تا به حال ۳/۵۰۰/۰۰۰ تومان جمع شده
ممنونم☺️❤️🌸
ولی باز منتظرم، دوستان یه یاعلی بگین
#اعتکاف_نامه
اولین شب اعتکافه
اولین شبُ این همه ماجرا؟!!!
واقعاً عجیبه...
از ساعت ۱۹ اومدن مسجد
نوجوونا رو میگم
از همون اوّلَم شیطنت هاشون رو شروع کردن
انگار اومدن برای شیطنت
ظاهراً پارسال توی همین مسجد اعتکاف بودن ، وگرنه اینهمه تجربه برای شیطنت توی اعتکاف واقعاً عادی نیست خب
یکیشون بهم میگفت چند روزه که منتظر امروزم تا بیام اعتکاف، ببین دیگه چقدر برای ما برنامه داره
ولله...
و یکی از دوستان میگفت که روحانی سابق این مسجد (که یک سید بزرگواری هستن ) پارسال روز سوم عجیب از دست تعدادی از این بچه ها خسته شده بودن
حالا منمُ این مسجد و شیطنت های عجیییییب این بچه ها...
خدا به دادم برسه و شمام دعام کنین 🤲
البته چهار نفر از دوستان رو برای کمک آوردم
البته الان خوابیدن ، دلمم نمیاد برا سحری بیدارشون کنم، توی خوابن بهتره😂
خلاصه شب اولی که هنوز چیزی شروع نشده عجیب خسته شدم 😞
البته الان خوابیدن ، دلم نمیاد برا سحری بیدارشون کنم، توی خوابن بهتره😂
تازه یکم اینجا ساکت شده...
https://eitaa.com/joinchat/3189571991C038827f505
اعتکاف تموم شد
با همهی سختیاش
فک کنم از نبودنم میشه فهمید به حالم چی گذشته😉😭
خاطراتش رو مینویسم
با چشمی اشک آلود و دلی خون😔
ولله
اعتکاف دانش آموزی بود
پدری از من درآوردن که نگو...
یعنی گلوم هنوز درد میکنه، صدام خِرخِر میکنه و چشام قرمزِ خون شده.
از خودم عکس بذارم فکر میکنین خون آشام شدم 😂
عجیب بود عجیب
داستانش رو مینویسم براتون
منتظر عجایبِ ما باشین
پیام شما
خسته نباشی خدا قوت.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سلامت باشین عزیز
عاقبت بخیر بشین ان شاالله ☺️🌷🌸🍃
پیام شما
خب تعریف کنید از اعتکاف،
خوب بود؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هییی
تعریف میکنم ☺️
ان شاالله فردا مینویسم میفرستم🌷🌸🍃
#اعتکاف_نامه
از ساعت ۷ غروب اومده بودن مسجد ، معلوم بود شامی چیزی نخورده بودن...
همش میگفتن چی بخوریم و چی نخوریم...
منم هی بهشون میگفتم : چیزی دارین برا خوردن؟ سحری اول با خودتونه هااا
میگفتن : حاج آقا مشکلی نیست ، ما یه چیزی میخوریم
ماشاالله اصلا روی زمینم بند نبودن ، از ساعت ۷ همینجور میدوییدن و همدیگه رو به باد کتک میگرفتن.
بابا من فکر میکردم الان نماز مغرب و عشا رو میخونم ، میرم خونه ، قبل اذان صبح میام مسجد و اعتکاف
حالا دیدم که اینا دارن همدیگه رو خوب میزنن گفتم بچه ها بیاین کشتی... اما مرتب و قانونی😂
آقا چه اشتباهی کردم ، همدیگه رو به طوری میزدن زمین واقعاً ترسیده بودم😉 ، گفتم الان همدیگه رو نفله میکنن بعد بیرون میگن حاج آقا بین بچه ها کشتی راه انداخته و از این حرف ها ،
حالا هی من میگفتم بسه ، اونا وِل نمیکردن ، دیدم نه نمیشه ،
بخدا اصلا چی بگم 😁
نگین من جلّادم
بخدا راه دیگه ایی نداشتم ، منم کمربند درآوردم 😂😂😂
دیگه تهدید میکردم ، هرکی نشینه میزنم😂😂😂
حالا اینو بگم:
یکی از خانما از طرف بانوان صدام زد گفت حاج آقا بیا اینم از پسرا
گفتم چی شده
کاغذُ داد دستم ، باز کردم دیدم شماره😂
دستمو آوردم بیرون از عبام گفتم نگاه کنین
کمربنده توی دستم رو نشون دادم، خانمه همینجور داشت نگام میکردم
گفت حاج آقا مراقب باشین 😂😂😂😂
گفتم بخدا من هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم.
بابا
اینا که از اول غروب با جهیزیه هاشون اومدن اصلا تمام برنامه های من به هم ریخت...
منم باهاشون موندم تا یازده شب ، دیگه یکی از دوستام اومد و اونا رو به ایشون تحویل دادم رفتم خونه.
این تازه چهار ساعت اول بود
ببین توی سه روز چه بلاهایی به سرم اومده ، بهتون میگم حالا حالا ها
خدا این اعتکاف رو ازم قبول کنه😁
جهاد فی سبیل الله 🌸🍃
پیام شما
ببخشید، شما زنو بچه داری؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سلام
خواهش میکنم
بله الحمد لله