پیشاهنگ

اما بمیرم برای مادری که ... توی اون کوچه تاریک چادر از سرش کشیده شد و حسن کنارش وایساده بود

پیشاهنگ

اما یه بچه هفت ساله میتونه چیکار کنه ؟ آخ مادرر فدای اون کبودیای صورتت بشم وقتی داشتن جلوی حسن میزد

پیشاهنگ

حالا این بحث و بزاریم کنار

پیشاهنگ

چیزی که خیلی آتیشم میزنه اینه که ....💔

پیشاهنگ

یه لحظه تصور کنید چهل تا بی غیرت توی خونه با یه زن تنها

پیشاهنگ

آخ آخ بمیرم مادر

پیشاهنگ

یه میخ هست به اسم مسمار نمیدونم اسمش رو شنیدید یا نه

پیشاهنگ

اگه اون میخ رو داغ کنند و به بدن یک مرد بزنند از حال میره

پیشاهنگ

آی مادر فدای اون چشای اشکیت

پیشاهنگ

اما یه مادری هست که بارداره و محسنش میخواد به زودی به دنیا بیاد

پیشاهنگ

وای اما چه کنه علی رو هم دوست داره

پیشاهنگ

با اون کبودیا جلوی در می ایسته