eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
. از پاهایے که تورا به سمت مسجد نمےبرند انتظار آن را نداشته باشـــ که تورا به سمت بهشت ببرند. https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
- خندهایت‌دل‌مـےبَرد💚. .
روایـتی‌از"ط":)💙 رفـتارش‌ طـوری‌ بود‌ کہ‌ آدم‌ حـال‌ می‌ڪرد‌ بـا او‌ رفاقـت‌ ڪند. شاید اگـر آن لحظہ‌ پـدرم‌ مۍگفـت کہ‌ پیاده‌ شـو و بیـا، پیاده‌ نمۍشـدم. یڪی‌ بـود مثـل‌ خـودمـان. پـایش‌ مۍافـتاد شایـد‌ چهار تـا‌ فحش‌ هم‌ از‌مـا بیشتر بلـد‌ بـود، ولے فـرقش‌ ایـن‌ بـود،استخـوانـش‌ را جلوی‌ خانه‌ی‌ خـوب‌ کسۍ‌ پیدا ڪرده‌ بـود... https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- صِدامو دارۍڪھ عزیزبرادرَم ..(:🧡!'
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
- صِدامو دارۍڪھ عزیزبرادرَم ..(:🧡!'
「🌻」 • . گاهـے یک نگاه آنقدر مھربان است کھ چشم هرگز رهایش نمـےکند ، گاهـے یک رفاقت آنقدر ماندگار است کھ زمان حریفش نمـے شود ؛ و گاهـے یڪ نفر آنقدر عزیز است کھ قلب رهایش نمـےکند . . !♥️ https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
🍀✨.••• امام مهدی(عج): زِیارَةُ الحُسَینِ علیه اسلام فی لَیلَةِ الجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ النّارِ یومَ القِیامَةِ . زیارت حسین علیه اسلام در شب جمعه، ایمنی بخش از آتش، در روز قیامت است. https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
¹- خدایاشڪرت ڪه : تنهام نمیزاری♥️! ²- خدایاشڪرت ڪه: من رو به وجود آوردی♥️! ³- خدایاشڪرت ڪه: هواست همیشه بهم هست♥️!
دیدی‌بعضے‌وقت‌‌هادلمون‌میگیره؟! خودمونم ‌نمیدونیم‌چرا؟! اینا‌‌همون‌سنگینےِگناهایےهست ‌کہ‌مرتکب‌شدیم بهش‌میگن‌حالتِ‌قَبض! https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
- صِدامو دارۍڪھ عزیزبرادرَم ..(:🧡!'
روایـتی‌از"ط":)🤎🌻 هر جا دستش می‌رسید ورود می کرد، حتی توی اعتکاف دانش آموزی. بُر خوردن با بچه ها را بلد بود. باآن همه ریش، تو دل برو بود.زود باب رفاقت را باز می‌کرد،با شوخی و مسخره بازی.پاتوق می‌کرد و بعد یک دفعه دست یک روحانی را می‌گرفا و می‌آورد وسط.از برخورد و کارهایش خوشم می‌آمد.سال آخر دانشگاه بند و بساط و چمدانم را بردم خانه شان و به قول خودش گفتم:«من هم بازی» https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3