تمام دردها را حس کردیم .
ما دیگر نمی میریم ،
مرگ ما ، رقص زندگیست !
- محمد همایون
شنبه او را میدید .
بعد سه روز از یکشنبه تا سه شنبه با خاطرات او زندگی میکرد .
پنج شنبه ها جمعه ها و
نصف روزهای هفته مشغول برنامه ریزی برای آخر هفته با او میشد !
فقط چهارشنبه ها بیکار میماند .
نه پیش میرفت و نه پس .
امان از این چهارشنبه ها ؛
- هاروکی موراکامی .
- أحبك أكثر اتساعاً من رؤيا عينيك -
دوستت دارم ؛
بیشتر از وسعت دید چشمانت !
آبـےعزیزمن ؛
بیمار اتاق ۷۹ : بدترین اشتباه ، ابراز بود .
بیمار ِ اتاق ۸۴ :
سراسر درد بودیم .
سراسر خستگی .