در من ترانهای نبود ، تو خواندی
در من آینهای نبود ، تو دیدی
ریشهای بودم در خواب خاکهای مُتبرک
بیباران ، در نگاه تو سبز شدم .
- محمد ابراهیم جعفری
آبـےعزیزمن ؛
بیمار ِ اتاق ۱۳ : اشتباه کردیم ! اشتباه کردیم ! اشتباه کردیم ما .
بیمار ِ اتاق ۷۴ :
نوشت : من شروع کردم به خوندن و اون گوشاشو گرفت .
هدایت شده از . 𝐀𝐧𝐡𝐞𝐝𝐨𝐧𝐢𝐚 .
خُب به منظورِ اهدايِ یك تِرك موسیقي با توجه به وایبِ چنلتون، در صورت تمایل فور کنین .🌱.
آدمها غریب و بیپناه ماندهاند ؛
دارند در خودشان میپوسند . .
- هوسنگ ابتهاج
تو وقتى مى بينى من افسرده ام
نبايد بگذرى ،
سكوت كنى يا فقط همدردى كنى ؛
بنا كننده ى شادى هاى من باش
مگر چقدر وقت داريم ؟
- نادر ابراهیمی
پرسید : وقتی غمگینی چطور میخندی؟
گفتم به کسانی که دوستشان دارم فکر میکنم .
به لبخندشان ، به نگاهشان ، به صدایشان .