اینکه گفته میشود اکنون باید کمیته وینوگراد ایرانی جهت رسیدگی به نبرد ۱۲ روزه تشکیل شود، در این زمان به دو دلیل محلی از اعراب ندارد:
اول، کمیته وینوگراد پس از شکست آشکار رژیم در جنگ ۳۳ روزه تشکیل شد. ایران در جنگ ۱۲ روزه شکست مطلق نخورد، بلکه از دل یک شکست نسبی که میتوانست مطلق شود، پیروزی نسبی خلق کرد.
دوم، کمیتههای این چنینی پس از پایان کل نبرد تشکیل میشوند نه در حالی که ما در میانه ۳ مدل جنگ مختلف قرار داریم: جنگ قریبالوقوع نظامی، جنگ میان جنگها و جنگ ترمیم.
البته این کاملاً بدیهی و واجب است که باید کمیته بررسی نبرد ۱۲ روزه تشکیل شده و علت ضربات وارده علیالخصوص در حوزه ترورها، شبکهسازی دشمن، ضربه به پدافند و وضعیت رسانهای، را بررسی کامل کرده و بدون تعارف عمل کند.
@Muhallel
⭕️ این جمله امثال فلاحت پیشه که گفته می شود نیروهای امنیتی ایران درگیر لایحه حجاب و سگ گردانی و ... بوده اند و موساد در این مدت توانسته در کشور ما به اندازه یک تیپ، نیرو سازمان دهد، باز هم محلی از اعراب ندارد به چند دلیل:
فارغ از اینکه این مسائل آنطور که گفته می شود درگیری ایجاد نمی کنند اولاً اصلی ترین اشکال این است که تصور می شود نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بیکار اند و هیچ کشفیاتی ندارند. باید آمار کشف و انهدام تیم های جاسوسی و تروریستی و نفوذی فقط پیش و حین و پس از عملیات های وعده صادق 1 و 2 بررسی شود پس نهادها بیکار نیستند اما دستاوردها به دلایل امنیتی، روانی(عدم ایجاد رعب در جامعه) و گاهاً عدم درک درست افکار عمومی و رسانه ها منتشر نمی شود.
ثانیاً ما به طور مشابه عملا یک ارتش در غزه و کرانه باختری ساختیم، آن هم در منطقهای که میزان اشراف و کنترل شاباک و موساد و پلیس و ارتش رژیم نیاز به توصیف ندارد پس آیا می توان گفت آن زمان که ما این ارتش ها را ساختیم مثلا موساد و شاباک درگیر فلان پرونده بوده اند؟
🔻حال سوال این است که اگر این کشفیات وجود دارد، این شبکه سازی ها چگونه بوده؟ این همان جایی است که باید به چند نکته بسیار ظریف توجه کرد:
1. حجم اقدام دشمن ورای تصور ماست. موساد و شاباک با نهادهای اطلاعاتی ایران و نهایتا محور مقاومت در تقابل اند. ایران به طور رسمی با حدود 80 سرویس درگیر است.
2. مسئله در سطح راهبردی، نه شبکه های دشمن در کشور که بسترهای ناامن ساز و عامل ایجاد شبکه های دشمن است. اتباع خارجی که افغانستانی ها فقط یک گروه اند تنها یک عامل است. شرایط اقتصادی کشور و کاهش ارزش پول ملی نیز باز هم فقط یک مسئله است لذا شبکه ای از عوامل وجود دارد که بسیاری از آنها مستقیما ارتباطی با نهادهای امنیتی و نظامی ندارند. پس اساسا امکان ندارد که بی شمار معلول را خنثی کرد، وقتی علت های فعالی مانند تومورهای بدخیم وجود دارد.
3. در سطح نهادها نیز مسئله بیش از آن که تمرکز، سیاست زدگی و ... باشد، مسئله روش است (البته این به معنای عدم حل مشکلات جاری نیست و طبعاً مسائلی در تولید هشدار، برآورد، تحلیل و ... وجود دارد). اکنون نیز این درک به وجود آمده که در برابر این حجم از کار دشمن، مدل بالا به پایین کارآمدی ندارد بلکه علاج، مدل پایین به بالا است. اطلاعات مردمی، که کلید موفقیت کشور در برابر شبکه های ریزپرنده دشمن در 12 روز بود، یک مثال است. فعال سازی بسیج شهری نیز یک مثال دیگر است. صدالبته که روش های دیگر وجود دارد و همین روش ها نیز باید با هوشمندی اجرا گردد.
@Muhallel
مُحَلِّل
دلیل عطش نتانیاهو برای حمله به ایران چیست؟ 🔸 قبلا دو مسئله را مورد واکاوی قرار داده بودیم: ۱. گذر
کل قضیه به طور خلاصه چیست؟
آمریکا و رژیم قصد دارند در ادامه این کمپین(ریپلای شده) "پیروزی بر ایران" را نیز اضافه کرده و بزودی از آن برداشت سیاسی کنند. خلاصه طرح آنها نیز آتشبس در غزه به عنوان دروازه ورود به قطار عادیسازی از سوی کشورهای سوریه، لبنان، عربستان سعودی، اندونزی، پاکستان و عمان است، عادیسازی که به معنای ترتیب دادن یک نظم سیاسی - امنیتی - نظامی جدید در منطقه جنوب غربی آسیا با محوریت سلطه کامل رژیم صهیونیستی بر منطقه است اما این استراتژی ثابت آنها و صرفا علاقهشان است.
در ادامه، طرح جزئیتر آنها در هر کشور بررسی و چالشهای آنها نیز ذکر خواهد شد.
@Muhallel
در غزه، تقریباً بلافاصله پس از پایان نبرد ۱۲ روزه، حملات سنگین زمینی و هوایی رژیم به نقاط مختلف غزه تشدید شده. رویکرد رژیم بر تخریب ۱۰۰ درصدی استوار است. ارتش رژیم قصد دارد بزودی پایان عملیات ارابههای گیدئون را اعلام کند و در تلآویو نیز قصد جدی برای ارائه سند تسلیم حماس وجود دارد. تسلیم حماس، دروازه ادامه سایر طرحهای سیاسی است. سطح سیاسی حماس نیز بر اصول خود استوار است، گردان های قدس و قسام با عملیاتهای روزانه علیه اشغالگران، توانایی خود برای جذب فشار و بازسازی ساختار خود در بدترین نقاط را اثبات کردهاند که به معنای شکست ایده نابودی و لزوم تسلیم حماس است. برخی تحلیلها حکایت از این دارد که این بار نتانیاهو بقای سیاسی خود را در آتشبس در غزه میداند و نه تداوم جنگ. اختلاف در کابینه نیز وجود دارد و نتانیاهو به دنبال اقناع بن گویر و اسموتریچ است.
@Muhallel
مُحَلِّل
در لبنان، اگر مطالب قبل از جنگ را دنبال کرده باشید، گفتیم اورتگاس برکنار شده، اکنون توماس باراک که سفیر آمریکا در ترکیه و سوریه محسوب میشود، موقتا تا پاییز پرونده لبنان را در اختیار گرفته. وی در اوایل جنگ ۱۲ روزه به بیروت سفر و برگهای به مقامات لبنانی داد که در آن تا اواسط ژوئیه(اواسط تیر)، موضوع خلع سلاح حزبالله در کابینه دولت لبنان تایید میشود. سپس طی روندی سه ماهه، حزب الله گام به گام سلاحهای خود را تحویل داده و در ازای آن رژیم از نقاط اشغالی عقبنشینی میکند و سپس موضوعات مرزی با سوریه و رژیم حل می شود! این یک بازی باخت - باخت طراحی شده است زیرا اگر تا دو هفته پاسخ بیروت منفی باشد، بهانه رژیم برای یورش مجدد هموار شده و اگر پاسخ مثبت شد، مشروعیت سلاح مقاومت از سوی دولت زیرسوال رفته و رژیم به بهانه مقابله با "باندهای غیرقانونی" می تواند به لبنان حمله کند. اما نکاتی مهم در این خصوص وجود دارد:
۱. اساس انتصاب توماس باراک یعنی پرونده لبنان ذیل سوریه در کاخ سفید بررسی میشود.
۲. در بیروت عون، بری و سلام با تشکیل کمیته مشاوران سعی در پاسخی منسجم دارند که نظر حزب الله و امل در آن محوری است.
۳. هدف نهایی دشمن نیز پیوستن لبنان به قطار تطبیع است لذا خلع سلاح حزب پیش شرط هرگونه عادیسازی است.
۴. برخورد آنها با لبنان دقیقا به عنوان کشوری شکست خورده است. در این خصوص وظیفه و راهبرد حزب الله در این خصوص، تقویت موضع بیروت است. شیخ نعیم قاسم در سخنرانیهای هر شب تاکید دارد که ما توانایی اخراج اشغالگر را داریم. هدف، یادآوری سطح قدرت حزب الله است.
۵. قبلا گفته شده که خلع سلاح به لحاظ اجرایی تقریبا غیرممکن است در جایی که خلع سلاح اردوگاه های فلسطینی در لبنان قدمی جلو نرفته است. بنابراین آمریکا به سمت مشروعیت زدایی از سلاح مقاومت حرکت کرده است که در بالا اهداف آن ذکر شد.
@Muhallel
مُحَلِّل
اما در سوریه، ابتدا از توماس باراک بگوییم. وی در جایی گفته اساس ماموریت من حفظ حکومت احمدالشرع است و دیدار با ترامپ و لغو تحریمها نیز به همین دلیل است! وی به سعودی و قطر نیز سفر کرده تا از سقوط حکومت وی جلوگیری شود.
مطابق معمول، آمریکا علاوه بر عادی سازی با رژیم، شرط عدم ارتباط کامل با ایران و حزبالله را به دمشق ابلاغ کرده در حالی که ترکیه و قطر به جولانی پیشنهاد ایجاد کانال مخفی ارتباطی با تهران و بیروت داده اند.
در حوزه عادیسازی، در تیم جولانی اختلاف وجود دارد، چه افرادی که در مقابل تسلیم کامل سوریه واهمه داشته و بر لزوم عقبنشینی رژیم تاکید میکنند و چه جناح نزدیک به آنکارا که می دانند با عادیسازی، سوریه در سیطره تلآویو خواهد رفت. رژیم اما اساسا در این وادیها نیست و به چیزی جز تسلیم محض سوریه رضایت ندارد زیرا این کشور را موجودیتی کاملاً منفعل و بدون هیچ دندان نیشی میداند که هر کاری دوست دارد می تواند انجام دهد لذا توافق و مذاکره بی معنا است بلکه جولانی باید شرایط بپذیرد.
پیشبینی میشود در صورت پیوستن سوریه به خیانت عادیسازی، حکومت سوریه تبدیل به یک نیروی نیابتی آمریکا و رژیم در منطقه و جهان تبدیل شده و آن ها از ظرفیت ارتش سوریه!! علیه ایران، روسیه و چین بهره گیرند. البته داخل سوریه نیز ساکت نخواهد ماند.
@Muhallel
در عراق، تحولات پنهانی در حال وقوع است اما برجستهترین آن، فشار جدید آمریکا بر حشدالشعبی است. در این دور از فشارها، آمریکا بر بانک رافدین فشار آورده تا با قطع ارتباط با شرکتهای پرداخت حقوق حشد، دستمزد حدود ۳۰۰ هزار نفر از نیروهای بسیج مردمی پرداخت نشود. البته دولت گفته مشکل فنی است و در حال رفع آن هستیم اما به نظر نمیرسد در میانه درگیریهای منطقهای و آغاز تبادل پیامهای گرم و سخت میان طرفین، سیبل شدن مجدد حشد اتفاقی باشد.
در یمن، تحول قابل ملاحظهای جز تمایل صنعا بر تشدید حملات به عمق رژیم با محوریت فرودگاه اللد و بندر حیفا و همچنین تداوم نظارت شدید نیروهای مسلح یمن بر آبهای اطراف وجود ندارد. لازم به ذکر است که یمنیها نقش مهمی در طول دوره توقف جنگ میان ایران و رژیم دارند.
در پایان، لازم به ذکر است که "طرح برداشت سیاسی از کمپین پیروزی" دقیقاً بر روی ایران نیز پیاده شده و شاهد بودیم که پس از آتشبس، ترامپ با هیاهو سعی داشت ایران را بار دیگر به میز مذاکره بکشاند.
@Muhallel
مُحَلِّل
بهره گیری رژیم از غافلگیری نه در نقطه زمان، نه در نقطه مکان، نه در نقطه روش و نه در نقطه ابزار، بلکه
با ظهور عصر اطلاعات و پیشرفتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، مهم ترین ویژگی محیط، بیثباتی آن است جایی که نمی توانیم قانون داشته باشیم، تغییرات، غیرخطی است، محیط امنیتی پیچیده است، حاکم محیط، عدم قطعیت و ابهام بوده و شگفتیسازهای متعدد ظهور میکنند. در این محیط پیچیده، یک خطای رایج، اتکا به گزارهها و پیشفرضهای تحلیلی ثابت است. در جایی که دشمن کودک کش ما بیش از هر چیز از باگها و روتینهای حفاظتی بهره برداری میکند، قوه تصمیمساز و تصمیمگیر دشمن از روتینهای تحلیلی بهره خواهند برد لذا در میانه #جنگ_ترمیم، بررسی و زدودن گزارههای تحلیلی که در دو سال اخیر نادرست بودهاند، لازم است که در دو تصویر پیوست شده است. لازم به ذکر است که هر یک از موارد فوق میتوانند تحت یک شرایطی، کاملاً صحیح و قابل اتکا باشند اما منظور این است که حساب باز کردن بر آنها در هر موقعیتی، صحیح نیست.
@Muhallel