🍃❤️🍃
اهل مطالعه📚
رضا خیلی اهل مطالعه بود☺️ . مدرک لیسانسش را در رشته برق از دانشگاه آزاد کرج گرفت😊 . فوق لیسانس اش هم از دانشگاه امام حسین علیه السلام گرفت❤️. در رشته علوم سیاسی و همزمان در مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور مشغول تحصیل بود☺️ . اینها مدارک قابل رویت رضا بود👌😊 . خیلی از علوم را به صورت خودجوش یاد گرفته بود🙂 . مهادت های زیادی هم مثل خطاطی🖋 و... هم داشت☺️ . شب ها تا دیر وقت کتاب📕 می خواند و صبح ها هم بعد نماز صبح نمی خوابید . بهش گفتم حتما در سرویس کم بودخواب را جبران می کنی دیگه😃😕 ! می گفت : نه آن جا هم صوت گوش می کنم☺️ . بعضی وقت ها به تیکه بهش می گفتم : تنها دلبستگی ات که مانع شهاتت می شه💔🕊 ، همین مطالعه است😇💔
#راوے:همسرشهید
رضا کارگر برزے
شادےروحشصلواتـــــ❤️
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️ #قــــــرار_شبــــانه❤️ ختــــم صـــلواتـــــ+فاتحه بـــه نیــــابت از #شهید_مدافع_حرم_محمد_امین
جمـــــع ڪل صـــلواتـــــــ
❤️۱۶۳۲۷❤️
حاجتـــــ روا و عـــاقبـــت بخـــیر بشیــد ان شاءالله با دعـــاےامـــام زمـــان (عج)☺️❤️
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتم چشمان سگ در یکی از سفرهای
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافح حرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنهم
ورزیده_بود💪
آمادگی جسمانی اش بسیار خوب بود و بدنی ورزیده داشت.💪به ورزش پارکور علاقه داشت.هیجانش را در این ورزش خالی می کرد.از ارتفاع نمی ترسید و جسارتی مثال زدنی داشت.😎با دوستانش که تمرین میکرد،موفق تر از بقیه بود و گاهی مسابقه دوستانه که می گذاشتند،او برنده میشد.👏
راوی:دوست شهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
❤️ #قــــــرار_شبــــانه❤️
ختــــم صـــلواتـــــ بـــه نیــــابت از #شهدای گمنام🌹
هــــدیــــه بـــه حضـــرت زهــرا (س)
و براےســـلامتـــےو تعجــــیل
در ظهــور امـــام زمــان (عج)🌺
مهلتـــ صلواتـــ فـــرستــادن
تا فـــرداشبـــ #ساعتــــ ۲۱
تعــداد صلواتـــ هاے خــود را بــه ایــن آیدے بفـــرستین☺️👇❤️
@Jamandekarbala
🌸🌺🌸🌺
فوج مَلَک دُور و بَرَش دارد نگارم
یک آسمان زیر پرش دارد نگارم
باید تمام عرشیان چاوش بخوانند
تاج ولایت بر سَرَش دارد نگارم
عید آغاز امامت و ولایت مولای منتظران مبارک باد.💐💐
Ali Lohrasbi%C2%A0Atre Narges 128 .mp3
زمان:
حجم:
5.45M
آهنگ عطر نرگس
با صدای دلنشین لهراسبی
تقدیم به شما💐
🍃❤️🍃
برشی ازکتاب:📚
روزے که اومد خداحافظے برای اعزام،دست انداختم دور گردنش و گفتم:
"دیدی آخر راهی شدی؟!"
گفت:"تو رو خدا دعا کن مشکلی پیش نیاد!"
گفتم:"خیالت راحت،فقط رفتی حرم حضرت زینب س دعام کن؛یه دونه پرچم هم برام بیار."
چشم انداخت توی چشمم و گفت:"من که دیگه برنمیگردم!"
رو ترش کردم:"تو بچه داری،دلت میاد؟"
دستش را زد به گردنش و گفت:"این رو می بینی؟باب بریدنه!"💔😭
#کتاب_سربلند_ص_241
#شهید_محسن_حججے
#پروفایل💔
@modafeaneharaam