سلام می دهم از راه دور در شب جمعه
سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه
به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا
سلام می دهمت با دو چشم تر ؛ شب جمعه
فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت
رسیده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه
نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا
حسن نشسته کنار پیامبر ؛ شب جمعه
چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت
کنار این همه مرغ شکسته پر ؛ شب جمعه
هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را
مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه
فقط دعای فرج ؛ تحت قُبّه ی تو بخوانم
دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه
چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را
پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر ؛ شب جمعه
به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت
مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه
چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم
پدر ؛خرابه ؛سه ساله ؛کنار سر ؛ شب جمعه
#تفکر
شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ،
اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه
به پول ، ماشین ، خونه ، عشق دم دستی ، مدرک و ...
خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون ،
جایی برای تو باز نکردیم😔
@modafeaneharam
هدایت شده از آموزش امر به معروف (دوره مقدماتی)
🌺 🌹 🌷🌷 🌹🌺
❌مژده 💠💠💠 مژده❌
🍀افتتاح کانال " آموزش امر به معروف (دوره مقدماتی)" در نرم افزار ایرانی ایتا🍀
🌷به کانال ما بپیوندید😊👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1843462144Cb566ab1604
هدایت شده از لینکدونی مذهبی
🔵 اگه دنبال کانالی میگردی که
کلیپ ها، مطالب ها،
و اشعارهایی درمورد رهبری
داشته باشه!! ما این کانال را به شما معرفی میکنیم👇👇👇
@labeikyakhamenei
@labeikyakhamenei
صبحت بخیر اقای من اقای دلتنگی/صبحت بخیر اقای من اقای تنهایی
من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی / امروزمو با تو شروع کردم ک اینجایی
گناه من به انتظار تو نشستنه /نشسته عاشقی گناه عشق رفتنه
اگر که دلخوشی به من گناه از تو نیست/ اگر که خیسه چشم تو گناه از منه
اللهم ارنی طلعةالرشیده / دیگه جونم به لب رسیده
همه دنیا ازم بریده تو اما نه...
عهد میبندم دیگه اشکاتو درنیارم / ولی سخته دووم بیارم
توی عشق تو کم میزارم تو اما نه...
اللّهم عجّل لولیّک الفرج.
هدایت شده از سعید کرمی
نیروهای مخصوص تیپ ویژه صابرین❤️
شهدای مدافع حرم
دراین کانال تمامی
وصیت
خاطرات
عکس
وفیلم های شهدا رو دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/2360541185C8387bd4f63
تنبیه
منطقه تازه از وجود اشرار پاکسازی شده بود و نگهبانی شب در آن شرایط بسیار حیاتی بود. یک شب که نگهبانها پستشون رو بدون اجازه ترک کرده بودند، به دستور محمود باید وسط محوطه سینهخیز میرفتند و غلت میزدند تا تنبیهی اساسی بشن و حسابکار دستشون بیاد.
تنبیه نگهبانها که شروع شد، یکمرتبه دیدیم محمود هم لباسش را درآورد و همراه آنها شروع کرد به سینهخیز رفتن . محمود که نگاههای متعجب ما را دیده بود، گفت: « یه لحظه احساس کردم که از روی هوای نفس میخوام اینا رو تنبیه کنم، به همین خاطر کاری کردم که غرور بر من پیروز نشه ».
🌺 شهید محمود دولتی مقدم 🌺
هدایت شده از Mohammadreza
✅ به کانال دیوار ایتا بپیوندید
🔹خرید و فروش ملک و زمین
🔸وسایل منزل نو و کارکرده
🔹خودرو
🔸استخدامی
و هر آنچه نیاز دارید 😍
ثبت #رایگان آگهی 👇😉
http://eitaa.com/joinchat/3588227073Cdcf0011803