من متولد١اردیبهشت سال ١٣٣۶تو محله #شهید_سعیدی حوالی میدون خراسون (بعله!! بچه میدون خراسون هستم️).....😊

عارضم خدمتتون که بنده #چهارمین فرزند خانواده بودم و ناگفته نماند #ابوی گرامی مارو خیلی دوست میداشتند.....😍 اما متاسفانه #آقامون خیلی زود بارسفرو ازین دنیا بستن و ما هم تو اوج #نوجوونی طعم تلخ #یتیمی رو چشیدیم😓😔...... (خدا #پدر و #مادراتون براتون حفظ کنه😔)

داشتم میگفتم خدمتتون دوران دبستان 👦به مدرسه #طالقانی میرفتم! دبیرستان هم در مدارس #ابوریحان و #کریم_خان!! خلاصه من تو سال۵۵ بود که تونستم به دریافت #دیپلم_ادبی نائل بیایم☝🌸😊

من ازاون جوونایی نبودم که فقط #کتاب درسی خودمو بخونم و دیگر هیچ....😒 از همون سالهای #پایانی دبیرستان بود که مطالعات #غیر درسیمو شروع کردم😊

از دیگر فعالیت هایی که داشتم حضور در هیئت #جوانان_وحدت_اسلامی و همراهی و شاگردیِ استادی مثل #علامه_محمد_تقی_جعفری ، بود☺️ که فوق العاده تو رشد#شخصیتیم موثر بود!!.......😊

همزمان تو بازار #تهران کارهم میکردم. بعد #انقلاب هم رفتم تو سازمان #تربیت_بدنی و بعد اونجا منتقل شدیم به#آموزش_و_پرورش خلاصه شدیم یه #معلم برای بچه های این مرز پرگوهر!!.......😊🌷🌸

گفتن نداره ولی ما اهل #ورزش بودیم..... زیاااااد💪 اولم با ورزش #باستانی شروع کردم☺️ میگن که تو #کشتی و #والیبال هم بی نظیر بودم......😊 البته دوستان لطف دارن.....😊🌷 🌟

خلاصه زد و #جنگ شد و #نامردا ریختن تو #مرزهای_کشور!!!😡😠 ماهم نتونستیم طاقت بیاریم راهی #جبهه حق علیه باطل شدیم✊🔫........

خلاصه تو #جبهه مثل بقیه برادرا جنگیدیم و جنگیدیم تاااااشد 💞#والفجر_مقدماتی💞 ۵روز به همراه بچه های گردان #کمیل و #حنظله در کانالهای ❤️#فکه❤️ مقاومت کردیم ولی #تسلیم نشدیم.✊✊✊

💥 تا اینکه سرانجام در ٢٢بهمن سال ۶١ بعد فرستادن باقی مونده بچه ها به عقب ، با💕 #خدای خودم، تنهای تنها شدم💕.... 🌹❤️ همیشه از #خدا میخواستم #گمنام باشم❤️🌹 میدونید ؛ به نظر من 💔#گمنامی 💔صفت #یاران خداست...

بالاخره #دعای🙏 ماهم مستجاب شد و من #گمنام شدم و و بی هیچ نشانی تو #فکه موندم........💔 مثل مادرم #حضرت_زهرا(سلام_الله_علیها) گمنام ....😔💔

#خـاطره اے از زبـان #بـرادرم👇👇 بعد از پایان مبادله #اسرا که مشخص شد #ابراهیم اسیر نشده است و #شهید شده است، #مادر ما شروع کرد به یخ و برفک خوردن #یخچال....😳😳 ، ما فکر کردیم #قند مادرمان رفته بالا، به همین دلیل #مادر را بردیم دکتر، دکتر گفتند #مادرتون هیچ ناراحتی ندارند....... بعد از من پرسیدند آیا #مادرتون مشکلی دارد؟ گفتم یکی از #پسراش در حدود دو سه ماهی هست #مفقود شده اند. دکتر گفت این یخ و برفک یخچال که می خورد ، #جگرش دارد می سوزد...😔😭😭 #دکتر گفته بود که مادرتون ممکنه #قلبشون از داخل #منفجر شود. 😔😔 تا اینکه یه روز #مادر گفت مرا ببرید بیمارستان که در بیمارستان #قلبشون منفجر شد و خون از بینی #مادر بیرون زد.......😔💔😭