مشخص نیست دیگر با چه زبانی باید گفت اکانت ترور آلارم نه تنها معتبر و متصل به موساد نیست بلکه یک ابزار جنگ روانی کاملاً سیاه به شیوه مستقیم و فاحش است. غالباً نیز از شیوه دروغ بزرگ بهره میبرد اما مشخص نیست چرا همچنان در میان برخی معتبر تلقی میشود حتی یک خبر یا تحلیل درست نیز نه در جنگ اخیر که در ۳ سال اخیر نداشته است.
جنگی که با آن سر و کار داریم را میتوان به ۴ جنگ دیگر تشبیه کرد.
از حیث مدیریت و طرح جنگ توسط دشمن، شباهت زیادی به طرح لبنان وجود دارد.
از حیث مدیریت روند جنگ توسط ما، شباهتهاییها با سیفالقدس وجود دارد.
از حیث کاربرد ابزارهای داخلی دشمن، حجم و شدت برنامهها، تشابهای فوقالعادهای با جنگ ترکیبی ۱۴۰۱ مشاهده میشود.
از حیث اقدامات گروهکهای تروریستی، نفوذ و جاسوسان، شهادت فرماندهان همزمان با حمله نظامی دشمن، فضای سال ۶۰ متبادر میشود.
جمهوری اسلامی کولهباری از تجربه را در همه این جنگها همراه خود دارد و قطعا این تجارب گرهگشای نقاط کور درگیری خواهد بود.
گروهی از تحلیلگران عقیده دارند که ضربه به رژیم صهیونی موازنه ساز نیست به این معنا که آن را به طور کامل مهار نمی کند زیرا در روزهای اخیر نیز بسیاری از اهداف، مورد اصابت قرار گرفته اند، در نتیجه رژیم نیز ابتکار عمل را از دست داده اما به حملات خود ادامه می دهد زیرا از یک سو آستانه تحمل آن بالا رفته و از سوی دیگر، آمریکا و کشورهای اروپایی در حال تنفس مصنوعی به وی هستند بنابراین جهت شکست دشمن، باید آمریکا را به عنوان تنها امکان حیات رژیم هدف قرار داد لذا این دسته از تحلیلگران به ورود آمریکا به جنگ بدبین نبوده و آن را فرصتی جهت وارد آوردن ضربات راهبردی به آمریکا در نتیجه اخراج آمریکا از منطقه و در نتیجه شکست واقعی رژیم صهیونیستی می دانند.
با توجه به آمادگی بالای حزبالله، رژیم احتمالاً به دنبال انجام حملهای جدید در لبنان است.
روز گذشته، جلساتی با حضور چند کشور منطقهای در جمهوری آذربایجان برگزار شده است. همزمان ایران در حال جمع آوری مستندات نقش باکو در همراهی با رژیم علیه ایران با هدف طراحی پاسخ است. همچنین آنطور که در مقاله مهم امروز سیمور هرش آمده، CIA بر روی اقدامات تجزیهطلبانه پانترکها حساب ویژهای باز کرده است.
در حالی که پراکندهگویی رئیس جمهور پریشانحال آمریکا ادامه دارد، آمریکاییها در حال تقویت سیستم پدافندی رژیم هستند و با استقرار ۵ ناوشکن در شرق مدیترانه و یک سامانه اضافی تاد در اراضی اشغالی، به دنبال خرید وقت و تنفس برای بازآرایی ساختار فروپاشیده پدافندی رژیم هستند. همچنین خود صهیونیستها اقدام به نصب سامانه باراک کردهاند. همانند یمنیها که سیستمهای قبلی را با موفقیت دور زدند، نیروهای مسلح ایران نیز بزودی این تدابیر جدید دفاعی حریف را به سخره خواهند گرفت لذا اهمیت و ارزش اصابتهای بعدیِ ما چند برابر خواهد شد زیرا باید از سد حدود ۱۰ لایه پدافندی عبور کرد.
مُحَلِّل
✅ انتخاب با ماست! باید گوش شنوایی برای فهم دلایل چنین اقدامات عامدانهای وجود داشته باشد. ما اساس
از برکات جنگ جاری این است که مشخص شد که این نقشه در این مقطع مهم ناکام مانده است. کسانی که علاقه داشتند مسعود پزشکیان تبدیل به گورباچف ایران یا بنی صدر دوم شود؛ در حالی که بنی صدر میگفت زمین بدهید تا زمان بخریم اما رئیس جمهور امروز تاکید دارد که باید زمین و زمان را از دشمن بگیریم. من البته معتقدم که در جریانات جاری، همچنان تحلیلهای فاحشاً غلطی در برخی سطوح سیاسی دولت وجود دارد. در زمانه جاری چارهای جز تاکید بر نقاط قوت و تقویت آنها نداریم و دولت چهاردهم که اکنون میتوان گفت تبدیل به دولت جنگ شده است، باید از حمایت مردمی و البته نقد مشفقانه بهرهمند شود.
#مهم
یک مسئله مشکوکی که دیده می شود، انتشار گسترده فیلمهای فیک از غزه و اوکراین و حتی خود ایران به عنوان اصابت حملات ماست. این فیلمها غالباً به دلیل نوع اصابت و موج انفجار بعدی جذاب هستند و همین باعث پخش گسترده آنها میشود اما بزودی غالباً اکانتهای ضدانقلاب بر موج سوار شده و آن را نشانهای از "شکست حملات ایران" میدانند. با وجود سانسور شدید رژیم، اما کم و بیش ویدیوهایی از اراضی اشغالی هر چند با تاخیر میرسد که میتوان آنها را پخش کرد اما متاسفانه شاهدیم غالبا در ۱۰ دقیقه ابتدایی حملات، موجی از فیلم و عکسهایِ دیگر نقاط پخش میشود و باعث بهرهبرداری ضدانقلاب میگردد. لذا از کاربران و ادمینهای گروهها و کانالها تقاضا میشود پیش از انتشار فیلمها مخصوصا به عنوان اصابت ما، حتما آنها را بررسی کنند؛ اگر تسلط داشته باشید میتوان از روی معماری متفاوت شهری غزه و اوکراین و ایران و اراضی اشغالی تفاوتها را متوجه شد. راه سادهتر نیز سرچ تصویر یا ویدیو در گوگل یا چک با ابزارهای هوش مصنوعی است.
تقلیل دستاوردهای حملات موشکی ایران به خسارات فیزیکی، جفا است. مهم ترین ثمره حملات ما این است که با راهبرد جدید امنیت ملی رژیم مقابله کرده است. این اصل چه بود؟ «اسرائیل میتواند در هر زمان، در هر مکان، هر کاری که دوست دارد را انجام دهد». این راهبرد غالباً در سوریه و لبنان پیاده شد و آنها تلاش کردند آن را به صنعا و تهران گسترش دهند که با سد مواجه شدند. پس آنها باید کاری کنند. مطابق استعاره «اسرائیل، قلعه غرب در برابر آسیای وحشی» هرتزل، اگر این قلعه نتواند کاری کند، پس سد غرب در آسیا فرو میپاشد پس آنها باید نجات یابند. چگونه؟ با ورود مستقیم غرب.
سوال اول این است که آیا آمریکا ورود مستقیم خواهد داشت یا نه؟ اکنون تقریباً تمام قرائن و شواهد عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک حاکی از آمادگی آمریکا برای ورود است. از تخلیه فوری اماکن نزدیک به ایران و بسیج منابع در نقاط خاص تا تغییر فلش حملات رژیم از شمال غرب و غرب به جنوب و جنوب غرب تا ناتوانی رژیم از ادامه جنگ و نمایش و درخواستهای تلآویو و یکسری جلسات منطقه ای و البته برخی اطلاعات رسیده از کشورهای همپیمان.
سوال دوم این است که ورود آمریکا با چه طرح عملیاتی همراه خواهد بود؟ به نظر می رسد موثرترین شیوه عملیاتی آنها همان شیوه 23 خرداد و لبنان است. یعنی اجرای یک عملیات سریع که شامل اهداف اصلی مدنظر مانند فردو، تاسیسات زیرساختی حیاتی و اماکن نظامی شهرهای بزرگ و اهدافی که از پاسخ متقابل جلوگیری میکند مانند پایگاه های موشکی و دریایی مقدم به همراه هدف قرار دادن چرخه تصمیم سازی و تصمیم گیری و بالتبع حملات سایبری به سامانه دفاع هوایی ماست چه، اکنون آنها علاقه دارند که این حرکات را با یک پیوست درونی از ناامنی درون کشور و تروریسم در جداره های مرزی کشور فراهم کنند. تداوم حملات به پادگان های نیروی زمینی کشور و همچنین اماکن انتظامی، شاهد بخش دوم است. این طرح، در واقع همان طرح توسعه یافته حملات روز جمعه 23 خرداد است که با بهره گیری از نقاط ضعف و قوت، سعی می کنند آن را توسعه دهند. برای این کار آنها طبعاً نیاز به منابع آتش بیشتری دارند که به زعم خود این قدرت آتش باید توسط نیروی دریایی و هوایی آمریکا با حفاظت رژیم فراهم شود.
پس سوال سومی پدید میآید: ما چه میکنیم یا چه خواهیم کرد؟
اولین شاخص قوت ما، عدم غافلگیری است. به دلیل شوکهایی که علی الخصوص در 23 خرداد وارد شد و همچنین توسعه سناریوهای تحلیلی و اطلاعاتی در خصوص طرح عملیاتی آمریکا، باعث شده تا سیستم در برابر شوک واکسینه شود.
دومین شاخص، عدم استفاده از بسیاری از ابزارهای قدرت تا این لحظه با پیش بینی ورود آمریکا است. حملات قدرتمند سایبری، تنگه هرمز و انرژی خاورمیانه، ورود گروه های مقاومت اسلامی، جنگ دریاپایه علیه اهداف رژیم، شلیک صدها فروند موشک و پهپاد در آخرین کلاس خود به سوی اراضی اشغالی و آمریکا، یورش به گروهک های تروریستی مرزی، ورود جدی تر کشورهای هم پیمان به عرصه حمایتی و ابزارهای هسته ای فقط بخشی از اهرمهای تهران است.