در گوشه کتاب جغرافیایش نوشته بود :
در نواحی مرکزی شهر درد ؛
تو مرهم وار بر زخم هایم می باری .
خسته ام .
همچو سگی بعد سه شب پرسه زدن .
استخوانی به کف آورده
ولی میل به مردن دارد .
عاشقان هر چه بخواهید ، بخواهید
خجالت نکشید
یار ما بنده نواز است ؛
اذان میگویند :)