آبـےعزیزمن ؛
بیمار اتاق ۷۹ : بدترین اشتباه ، ابراز بود .
بیمار ِ اتاق ۸۴ :
سراسر درد بودیم .
سراسر خستگی .
گمان میکند
اگر بگریزد نجات یافته است .
دریغا که اندوه
سنجاق است بر سینه آدمی !
- سید محمد مرکبیان
اول دریا آرام بود .
و شب ها راه نمی رفت
تا تو هوای شهر به سرت زد !
حالا هزار سال است ،
دریا گیج هی می رود ؛ هی بر میگردد .