مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از دروغ نشنیدم☝️. خیلی به بیت المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا میکرد.👌 او خیلی منظم و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود.😊 از همان ابتدای زندگی به من میگفت که «نباید شما به من متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم. شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من رفتم و برنگشتم»😔. میگفت «شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها به گونه ای بزرگ شوند که قوی و مستحکم باشند».👌
شهید مدافع حرم
مهدی قره محمدی🌹
#ایام_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_بیست_ویکم 🚩 🇹🇿 رفته بود تانزانیا؛ یک کشور آفریقایی که بیشتر مردمش اهل
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_بیست_ودوم
💠 دعوت شده بود به یکی از روستاهای جاجرم.
به مسجدی که مثل خود روستا کوچک بود. تک و توکی از مردم روستا آمده بودند.
هیچ کدام محسن را خوب نمی شناختند.
برایشان یک قاری بود مثل همه قاری هایی که توی تلویزیون های چهارده اینچی شان دیده بودند.
سیستم صوتی خراب بود و دم به دم بوق می کشید.
اصلا این سفر بی برنامه اتفاق افتاد.
🌺 محسن و همراهانش خسته راه بودند. قبل از اینکه محسن از پله های منبر بالا برود، یکی از همراهان بازویش را گرفت و با صدای بی رمقی در گوشش گفت :
_ کوتاه بخون! باید زود بریم که استراحت کنیم.
🌟✨محسن چیزی نگفت.
روی پله دوم منبر نشست. نیم ساعت تلاوت کرد.
تلاوتی مثل بقیه تلاوت هایش در حرفه ای ترین محافل.
🔴 توی راه برگشت بهش گفتند :
_لازم نبود اینقدر مایه بذاری!
بندگان خدا روستایی اند. فرق بین تو رو با قاری های درجه بیستم و سی ام تشخیص نمی دن!
🔲🔻محسن گفت :
_فرقی نمی کنه. برای من همین که یک نفر نشسته باشه کافیه که سنگ تموم بذارم ....
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_بیست_وسوم
مدتی بود مامان نمی دید محسن برای نماز صبح وضو بگیرد.
عجیب بود. ‼️
محسن بچه کار درستی بود.
در وعده های دیگر صدای اذان که بلند می شد به پر و پای دیگران هم می پیچید.
🍁🍂 از کمر می گرفت و بلندشان می کرد می برد تا وضو بگیرند.
اما برای نماز صبح ...
مامان نگران شده بود.
صبح ها می رفت پشت در اتاق محسن. چند ضربه به در می زد و برای نماز صدایش می زد.📿
صدای خواب آلود محسن می آمد که می گفت :
_خوندم مامان!🌺
نمی توانست سر از کار این بچه در بیاورد.
ندیده بود محسن بیاید وضو بگیرد.
تا اینکه بابا، یک بار نصف شبی سرد، سر زده بود به اتاقش، دیده بود محسن کنج اتاق تاریک نشسته و نماز شب می خواند.☺️
از دیدن بابا هول کرده بود.
التماس کرده بود ماجرا را به مامان نگوید.🙏
می ترسید مامان از فرط دوست داشتن این را بردارد به همه بگوید.
بابا ماجرای نماز شب را توی دلش نگه داشتو بعد از #شهادت محسن آن را رو کرد.🕊💔
با شنیدن این خبر شادی و غم باهم توی دل مامان اوج گرفت.
تازه فهمید آن صبح هایی که محسن می گفت نمازش را خوانده، سحر ها پنهانی می رفته توی حیاط، وضو می گرفته و آهسته می رفته به اتاقش ... ✨🌿
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
🌷 #شوق_شهادت
🍃 یک روز پویا برای دوره رفته بود غرب یک عکس با لباس افسری گرفته بود که بی نهایت خوشگل و زیبا شده بود تا عکس و دیدم بهش گفتم: پویا چقدر نور بالا میزنی؛ اونروز پویا در جوابم خندید و گفت: خانم این عکس رو برای شهادت گرفتم؛ چند ماهی از گرفتن اون عکس نگذشت که پویا به درجه رفیع شهادت رسید.😔
🌹 راوی: مادر شهید مدافع وطن، #پویا_اشکانی
🕊 #سالروز_شهادت
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید مدافع حرم 🌹مهدی قره محمدی #سالروز_شهادت🕊 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علی
جمع کل صلوات:
🌹10,214🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا✨
ختم #صلوات به نیت:⏬
شهید مدافع وطن پویا اشکانی🌹
#سالروز_شهادت🕊
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
🆔 @Rahbar_eshgh