دردِحیدر،داغِ‌مادر یا غریبیِ‌حسن ..!

نمیخوام روضه بخونم اما دیدی وقتی مادری فوت میشه همه ی وسایلایی که بچه هارو به یاد مادر میندازن و جمع میکنن !؟

. آخ چه میکشید حیدر ...(: یه طرف چادر زهرا و یه طرف دردانه اش زینب .. یه طرف حسن و یاد آن کوچه طرف دیگر حسین و مادر صدا زدنش .. گاه میکشید حسن دست بر سر خواهر هر وقت می‌گریست : زینب بخواب مادرمان خوب می شود..💔

برایِ لحظه ای که کودکی گفت : کلمینی، یااماه، انا ابنک‌الحسین!

آخه هر وقت بچه ها صداش میزدن مادر جواب میداد .. حالا اون لحظه ای رو تصور کن که بچها دورتا دور تابوت مادر گریه می‌کنند ..

مادره دیگه جواب بچه هاشو میده .. مثل این همه سال که برای ما مادری کرد و ما چیکار کردیم !؟

ما چیکار کردیم !؟ یادمون رفت امام زمانمون رو .. یادمون رفت به جای اینکه مرهم بشیم بر زخم های جگرشان .. درگیر گناه بودیم ..💔

مارو ببخش که امانتدار خوبی نبودیم مارو ببخش اگر اونجوری که میخواستی نشدیم .. مارو ببخش ...

-دلم برایِ تو اَشک می‌خواهد گریه‌هایِ بلند بلند مادر..

فقط خداکنه این‌ روزا کسی مادرش‌ زمین‌ نخوره :) خدا کنه این‌ روزا .. کسی مادرش‌ دردِ پهلو نکشه!

خدا کنه این‌ روزا .. کسی مادرش‌ مریض‌ نباشه.. خدا کنه‌ مادرِ‌ کسی‌ از درد ؛ صبح‌ تا شب‌ ناله نکنه:)💔 #آخ‌مادرم