امروز شهــــــــــدا میگن:
ســــــــــلام صبح بخیر..🌹
قـــــرارهامون یادتون نره..
برای خدا ڪارڪنید...
و به او توڪل ڪنید...
مثـــــل ما...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناسم 😉
جوان خوش چهره و مهربان ☺️
با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده 🍃
زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده ...
این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم🙂
دیشب رفته بود آرایشگاه
وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود😍
با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه ؟! زیر سرت بلند شده وسط جبهه؟!😁 و از این حرفا
خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه
دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم ، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه و ... 😄
گفت : بابا اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم دلم براش تنگ شده 😔
ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و نخوابید ☺️😁
ساعت 5 صبح درگیری و آتش بالا گرفت
صدای اذان داره میاد ...
حي على خير العمل ...
و مصطفى با خون خود وضو گرفته بود...... 😔😔
مدافعان حرم
🍃👇 join 👇🍃
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
شهیـدی که رفت تا رفیق جاموندشو بیاره....
شهیـد مدافع حرم احمدغلامی🌷
🍃خاطــرهی مدافـــع حـــرم🍃
نشسته بودیم تو جلسه.. همه طرح ها و مواردی که باید گفته می شد مطرح شد.. همه توجیه شده بودند... بعضی با دلهره و بعضی هم مشتاقانه روی نقشه به محور و اهداف عملیات نگاه میکردند...
آخرین حرفی که فرمانده زد این بود ، به قرارگاه پیشنهاد دادیم که نام عملیات بنام نامی خانم ، یا فاطمه الزهرا باشه و رمز عملیات هم یا زهرا..
یه حال خوشی داشتیم... چند شب بعد یعنی شب ۱۲ بهمن همون شبی که بچه ها تدارک جشن انقلاب دیده بودن آماده باش خوردیم و قرار شد ساعتهای پایانی شب حرکت کنیم برای همین همه برنامه ها لغو شد ولی چون قرار بود حاج میثم مطیعی اون شب مهمون ما باشه ، فقط قرار شد یه برنامه مختصر عزاداری و توسل انجام بشه ، همه نشسته بودند شهدا هم بودند...
حاج میثم شروع کرد بی مقدمه و هماهنگی قبلی روضه حضرت زهرا رو خوند و بینش گفت شاید بعضی فاطمیه نباشن این روضه امشب نوش جونتون... شب حرکت کردیم ...
تا نزدیک سنگرهای دشمن رسیدیم در تاریکی و ظلمات محض... سربند یازهرایم را بستم.. رمز عملیات گفته شد....اگر آماده اید: یازهرا، یازهرا
آر پی جی زن بلند شد فریاد کشید یازهرا و شلیک کرد..
بعد از عملیات وقتی پیکر شهدا را می دیدم اکثرا از ناحیه پهلو و سینه تیر خورده بودند....😔
عنایت حضرت زهرا به بچه های رزمنده به وضوح دیدنی بود بعضی ها با گریه بعضی ها با بغض از عنایت خانم می گفتند...
گر نگاهی به ما کند زهرا
درد مارا دوا کند زهرا
@modafeaneharaam
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
جاے شھید اسدی خالے ڪه😔
رفیقش میگفت:
یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت به بچه ها بگو حتی سمت گناه هم نروند اینجا خیلی گیر میدهند..
#شهیدحجت_الله_اسدی
#یادش_باصلوات
@mashghe_eshgh_dameshgh