💔 سفارش آخر 😞 حسن…حسین…❤️ بچہ‌یتیما‌یادتون‌نره😭 @Modafeaneharaam
او رود جنون بود کہ دریا مےشد با بیرق آفتـاب بر پا مےشد پـرواز اگر نبود ،معلوم نبود این مرد چگونہ درزمین جا مےشد 🌹 @Modafeaneharaam
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نامه‌ای که زندگی رهبری را تغییر داد! @Modafeaneharaam
🔻مهمترین سیاست های جمعیت 🔹رفع موانع ازدواج 🔸ترویج و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی_ ایرانی و مقابله با ابعاد زندگی غرب 🔹تقویت مولفه های هویت بخش ملی_ایرانی اسلامی، انقلابی 📚بر گرفته شده از کتاب تحول معرفتی، متعلق به بنیاد فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی @Modafeaneharaam
💥آخرین عکس شهید لحظه پرواز شهید مدافع حرم فرمانده گردان تخریب تیپ یکم سپاه نینوا بمناسبت سالروز شهادت🖤 معرفی شهید نام و نام خانوادگی : احمد غلامی نام پدر: یحیی محل تولد: روستای خوش ییلاق شهرستان آزادشهر تاریخ تولد : ۱۳۵۶/۹/۱ تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۲/۳ مدت حیات: ۴۰ سال محل شهادت: سوریه شغل یا سمت: پاسدار فرمانده تخریب نحوه شهادت: در نبرد با نیروهای تکفیری در سوریه در حال جستجوی همرزم جامانده خود بود که ناگهان مورد هدف تروریست‌های تکفیری قرار گرفت و به فیض شهادت نائل گشت. محل دفن: آزادشهر وضعیت تاهل: متاهل تعداد فرزندان : دو دختر 🔰 شهید مدافع حرم حاج 🌸 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_هشتاد_و_هفتم : بچ
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠 : کرکر مردی ( ک با اعراب ضمه ) حالم خیلی خراب بود ... - اشتباهی دستت گرفت، پاره شد؟ ... خودت می تونی چیزی رو که میگی باور کنی؟ ... اونجایی که چسبونده بودم ... محاله اشتباهی دست بخوره پاره بشه ... اونم پوستری که رویه ی پلاستیکی داره ... ـ تو که بلدی قاب درست کنی ... قاب می گرفتی، می زدیش به دیوار ... که دست کسی بهش نگیره ... مامان اومد جلو ... ـ خجالت بکش سعید ... این عوض عذرخواهی کردنته ... پوسترش رو پاره کردی ... متلک هم می اندازی؟ ... ـ کار بدی نکردم که عذرخواهی کنم ... می خواست اونجا نچسبونه ... هر لحظه که می گذشت ضربان قلبم شدید تر می شد ... ـ خیلی پر رویی ... بی اجازه رفتی سر کمدم ... بعد هم زدی پوسترم رو پاره کردی ...حالا هم هر چی، هیچی بهت نمیگم و می خوام حرمتت رو نگهدارم بازم ... ـ مثلا حرمت نگه ندار، ببینم می خوای چه غلطی بکنی؟ ... آره ... از عمد پاره کردم ... دلم خواست پاره کردم ... دوباره هم بچسبونی پاره اش می کنم ... و دو دستی زد تخت سینه ام و هلم داد ... ـ بگو جربزه ندارم از حقم دفاع کنم ... گریه کن، بپر بغل مامانت ... از شدت عصبانیت، رگ گردنم می پرید ... یقه اش رو گرفتم و کوبیدمش به دیوار ... و نگهش داشتم ... ـ هر بار اذیت کردی و وسایلم رو داغون کردی ... هیچی بهت نگفتم ... فکر نکن اگه کاری به کارت ندارم و نمیزنم لهت کنم ... واسه اینه که زورت رو ندارم ... یا از تو نصف آدم می ترسم ... بدجور ترسیده بود ... سعی کرد هلم بده ... لباسش رو از توی مشتم بکشه بیرون ... اما عین میخ، چسبیده بود به دیوار ... هنوز از شدت خشم می لرزیدم ... تا لباسش رو ول کردم ... اومد خودش رو کنترل کنه اما بدتر روی سرامیک ... فرش زیر پاش سر خورد ... ـ برو هر وقت پشت لبت سبز شد ... کرکر مردی بخون ... یه قدم رفتم عقب ... مامان ساکت و منتظر ... و الهام با ترس، دست مامان رو گرفته بود ... چشمم که به الهام افتاد، از دیدن این حالتش خجالت کشیدم ... هنوز ملتهب بودم ... سعید، رنگ پریده ساکت و توی لاک دفاعی ... همه توی شوک ... هیچ کدوم شون ... چنین حالتی رو به من ندیده بودن ... جو خونه در حال آرام شدن بود ... که پدر از در وارد شد ... . 🆔 @Modafeaneharaam 💠 : در برابر چشم پدر کلید انداخت و در رو باز کرد ... کلید به دست ... در باز ... متعجب خشکش زد ... و همه با همون شوک برگشتن سمتش ... ـ اینجا چه خبره؟ ... با گفتن این جمله ... سعید یهو به خودش اومد و دوید سمتش ... ـ اشتباهی دستم خورد پوسترش پاره شد ... حالا عصبانی شده ... می خواد من رو بزنه ... برق از سرم پرید ... ـ نه به خدا ... شاهدن ... من دست روش ... کیفش رو انداخت و با همه زور ... خوابوند توی گوشم ... ـ مرتیکه آشغال ... آدم شدی واسه من؟ ... توی خونه من، زورت رو به رخ می کشی؟ ... پوسترت؟ ... مگه با پول خودت خریدی که مال تو باشه که دست رو بقیه بلند می کنی؟ ... و رفت سمت اتاق ... دنبالش دویدم تو ... چنگ انداخت و پوستر رو از روی کمد کند ... و در کمدم رو باز کرد ... ـ بازم خریدی؟ ... یا همین یکیه؟ ... رفتم جلوش رو بگیرم ... ـ بابا ... غلط کردم ... به خدا غلط کردم ... پرتم کرد عقب ... رفت سمت تخت ... بقیه اش زیر تخت بود... دستش رو می کشیدم ... التماس می کردم ... - تو رو خدا ببخشید ... غلط کردم ... دیگه از این غلط ها نمی کنم ... مادرم هم به صدا در اومد ... - حمید ولش کن ... مهران کاری نکرده ... تو رو خدا ... از پول تو جیبیش خریده ... پوستر شهداست ... این کار رو نکن ... و پدرم با همه توانش ... پوسترها رو گرفته بود توی دستش و می کشید ... که پاره شون کنه ... اما لایه پلاستیکی نمی گذاشت ... جلوی چشم های گریان و ملتمس من ... چهار تکه شون کرد ... گاز رو روشن کرد و انداخت روی شعله های گاز ... پاهام شل شد ... محکم افتادم زمین ... و پوستر شهدا جلوی چشمم می سوخت ... . ⬅️ادامه دارد... 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 @Modafeaneharaam 🌺 🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺🌿🌺