مُحَلِّل
✍🏻 اکنون، جبهه مقاومت به طور مستقیم در سه عرصه، درگیر نبرد "خلع سلاح" است: ۱. غزه با تحمیل طرحهای
مُحَلِّل
ماجرای درخواست روسیه در خصوص دالان زنگزور، به قرارداد استراتژیک میان ایران و روسیه بازمیگردد که روس
در خصوص مسئله قفقاز، بارها در همین فضا گفته شد که وضعیت به دلیل مواضع ایروان، پیچیده است و نباید همه چیز را در باکو خلاصه کرد؛ در واقع ما با دوطرفی مواجهیم که یکی در دامان اسرائیل و ترکیه و دیگری در دامان آمریکا است و شما باید حداکثر منافع راهبردی خود را تحصیل کنید، آن هم در زمانی که پرونده قفقاز وقتی گشوده میشود که تهران مشغول یک پرونده های دیگری است.
اما باز هم تصوری کلاسیک وجود داشت که باز کردن زنگزور با لشکرکشی علیف صورت میگیرد پس ما نیز میتوانیم با ابزار نظامی مانع شویم که این خود تا حدی بازدارنده بود اما نهایتاً اینگونه شد.
چرا اینگونه میشود و تجربهای که حاصل می شود چیست؟ دلیل آن است که ما متوقف میشویم. ورود نظامی، تصرف نخجوان و ... گزینه های جدیای است اما حریف با علم به طراحی ابتدایی ما، به آن بدل میزد تا ابزار ما را بی اثر کند پس باید به بدل او بدل زد و او هم مجددا همین کار را می کند و الی آخر.
چه می توان کرد؟ راهکار سنتی مدنظر "منتظر بنشینیم و مترصد فرصتی باشیم" نیازمند آمادهسازی ابزارهاست. اکنون تنها ابزارهای اطلاعاتی ما می توانند این مسئله را حل کنند.
@Muhallel
مُحَلِّل
از مهمترین تاثیرات پیشروی زمینی رژیم در داخل سوریه، تسهیل طرح حمله به لبنان است. از پیش از عملیات ز
ارتباطات میان تل آویو و دمشق در خصوص "مهار حزبالله" افزایش یافته است. آنها در حال مطالعه طرحی هستند که در آن به پشتوانه رژیم و با حضور پررنگ تروریستهای تحت امر جولانی، بقاع را هدف قرار دهند زیرا دشمن عقیده دارد پس از جنوب لیتانی، بزرگترین پایگاه مقاومت در این نقطه قرار دارد. آنها معتقدند جهت خلع سلاح حزب الله باید آن را به نقطه رویارویی کشانده تا در معرض ضربه قرار گیرد. همزمان در صحنه داخلی، علی رغم وعدههای فرمانده ارتش، اصطکاک میان ارتش و مقاومت رو به تزاید است، جایی که شاهد ایجاد ممانعت در عبور و مرور رزمندگان حزب الله هستیم. مجموع این دو موضوع، نشان می دهد که حزب الله در آزمون دشواری قرار دارد زیرا ایجاد درگیری داخلی نیز به دلایل مختلفی چندان به نفع مقاومت هم نیست، هر چند شاید ناگزیر شود. پس راه خروج از بن بست فوق چیست؟ به نظر میرسد در حال حاضر راهکارهای عراق و لبنان، نه در این کشور که در خارج از آن است. تغییر در صحنه سوریه، نقطهای است که تمام محاسبات جبهه غربی - عبری - عربی را برهم زده و ابتکار عمل را به مقاومت بازگردانده و پروژه خلع سلاح عراق و لبنان را نیز ابتر خواهد کرد، امری که دشمن نیز از آن میترسد و به همین دلیل به دنبال سرعت دادن به روندهای جاری این پرونده است.
@Muhallel
مُحَلِّل
ارتباطات میان تل آویو و دمشق در خصوص "مهار حزبالله" افزایش یافته است. آنها در حال مطالعه طرحی هستن
بزرگ ترین نکته جنگ ۱۲ روزه این بود که مسئله سلاح حزب الله، مقاومت عراق و غیره، کاملاً به روندهای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مرتبط است، بنابراین دیدگاه کسانی که میگویند این به ما ارتباطی ندارد و ما خودمان را قوی می کنیم محلی از اِعراب ندارد. همچنین این استدلال که ما صحبتی نکنیم تا متهم به دخالت در امور داخلی نشویم نیز بی معناست، فراموش نمی کنیم که با خبر ورود سردار قاسم سلیمانی به اربیل و دیدار با مسعود بارزانی، چگونه موضوع همه پرسی استقلال کردستان در سال ۱۳۹۶ لغو شد. اکنون نیز بدون شک سفر مقامی از جمهوری اسلامی ایران به لبنان و دیدارها خصوصاً با نبیه بری که اکنون میتوان گفت پس از سیدحسن نصرالله نفر اصلی است که بسیاری از امورات منوط به اوست، یقیناً بیتاثیر نبوده و حداقل نقشی مشابه سفر مقامات در حین جنگ ۶۶ روزه خواهد داشت.
@Muhallel
متاسفانه گفته می شود انس شریف، از معدود خبرنگاران باقی مانده در غزه که نقش چشمگیری در پوشش جنایات کودک کشان خصوصا از صفحات اینستاگرام و ایکس داشت دقایقی قبل به شهادت رسید. این جنایت یقیناً عمدی است و با هدف بستن آخرین روزنه های اطلاع رسانی از نوار غزه پیش از آغاز مرحله جدید حملات دشمن صهیونی به غزه خواهد بود.
مُحَلِّل
بزرگ ترین نکته جنگ ۱۲ روزه این بود که مسئله سلاح حزب الله، مقاومت عراق و غیره، کاملاً به روندهای امن
اکنون کمپینی آغاز شده که یا سفر علی لاریجانی به بیروت بالکل لغو شود، یا در صورت ورود، وی نتواند با جوزف عون و نواف سلام دیدار کند و یا مجبور شود به دلیل مواضع ایران عذرخواهی کند!
رهبری این کمپین از سوی سعودی و یزید بن فرحان با کارگزاری مستقیم نواف سلام و یوسف راجی(وزیر خارجه لبنان) صورت میگیرد.
البته دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان صرفا به دنبال دیدار با عون، سلام و بری و همچنین شیخ نعیم قاسم و بازگشت به ایران است و درخواستی برای دیدار با راجی صورت نگرفته، عون لغو دیدار را نپذیرفته و حزب الله به دنبال کمپین استقبال مردمی است.
اکنون سعودیها در پرونده لبنان عملاً در حال تقابل مستقیم با منافع ما هستند و لازم است که دی ماه ۱۳۹۲ را در نظر داشته باشند زیرا وقایع آن برای هیچکس خوشایند نبود.
@Muhallel
اگر بر این اساس محاسبه کنیم که هر جنگی قاعده خودش را دارد، نمی توان انتظار داشت که جنگ احتمالی جدید نیز مانند جنگ ۱۲ روزه باشد.
بنابراین از سوی دشمن چند سناریو مطرح است:
اول. هدف قرار دادن همزمان رئوس سیاسی کشور: در این زمینه، مسئله دسترسی مهم است و اگر دشمن دسترسی نداشته باشد، بعید است در این مورد خاص کور عمل کند. از عوامل شکست رژیم در جنگ ۱۲ روزه، بازیابی اولیه سیستم فرماندهی ظرف ۱۲ ساعت توسط شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی بود بنابراین از نظر آنها این نباید تکرار شود. یک نشانه، سناریوهای دفاعی آنها در صورت تهاجم همه به همه امکانات آنها در هر جاست.
دوم. هدف قرار دادن ذخایر موشکی با هدف مهار آفند ایران: اگر در جنگ قبلی، تلاش شد تا با زدنِ ورودیها، از عملیات پایگاههای مهاجم جلوگیری شود، به نظر آنها اینبار به سمت ذخایر هم خواهند رفت که با ترکیبی از خرابکاری و یا استفاده از بمبهای سنگرشکن و نامتعارف عمل شود. باز هم مسئله دسترسی، پراکندگی و شناخت همه شهرهای موشکی، چالشهای دشمن در تحقق این هدف هستند.
سوم. هدف قرار دادن تاسیسات اقتصادی: در طرح های دشمن، انها همیشه وضع مطلوب و هدف ابتدایی را براندازی نظام قرار میدهند و پلن b را در صورت عدم تحقق، یک ایرانِ ضعیف شده بی دفاع همانند سوریه و لبنان. این شیوه هدفگذاری از ۱۴۰۱ به این سو ادامه دارد. رژیم در تحقق هر دو در جنگ ۱۲ روزه شکست خورد پس اگر باز هم به دنبال اقدامی باشد، احتمالاً این را هدف قرار میدهد تا یا منافع مردم را مستقیما بزند و یا ایران را درگیر بازسازی تاسیسات آب و برق و گاز و انرژی خود کند نه توسعه موشکی و پدافندی و هسته ای و ... . اما باز هم آنها دو چالش در این زمینه دارند: وقتی در جنگ ۱۲ روزه آنها انبار نفت شهران و ری و واحدی از پالایشگاه گاز فجر جم را مورد حمله قرار دادند، چند پله بالاتر در پالایشگاه حیفا پاسخ گرفتند که باعث از کار افتادن آن شد. بلافاصله نیز با ترسیم معادله ای سیاسی در برابر کشورهای عربی، از اقدام بعدی ممانعت به عمل آمد تا در این حوزه برتری کامل به نام ایران ثبت شود.
چهارم. پیوست زمینی و جنگ شهری: یک ارزیابی و تحلیلی وجود دارد بر این مبنا که اساساً مشغولسازی ما در این مدت به مرزها یک رد گم کنی برای استقرار نیروهای دشمن در داخل است پس بهترین کاری که می توان برای مهار آن ها انجام داد، فعالسازی دیپلماسی دفاعی و امنیتی با کشورهای همجوار است. توافقنامه امنیتی با پاکستان و آغاز ضدحملات علیه جیش الظلم و همچنین توافق امنیتی اخیر با عراق، بخشی از این پازل تعریف میشود. اینکه دشمن نیروهای خود را در خیابان های مرکز کشور فعال سازد، امری عجیب نیست و از سال ها پیش برای آن فکر شده اما مسئله این است که نباید غافلگیر شد. بنابراین همزمان با آماده باش جنگی نیروهای نظامی کشور، لازم است تا نیروهای فراجا و البته بسیج در شهرها و راهها وارد آمادگی شوند وگرنه تدابیر قبلی بی فایده است.
پنجم. حمله به محور مقاومت: اگر آنها بخواهند ظرفیت آفندی ما را کاملاً بزنند، زدن اجزای محور برایشان مهم است پس تلاش هماهنگ محور شر علیه سلاح مقاومت در غزه، لبنان، عراق و حتی یمن در مقطع کنونی قابل درک است. اما دو سوال وجود دارد: ۱. آیا آنها تلاش می کنند ابتدا این معضلات را کاملاً از بین ببرند یا در حین درگیری احتمالی با ما اقدام می کنند؟ ۲. در صورت دومی، آیا آنها منبع آتش کافی جهت عمل در ۵ یا ۶ جبهه را دارند؟ یک پاسخ به سوالات فوق این است که دشمن تلاش می کند با استفاده از ظرفیت تکفیریهای جولانی در لبنان و عراق، تشرینیها در عراق و مزدوران سعودی - امارات در یمن و حتی مزدوران اماراتی در غزه مقاومت را مشغول خود سازد.
در خصوص زمان، هر کس از ظن خود زمانی را مطرح میسازد: شب اربعین، پس از اربعین، تا پایان ماه اوت، همزمان با فعال سازی مکانیسم ماشه و ... همگی گفته شده است. من اما جمله نیروهای مسلح را می گویم: ما خود را در وضعیت یک لحظه پیش از حمله میبینیم. این نه برای امروز و دیروز که از هفتههای قبل است.
@Muhallel