مدافعان حرم 🇮🇷
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کافی* * #قسمت_پنجاهم ماجرای شهادت مجید
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_پنجاه_یکم
مجید یک داستان واره ای هم داشت که شاید هزار بار برای مان تعریف کرده بود .همیشه با خنده:« یک روز دزدی وارد باغی شد و شروع کرد به میوه چیدن. از قضا صاحب باغ سر رسید و پرسید: اینجا چه کار میکنی؟
دزد گفت: داشتم رد میشدم که یکباره باد شدیدی آمد و مرا پرت کرد داخل باغ .
صاحب باغ گفت : این میوه ها داخل دستت چه میکند.؟
دزد گفت: نمی دانم شاید باد انداخته باشد در دستم»
نوشابه هم زیاد دوست می داشت. همیشه هم با خودش داشته. پشت ماشین، توی ساک ،هرجا که میشد .هر جا هم از این دست چیزی پیدا میشد اول کسی که بطری را باز میکرد خودش بود.
بارها تعریف میکرد که مثلا رفتیم سنگرفلان فرمانده تیپ یا لشکر همه رفتند سراغ خوش و بش ،من رفتم سراغ صندوق نوشابه.
از علاقه مجید به نوشابه همین بس که یکبار در دزلی بودیم به اتفاق آقایی به نام بوران .
هوا به شدت سرد بود. چند متر برف آمده بود. گفت: بریم نوشابه بخوریم.
بدبخت نوشابه منجمد با حرارت دست هایش آب میشد و مجید جرعه جرعه سر میکشید شاید یک ربع طول کشید تا یک شیشه نوشابه را تمام کرد.
مجید را در همه لباس و هیئتی دیدیم.ف مانده گردان ،مسئول محور ، نیروی شناسایی ، معاون عملیاتی لشکر و همه چیز در لباس غواصی در عملیات کربلای ۴ و ۵ با لباس غواصی بود حاج مهدی زارع و هاشم اعتمادی هم همینطور بودند.
🌹🌹🌹🌹🌹
و ما قصه آن دوتا بسیجی.
حدود ساعت ۱۲ اما هوا گرم بود. خاک هم له له نمیزد. ما بالای ارتفاع ریشن بودیم. از گروهانی که پایین تپه بود تماس گرفتند که دو نفر از بچه های ما رفتند خودشان را اسیر کند. ما از آن بالا همه چیز را می دیدیم. آتش سنگین را ، شلیک های پی درپی و بی امان را ،حتی جنگ تن به تن را ، اما متوجه این دونفر که میگفتند نبودیم.
پیش خودمان غرولند کردی.م بیشتر ناراحت شدیم وقتی فهمیدیم یکی از آنها افغانی است. با خودم گفتم :«دیدی کلاه سرمان گذاشت. بیگانه به هر حال بیگانه است رفت که عملیات را لو بدهد»
مجید اطلاع دادیم. خیلی ناراحت شد .هنوز در شور و مشورت بودیم که موضوع را به فرمانده لشکر یعنی حاج نبی رودکی بگوییم یا نه، که فرمانده گروهان دوباره تماس گرفت و گفت : حاج مسعود بسیجی ها هر دو نفر برگشتند.
دستور تیراندازی خود به خود لغو شد چون اجازه داده بودیم که بچه ها با تیر آنها را بزنند نداشتیم که میروند اطلاعات بدند و عملیات را لو بدهند . عملیاتی که یک شب هم به تعویق افتاده بود .
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
@Modafeaneharaam
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای مواجهه جوان گیتاریست با حاج قاسم سلیمانی سر مزار شهدا به روایت حامد عسگری، شاعر و نویسنده
@Modafeaneharaam
🔵 نذر کردم ولی توان مالی عمل به نذر رو ندارم چی کار کنم؟
✅پاسخ
🔴 اگه ماه محرم جزء ماه های حرامه پس چرا امام حسین تو این ماه جنگ کردن؟
✅پاسخ
🌕چطور میشه مبل و موکتی که به زمین چسبیده رو تطهیر کرد؟
✅ پاسخ
💯 پاسخ سوالات دینی خود را در کانال مرکزپاسخگویی۱۸۰۳ پیدا کنید.
🔰پاسخگوئی آنلاین در 👇👇👇
✳️ واتس اپ و پیامک:
+989353401803
🖼 اینستاگرام:
Pasokhgo1803
✴️ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1638596711C029af3b025
#سلام_امام_زمانم ❤️
سراپا من گرفتارم اباصالح دعایم کن
برایت عبد سربارم اباصالح دعایم کن
گنهکارم، بدم، بی چاره ام، آلوده دامانم
تمام آلوده رفتارم اباصالح دعایم کن
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🌹تعجیل درفرج پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
⚫️ ای مردم....!
در صفات حمیده بر یکدیگر افتخار کنید و بر مکارم اخلاق مباهات نمایید و در فراگیری از ثمرات با ارزش روحی و معنوی شتاب ورزید.
کارنیکی را که در آن سرعت ندارد، به حساب نیاورید...!
📚 مواعظ سیدالشهدا علیه السلام از کتاب لمعات الحسین
@Modafeaneharaam
شهید سلیمانی، ستون اقتدار نظام بود
🔺امیر حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش در مراسم تجلیل از اصحاب رسانه:
🔸سردار سلیمانی، بهحق مرد بزرگی در نظام جمهوری اسلامی و سالار شهیدان مقاومت بودند که با به شهادت رسیدنش مردم به تازگی ایشان را شناختند.
🔸شهید سلیمانی، ستون اقتدار نظام بودند که یاران و همراهانش راه ایشان را ادامه میدهند. تا زمانی که در راه امان حسین (ع) باشیم، قطعاً شکست نمیخوریم و تا زمانی که با امام حسین (ع) باشیم، تمام دنیا هم نمیتوانند کوچکترین صدمه و ضربهای به نظام و کشور وارد کنند./ مهر.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی از شهید مدافع حرم #حسن_رجایی_فر
دقایقی قبل از #شهادت که از نحوه ی چگونگی به شهادت رسیدنش میگوید...
شهید کربلای #خانطومان
#جاویدالاثر
#اردیبهشت۹۵
@Modafeaneharaam
#سری_به_نیزه_بلند_ست
#در_برابر_زینب
گفتم ان شاالله بریم کربلا
سرش پایین بود
لبخندی زد
وگفت:
کربلا...امام حسین...
سر از بدن جدا...
یعنی میشه یه روز سر ما هم مثل اقا جدا بشه...!
و شد...
@Modafeaneharaam
﷽
🏴#محرم_نامه_شهدایی
🖤شهید مدافعحرم رضا حاجی زاده
▪️خیلی به امام حسین(ع)علاقه داشتند و بسیار برایشان اشک می ریختند،همه ساله به تمام تکیه های آمل میرفتند و میگفتند: شاید امام حسین(ع) در یکی از این مجالس ها حضور داشته باشد!
▪️وقتی که مجروح شد و از سوریه برگشت برایم تعریف میکرد: در مجالس میشنیدیم که امام حسین(ع) زخمی شده و با این وجود تا آخرین لحظه از خیمه ها دفاع می کرده،برایم سوال بوده مگر میشود این همه ضربت خورده باشه و باز هم از حریم دفاع کند؟! وقتی رفتم سوریه و زخمی شدم این اتفاق برایم تداعی شد،تیر قناسه خورده بود به دسته چپم(تیر قناسه خیلی قوی هست و سرعت بسیار دارد).خیلی اذیتش میکرد حدود دو سه ماه که در حال درمان دستش بود باز هم دستش حسی نداشت! میگفت من در آن اتفاق امام حسین(ع) را درک کردم، که در آن لحظه وقتی خدا و ناموس اهل بیت در نظر می آید درد معنایی ندارد...
✍🏻راوی: مادر شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده🌹
@Modafeaneharaam
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🕌 #سخنرانی-کوتاه
🌐موضوع: اعتبار زیارت عاشورا.
✅ زیارت امام حسین(ع) از راه دور به روایت شیخ طوسی.
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
@Modafeaneharaam