eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
31.5هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
15.1هزار ویدیو
323 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شهید مهدی باکری، ✍بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودی به جمع آنان خواهد پیوست. پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلی‌بن موسی‌الرضا(ع) خواسته بود كه خداوند توفیق شهدت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست كرد كه برای شهادتش دعا كنند. ✍این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۶۳/۱۲/۲۵، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناكترین صحنه‌های كارزار وارد شد و در حالی كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزدیك هدایت می كرد، تلاش می‌نمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهای دشمن تثبیت نماید، كه در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید. ✍هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. ✍او با حبی عمیق به اهل عصمت و طهارت(ع) و عشقی آتشین به اباعبدالله‌الحسین(ع) و كوله‌باری از تقوی و یك عمر مجاهدت فی سبیل‌الله، از همرزمانش سبقت گرفت و به دیار دوست شتافت و در جنات عدن الهی به نعمات بیكران و غیرقابل احصاء دست یافت
#نحوه_شهادت نیمه هوشیار بودم یعنی خواب کامل نداشتم،مرتب گوشی ام📲 راچک می کردم، منتظر تماسش بودم.شنبه به شهادت رسیده بود. خبر شهادت را اول در بین خانواده گفتند،آن لحظه خبر آوردند، اول فکر کردیم برای پدرم اتفاقی افتاده است.پدرم هربار که می خواست برود و به رزمندگان جبهه مقاومت بپوندند وداع کامل می کرد ومی رفت.☝️ به عنوان رزمنده جنگ و جانباز همیشه انتظار شهادتش را داشتیم و حیف می دانیم که پدرمان در رختخواب  بمیرد، تفکر شهادت طلبی همیشه  با خانواده ما همراه بود🍃.از دوره دبیرستان همیشه آرزوی شهادت برای پدرم داشتیم، اصلا سید به فکرم نمی رسید. من یک آرامش خاطر خاصی چند روز قبل از شهادتش💔 داشتم وقتی اطلاع دادند مادرم ناراحتی قلبی داشت روی زمین نشست و گفت چگونه  به دخترم بگویم،چگونه وی را نگه دارم، زنده نمی ماند.دخترم عاشق شوهرش  است❤️.من کنار دایی بودم ذکر یا زهرا(س) را فریاد زدم و آن چنان این ذکر از عمق وجودم بود،که به معنای واقعی خودم رادر آغوش حضرت مادر احساس کرده  و آرامش و توان  یافتم و توانستم مادرم را نیز آرام کنم👌 به مادرم گفتم: سید به آرزویش رسیده و این توفیق که همه ما آرزویش داریم.دعا کن مادر ماهمه به این مقام برسیم.بعد از مدتی متوجه شدم، که آن لحظه سید ترکش به پهلو و سینه اش خورده و ترکش دیگر به پشت سرش خورده روی زمین افتاده آه وناله و شمع وجودش با ذکر یا زهر(س) و یا زینب (س) خاموش شد😭 من هم درلحظه شنیدن خبرشهادتش با همین ذکر آرامش گرفتم و این همدلی برایم در سخت ترین لحظه زندگی ام شیرین بود.🌹 راوی:همسرشهیدمدافع‌حرم #سید_اسماعیل_سیرت‌نیا #سالروز_شهادت🕊🕊 @Modafeaneharaam
شهیدمدافع حرم حجت باقری ۹۴/۱۱/۱۳ در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا در اثر اصابت ترکش 120 به سر و پهلو پس از گفتن مقدس (ع) به درجه رفیع شهادت نائل گشت😭 🕊🌺 بسیار بسیار ، پدر و مادرشون رو خیلی زیاد داشتن☝️، ماه محرم رفته بودیم خونه اقوام برای پذیرایی میزبان تخمه تعارف کردند ایشون از خوردن خودداری کردند با آنکه علاقه زیادی به تخمه داشتند 👌وقتی علت را جویا شدم بعد از اصرار زیاد گفتند در ماه محرم و صفر به احترام امام حسین (ع) تخمه نمیشکنم و خرید نمیکنم🌹. روی مسئله خیلی حساس بودند همیشه میگفتن شما خانمها باید در زمینه جهاد فرهنگی فعالیت داشته باشید، من خودم شخصا خیلی از نماز خوندنشون خوشم میومد😊 وقتی میخواستن نماز بخونن من میرفتم پشت سرشون ولی هیچ وقت اجازه نداد بهشون اقتدا کنم میگفت تا نیت نگیری من شروع نمیکنم🌹.به خاطر اینکه نمیخواستن نماز من گردنشون بیفته، بعد از نمازشون بیست دقیقه نیم ساعتی میشد مینشستن به فکر فرو میرفتند میگفتند خیلی لذت میبردم از این کار😊😊 راوی همسرشهید مدافع‌حرم 🕊 @Modafeaneharaam
و 💔 🌺 یکی از دوستانش تعریف می کرد علی رغم اینکه فرمانده ما بود اما در عین رعایت مسایل شرعی و اخلاقی بسیار شوخ طبع بود و دائم لبخند بر لب داشت😊 دوستان و بچه ها که از طوایف مختلف بوده به او می گفتن یادت باشد اینقدر که تو سر به سر ما میگذری ما هم جبران خواهیم کرد و بعد از شهادتت هیچ کاری برایت نمی کنیم😄 و او باز هم با لبخندی همیشگیش جواب می دادا مطمئن باشید به طریقی از بین شما خواهم رفت که یکی به یکی شما عزادارم خواهید شد😍 روز تشیع و لحظه تدفین پیکر خونین سردار شهید حاج احمد مجدی ما اعضای خانواده فقط نظارگر خیل عظیم دوستانش بودیم که با اشگهای چشمانشان مشغول دفن و وداع با او بودن😭 شهید احمد مجدی مسئول عملیات لشکر 7ولیعصر بودن طراح و فرمانده عملیات ازادسازی حلب که با اصابت تیر به ریه به شهادت رسیدن💔 متاسفانه در بیمارستان متوجه این مسئله نشده بودن و تصور کرده بودن که تیر فقط به ناحیه دستشون اصابت کرده.😭 ۱۳بهمن 🕊 @Modafeaneharaam
📢 🕊🌺 می‌دانستم حتمی است برای همین یکی دو باری از او طلب کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، ☝️ در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود👌 تا جائیکه می‌توانست آدم را می‌پیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد. معامله‌ ی خوبی با خدا کرد.🌹 ولادت ۶۰/۹/۱۸ شهادت ۹۲/۱۰/۲۹ زینبیه تله_انفجار @Modafeaneharaam
🕊🌺 ☝️ شهید به بحث حجاب خیلی اهمیت می دادن، به خانواده همیشه میگفتن که سیاهی چادر به اندازه ی سرخی_خون شهیدان ارزش دارد،✅ اگرروزی خون شهیدی ریخته شده به خاطراین است که چادری برسرزن مسلمان استوار باشه،👌 شهیدخیلی شوخ طبع بوده وبه گفته ی فرمانده خود همیشه باچهره ی شاد در سرکار حاضر میشدند و تاحالاازشهید دیده نشده که کسی ازش ناراحت بشه، از غیبت کردن هم خیلی بدش میدمدو همیشه به کسی که غیبت میکرد تذکر میداد، ☝️ ودرمورد امربه معروف ونهی ازمنکر تمام خانواده ودوستان راسفارش به کارخوب میکرد مخصوصا کمک به نیازمندان، شاهدم که به دفاع ازحرم ۳ساله امام حسین از دختر خودش گذشت وحتی شب رفتن باهاش خداحافظی هم نکرد 😔تاشاید یک لحظه هم از هدفش دورنشه وحتی منتظر نشد تا پسرش به دنیا بیاد واونو ببینه،😢 برادرمن توخواب دوستش اومدو وقت مراسم یاد بودش رومشخص کرد.😊 بردارمن شهید شدنش هم مثل خودش گمنام شد چون پیکرش گفتن دیگه که نمیاد😔 🕊🌺 در تاریخ ۴ آذرماه ۹۴ در حلب ، تیر به پاش برخورد کرده وافتاده روتله انفجاری و بعد انفجار آوار ریخته روش طوری که فقط پاهاش بیرون بوده ودیده میشده،💔 ...😔 @Modafeaneharaam
🕊🌺 ...😔 ۹۴/۹/۴ 🕊🌺 شهید بسیار بود ،با بچه ها و دوستان اگه ی جایی جمع میشدیم حتما همه منتظر بودیم الیاس شروع کنه چیزی بگه ٬شوخیای شیرینش شروع بشه ،ی خصوصیتی داشت که ی کاری میکرد همه از خنده میمردیم ولی الیاس اصلا نمیخندید و جدی بود که این کارش بازم باعث خنده بچه ها میشد😃 . بسیار مهربان ٬کاری ٬ سربزیر همیشه تو کارای تدارکاتی پیش قدم بود ، همین کارش باعث شده بود که چنتا بیشتر عکس به یادگار نمونه☝️ تو ۱۸ سال خدمت مخلصانش تو سپاه، فردی بود که ب اهمیت میداد ، وقتی خانواده دور هم جمع میشدند همه منتظر الیاس میموندن چشم به در که الیاس بیاد ، چون ب قول برادر شهید چاشنی و شیرینی مجالس هفتگی تو خونه مادر الیاس بود😊 ، بسیار کاری بود و کارشو دور از چشم دیگران انجام میداد.👌 🕊🌺 عملیات از طرف العیس ب سمت خضرا داشتیم که تو عملیات قرار شد ی تیربارچی جلوتر بره و آتش بریزه تا بچه بتونن پیشروی کنن الیاس تیربارچی بود و داوطلب شد ✅، و اولین نفر گردان شد ،ک ی انفجار مهیب ک احتمالا تله انفجاری بود زیر پای الیاس عمل کرد و کسی دیگ ایشون رو ندید...💔 @Modafeaneharaam