نکته قابل توجه آخرینِ موجِ حملاتِ ما، آپدیت بودنِ اهداف، متناسب با اهداف دشمن است. در حملاتی که در شرق تهران انجام شد، سپند و مرکز تحقیقات دفاعی هدف قرار گرفتند؛ به طور مشابه حدود ۲ ساعت بعد در آخرین موج شلیکی، چندین مرکز تحقیقاتی مختلف رژیم از جمله موسسه علوم وایزمن در نقاط مختلف تلآویو به طور کامل منهدم شدند.
گفته میشود رژیم به دنبال متقاعدسازی آمریکا جهت ورود به عرصه و خصوصا همکاری در انهدام فردو است. در این خصوص ذکر چند نکته الزامی است:
۱. از مرداد ۱۴۰۳ به این سو، واو به واو دستاوردهای اسرائیل با همکاری آمریکا بوده: این الگوی ثابت عملیاتی آنهاست: فریب سیاسی کاخ سفید، پشتیبانی میدانی سنتکام، اجرای موساد و نیروی هوایی. اکنون نیز باید توجه داشت که گزاره "عدم ورود آمریکا به نبرد" تلهای جهت کنترل رفتار جمهوری اسلامی نباشد.
۲. با این وجود، بدیهی است که درگیری مستقیم با یک دشمن، بهتر از دو دشمن است. بنابراین باید همچنان مراقب پرچم ساختگیها و بهانهها نیز بود زیرا شاید ترامپ بخواهد پا در آتش بگذارد اما آیا رای دهندگان، مالیات دهندگان و جامعه آمریکایی به جنگی جدید قانع خواهند شد؟
۳. گفته شد که تهران بخشی از توان خود را برای ورود احتمالی آمریکا نگه داشته که سوالات و انتقاداتی را مطرح کرد. باید توجه داشت که اولاً این به معنای ضعف در برابر رژیم نیست و قطعاً بخش زیادی از توان ما استفاده خواهد شد اما حفظ بخشی از توان، حتی نه به خاطر آمریکا که به دلیل سایر عوامل، الزامی است.
۴. یقیناً راهِ عدمِ ورودِ آمریکا، پرهیز از تشدید نیست بلکه باید چشمهای از بلایی که قرار است بر سر سنتکام بیاید، کاملاً نمایش داده شده و بر روی صهیونیستها تست شود.
۵. باز هم مهم است که رژیم، آمریکا را برای چه کاری میخواهد؟ بیشترین احتمال این است که آمریکا با اتکا به ناوگان دریایی از نقاط مختلف خصوصاً اقیانوس هند و نیروی هوایی، دیواره و کمربند آتشی ساخته و متعاقباً صهیون نیز دست به اقدامات داخلی مانند حمله مزدوران، حرکات تروریستی و خرابکارانه بزند.
مُحَلِّل
طی ساعات آتی، وضعیت جنگ تمام عیار فرض شده و تهاجماتی ویرانگر با موشکهایی سنگین و مخرب علیه تاسیسات
شب گذشته گفته شد که به زودی وارد جنگ تمام عیار شده و باید برای شرایط مختلفی آماده باشیم. در این میان متاسفانه یک شکاف وحشتناک میان وقایع روی زمین و آنچه در صداوسیما به تصویر می آید وجود دارد. بحث آرامش دهی به افکار عمومی و ... واجب است ولی وقتی پایتخت و چندین شهر دیگر تحت هجوم است، بسیاری از مردم به رسانه ملی مراجعه می کنند تا وضعیت را متوجه شوند اما در آنجا جز اخبار حملات موشکی ما هیچ وجود ندارد و این باعث می شود کل مرجعیت خبری رسانه ملی نابود شود. این در حالی است که صداوسیما در ساعات اولیه روز جمعه به شکلی حرفه ای از محل حوادث گزارش گرفت و تبدیل به منبع معتبر خبری شده بود لذا احتمالا این مسئله ارتباط مستقیمی با جام جم ندارد اما اکنون صرفا شاهد پخش سرود و شعرخوانی و مداحی حماسی هستیم که مشابه دستورالعمل های بحران دهه 60 است.
رژیم حداکثر ظرفیت درونی خود را به میان آورده است. استفاده همزمان و وسیع از ریزپرنده، پهپاد، دوش پرتاب، خمپاره، بمب دستی، بمبگذاری، خرابکاری و آتش سوزی توسط عوامل مختلف همزمان با ترور سران سیاسی و علمی و نظامی که بخشی از آن با همین روشهاست و همچنین حملات هواپایه رژیم. این فضا فقط در سال ۶۰ سابقه داشته است ای بسا، به دلیل وجود ضلع سومی به نام عملیات روانی و شناختی سنگین بر مردم ایران که در آن موقع وجود نداشت شاید شرایط پیچیدهتر باشد. اما باز هم فراموش نکنیم که خدای سال ۶۰، خدای الان هم هست.
مُحَلِّل
رژیم حداکثر ظرفیت درونی خود را به میان آورده است. استفاده همزمان و وسیع از ریزپرنده، پهپاد، دوش پرتا
خرابکاری در لوله آب، آتش زدن انبارهای عادی، حمله به بافت مسکونی و در یک کلام جنایت خیابانی از یک رویکرد برنامهریزی شده نشات میگیرد؛ آنها این رویکرد را قبلتر در غزه و لبنان و ... نیز پیاده کردند؛ این رویکرد برای زمانی است که هدف دشمن، نابودی است. اکنون نیز بدیهی است که هدف دشمن، موجودیتی و نابودی است و نه کسب امتیاز، عقب راندن و ... . حتی اگر موفق به این کار نشوند، ایجاد یک زخم عمیقی که حداقل کشور را ۲۰ سال به عقب برانند؛ پس چه میکنند؟ محیط، خصمانه تلقی میشود پس هر آن چیزی که در این محیط وجود دارد، باید مورد هدف واقع شود تا اصطلاحا محیط خفه شده و مقاومت ملی ایرانیان نیز درهم شکسته شود. از این رو رهبر انقلاب اعلام کردند که رژیم نباید سالم از این نبرد بیرون بیاید.
هدف قرار دادن رئوس امنیتی ما دو معنا دارد:
1. رژیم همچنان بر استفاده از ظرفیت داخلی تمرکز دارد، اقدامات اخیر در انهدام تروریست ها، آنها را به سمت حرکات فوق سوق داده است.
2. رژیم فراتر از نقطه زنی موشک های ایرانی، از هدف گیری اماکن حیاتی و راهبردی نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، تحقیقاتی و زیرساختی آنها، شگفت زده شده است.
تداوم ترور رئوس سیاسی، امنیتی و نظامی نشان می دهد که دشمن همچنان به دنبال پایدارسازی اختلال در چرخه تصمیم سازی و تصمیم گیری ایران است.
استفاده گسترده از ظرفیت های داخلی، دو تحلیل خوش بینانه و بدبینانه دارد:
تحلیل خوش بینانه این است که دشمن در طرح نظامی خود به بن بست رسیده و به دنبال حرکات تروریستی ای است که با تغییر در تصاویر، آشوب داخلی ایجاد کند.
تحلیل بدبینانه اما این است که دشمن به دنبال اجرای یک موج آفندی سنگین نظامی با همکاری آمریکا و بعضی دول غربی است اما تا آن موقع، قصد دارد با حرکات داخلی، توان سیستم را با تروریسمی که نتیجه اش آشوب داخلی باشد، فرسوده کند.
شرط عقل در این شرایط، آمادگی برای بدترین سناریوهاست.
مُحَلِّل
تحلیل استراتژی هجومی ایران اکنون و در این مرحله استراتژی تهاجمی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اجرای
اکنون دو مسئله دیگر وجود دارد:
اول. حملات اکثرا حالت واکنشی داشته و متناسب با اهدافی است که دشمن هدف قرار میدهد. البته توانایی چشم در برابر چشم و هدف قرار دادن عین به عین اهداف به شدت در خور تحسین است اما این باعث می شود که انتخاب هدف تهاجم، در دست دشمن باشد. آنها روز اول اکثرا اماکن نظامی، هسته ای و منازل فرماندهان را هدف قرار دادند. در روز دوم به سمت برخی زیرساخت ها و مراکز علمی و تحقیقاتی رفتند و در روز سوم بر اماکن امنیتی تمرکز داشتند. باید جریان اهداف توسط ما مشخص شود.
دوم. مشخصاً دشمن در حملات خود از یک 3 ضلعی شامل حرکات تروریستی درونی، تهاجمات بیرونی و عملیات های روانی بهره می گیرد. حملات ما نیز باید در کنار سایر عوامل قرار گرفته و تاثیرگذاری را بالا ببرد. متاسفانه بزرگترین مشکل نیز در همین سیاست سانسور دشمن است. بارها محل تجمعات رده بالای آنها هدف قرار گرفته، از مراکز تحقیقاتیشان جسد جسد بیرون کشیدند ولی همه چیز را سانسور می کنند.
۱:۵۸/ ۲۶ خرداد
خنثی سازی تقریبا کامل تلاش عوامل رژیم برای ناامن سازی پمپ بنزین ها تا این لحظه. این امر نشان می دهد شبکه داخلی رژیم ضربه جدی خورده
مُحَلِّل
۱:۵۸/ ۲۶ خرداد خنثی سازی تقریبا کامل تلاش عوامل رژیم برای ناامن سازی پمپ بنزین ها تا این لحظه. این ا
زدن شبکه های داخلی در این نبرد، یک تفاوت اساسی دارد و آن این است که یک شبکهای که نهایتا به یک سرشبکه برسد نداریم بلکه در حوزههای مختلف و در هر حوزه با شبکههای موازی و پراکنده مواجهیم؛ لذا با زدن یک مکان یا تیم نمیتوان تعقیب کرد و کل ماجرا را فیصله داد.