🔻در زمان جنگ نه تنها مرد از نامرد مشخص میشود، که وطندوست از بیوطن هم مشخص میشود
🔹کامنت تبریک پرویز پرستویی زیر پست علیرضا فغانی را مشاهده میکنید. به فغانی تبریک گفته که در کنار شریک قاتل کودکان این سرزمین عکس یادگاری گرفته است.
@Radar_enghelabe
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوال: چرا جمهوری اسلامی پارو دم اسرائیل گذاشته؟!
جواب:
@Radar_enghelabe
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالگرد برجام ننگین را به جاسوسان و نفوذی های کشور تبریک میگیم...
@Radar_enghelabe
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکانیسم ماشه چیه؟
@Radar_enghelabe
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آره خلاصه اینجوریاس :)
@Radar_enghelabe
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا:
اقتصاددانانی که اخیرا نامه نوشتند، پالسِ ترس و تسلیم کشور را به دنیا صادر کردند.
@Radar_enghelabe
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸پیام فرزند سپهبد شهید شادمانی خطاب به ملت ایران
@Radar_enghelabe
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمترین کاری که از فغانی برمیومد!
@Radar_enghelabe
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینا همون اقتصاد دان های بی عرضه ای هستند که ۳۶سال فقط آدرس غلط به دولتها دادن و جز تورم و گرانی و هدر رفت چیزی در زندگی مردم دیده نشد!
@Radar_enghelabe
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظهره وند: بودن در آستانه سلاح هستهای برای ما خوب است
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی :
ایران در ظرفیت نرم ابر قدرت جهانی است
البته بودن در آستانه سلاح هستهای برای ما خوب است
@Radar_enghelabe
💠 روایت زینب سلیمانی از شبی که اسرائیل شهرک دقایقی را بمباران کرد
زینب سلیمانی ( فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی) از شبی که شهرک دقایقی توسط اسرائیل بمباران شد، اینگونه نوشت:
🔹️منزل سردار رشید بمباران شد؛ موج انفجاری که خانه سردار رشید و سردار ربانی و سردار باقری را با خاک یکسان کرده بود، به همه خانههای اطراف هم آسیب زده بود.
🔹️خانه ما که نزدیکتر بود، به جز شیشهها، دیوار هم ترک برداشته و گچشان ریخته
🔹️برگشتم شهرک. فکرم مانده بود پیش وسائل بابا. نیروهای امدادی رسیده بودند. محمد کاظمی داشت جای خانهها را نشانشان میداد. مثل پدرش شجاع بود. با دیدن من داد کشید: چرا برگشتی؟ اینجا خطرناکه!
🔹️رفتم سمت خانه. شروع کردم به جمع کردن وسائل و یادگاریهای بابا. دستهایم میلرزیدند. یکهو صدای جنگنده آمد. خوشحال شدم که میروم پیش بابا. اما باز پسر رفیق صمیمی بابا (حاج احمد کاظمی) آمد و نگذاشت. آنقدر داد و فریاد زد که بقیه وسائل را بیخیال شدم.
🔹️از شهرک خارج شدم. بعدش فهمیدم که جنگنده همان جای قبلی را زده و نیروهای امدادی را هم شهید کرده بود.