15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حـول حـالنا الی احـسن الحـال
▫️شهید حاج قاسم سلیمانی✍️:
همان تقدسی که مقدسات ما دارند، همان تقدس را شهدا در دل ما دارند.
🌸 به مناسبت آغاز سال ۱۴٠۴ هجری شمسی
@Modafeaneharaam
📎فرازی از وصیتنامه:
شما را توصیه می کنم که زیارت عاشورا را زیاد بخوانید و امیدوارم پروردگار عالم از برکت وجود امام زمان (عج) به همه ما توفیق انجام خالصانه عبادات را عنایت فرماید و همه ما را به مقام اهل بیت برساند.
برادران عزیز! همه شما را توصیه میکنم که در غذا خوردن خود دقت نمائید و ببینید چه می خورید و چه مقدار می خورید و آنچه می خورید از کجا آمده است.
🌷شهید بیژن گلشن🌷
@Modafeaneharaam
زمستان است و
چشم کوچه از انتظارت ، سپید!
پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟
دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام.!
🔰 فرازی از وصیتنامه
🌷شهید غلامرضا مازیار نوری🌷
پدر مهربانم!
اگر من شهید شدم
جنازهام را آوردند
در حیات ملکوت سفر می کنم
و چه دامادی و عروسی لذت بخشی است
و شهادت تنها آرزوی من است...
متولد: ۱۳۴۲/۶/۲۸
شهادت: ۱۳۶۲/۱۰/۶
محل شهادت: بوکان
@Modafeaneharaam
4.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آخرین مکالمه حاج قاسم و سیدحسن نصرالله
سید گفت: احتیاط کنید...
سردار با لبخند گفت: والله یقدر کل شئ...
@Modafeaneharaam
شهید مهدی زین الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند🥀
صلواتی نثار اباعبدالله الحسین
و شهدا
و اموات
بفرستیم❤️
اللهم صل علی محمدوآل محمدو عجلفرجهم
#شهادت
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب 🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #ساعت۱۶بهوقتحلب
🌹روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار شهید #حسین_همدانی
قسمت 3⃣6⃣
✨ برگه سفید با امضا
راوی: احمد میرزاخانی
بهار ۱۳۹۴
مدتی بود برای یکی از بچه های همدان مشکلی پیش آمده بود و به جد پیگیر ملاقات با حاج حسین بود. میدانست من با حاجی رفت و آمد دارم. برای همین مرتب با من تماس میگرفت و التماس دعا داشت. بالاخره با حاج حسین تماس گرفتم و موضوع را بیان کردم. حاج حسین گفت:
« بگویید بیاید ببینم چه کاری دارد؟ »
آن بنده خدا یک روز از همدان به تهران آمد و من او را بردم قرارگاه امام حسین، به دفتر حاجی. تنها رفت نزد حاجی و بعد از مدتی با لب خندان بیرون آمد. بعد از رفتن او رفتم داخل اتاق حاجی. گفتم:
« حاج حسین، چه کار داشت؟ »
حاجی با لبخند گفت:
« هیچی یک امضا میخواست. اصلاً آقای میرزاخانی من چند تا برگهی سفید با امضا به شما میدهم هر کس که فکر میکند با امضای من مشکلش حل میشود شما برگه را پر کن و بده به او. من که کاری از دستم برنمیآید. شاید امضای من کاری بکند. »
این جمله را گفت و خندید. بعد گفت:
« آقای میرزاخانی بگذار برایت یک خاطره جالب نقل کنم. چند وقت پیش آقای عزیزی، دفتردارم را میگویم به من گفت: یک بنده خدایی چند بار تماس گرفته و میخواهد چند دقیقه شما را ملاقات کند. گفتم: خب، بگو بیاید. بعد از چند روز آقایی آمد و کارت ملی خودش را گذاشت روی میزم و گفت: حاج آقا اسم من حسین همدانی است گفتم خوب مبارک است. گفت: حاج آقا آمده ام از شما معذرت خواهی کنم و شروع کرد به تعریف کردن یک ماجرای جالب گفت: چند وقت بود دخترم که دانشجوست میخواست از شهرستان به تهران انتقالی بگیرد. ولی با درخواست انتقالیاش موافقت نمیشد.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@Modafeaneharaam
#امیراݪمومنینحیدر🥀
باورم نیست ڪه خیبر شکن از پا افتاد
حضرتِ "واژه ی برخاستن" از پا افتاد!!
... یٰا عَلی ...
و شانههای حسن【ع】
باز هم عصا شد
این بار برای پِدَر...😔
#سجادهخونیبسترخونی🥀
@Modafeaneharaam