☑️توصیه ای کلیدی برای دفع شهوت☑️
وقتی شهوت سرتاسر وجودتو گرفته و چیزی نمونده خودارضایی کنی، قبل از اینکه خودارضاییو انجام بدی فقط دو تا کار زیر رو انجام بده
🦋اول: سه تا نفس عمـــیق بکش
🦋دوم: فقط برای چند ثانیه از جات بلند شو و یک حرکت سریع انجام بده
مثلا:
بدو❗️ بالا پایین بپر❗️ چندتا شنا برو❗️ پروانه برو❗️
🔥یک حرکت سریع ورزشی انجام بده؛ همین‼️
بعدش که به نفس نفس افتادی، و از شهوت دور شدی چند تا ذکر بگو
هرکس این کارو بتونه انجام بده، هرگز شهوت بهش چیره نخواهد شد...
ارزششو داره... امتحان کن😉
#ترک_خودارضایی
#modir_is_typing
🎆 eitaa.com/joinchat/800784391C7b124b340c
‼️تن فروشی ... ‼️تن پوشی ...
یکی از سربازان فرانسوی
طی انقلاب الجزائر، در خاطرات خود مینویسد:
هنگامی که به روستاها میرفتیم
و بدنبال افراد انقلابی خانهها را تفتیش میکردیم خیلی خجالت میکشیدم...!!
چون که دختران و زنان با دیدن ما، به سمت اسطبل و آغل حیوانات میدویدند و خود را با فضولات حیوانات کثیف میکردند تا ما به آنها تجاوز نکنیم...!
⚠️صحنه بسیار دردآوری است که ببینید یک زن خود را آغشته به فضولات کند تا کسی به او نزدیک نشود...
📛و اما افسوس برای دخترانی که خود، بدن خود را در خیابانهای کثیف جامعەی امروزی به عرضه میگذارند...
- براستی باید حال و روز خود را بررسی کنیم ...
و این حرف کمی نیست . . .⚡️
#حجاب #تلنگر
🎆 eitaa.com/joinchat/800784391C7b124b340c
4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فوری🚨
#افشا_شد👉
⚠️خطری جدی در کمین
#فرزندان😢😰
📌برای #والدین بفرستید😔
#نشر_فراموش_نشه✅
#کلیپ
@khoderzaii
هدایت شده از 🍀 رهاشو 🍀
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر چند که تازه آمده از راهم
دلتنگ شدم دوباره غرقِ آهم
من دست خودم نیست که عادت کردم
در هر شب جمعه کربلا را خواهم
#سیدحسین_میرعمادی
🆔 @khoderzaii
هدایت شده از 🍀 رهاشو 🍀
@RAHASHO.mp3
زمان:
حجم:
5.18M
🏴 #صوت #مداحی
🔳احساسی #محرم
🌴حسین، آقا همه میرن ،
تو میمونی برام😢.....
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
📌التماس دعا🙏
#شب_جمعه
@KHODERZAII
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 👆👌
سخنران: حجه الاسلام دانشمند
🔶اثرات #خودارضایی ونگاه کردن به فیلمهای مستهجن و تنها راه درمان آن
❌حتما دانلود کنید
●-JOIN⇩
🆔 @khoderzaii
#modir_is_typing ✍🏻😊
🔥جهنم بیمارستانی هست که انسانهای گناهکار برای درمان واردش میشن. اگه این بیمارستان نباشه، برای انسانهای گناهکار بهشتی هم در کار نخواهد بود... چون بهشت جای بیماری و انسانهای بیمار نیست... پس برای ورود به بهشت باید در بیمارستان جهنم بیماری ها رو بر طرف کرد...
👈🏻👈🏻👈🏻 آدم زرنگ اونیه که بیماری ها رو تو همین دنیا از خودش با دوای #توبہ ، از بین ببره تا بعد از #مرگ ، مستقیم وارد بهشت بشه😍
🍃❤️🍃
چادرم باشد مرا معیار ایمان و شرف
همچو مروارید زیبـایم درون یڪ صدف
دید نامحرم نیفتد لاجـرم برسوے من
افتخارم باشد این ، زهرا بود الگوے من
🍃❤🍃
#حجاب
🎆 @khoderzaii
#داستان_واقعی🚨
#کتابخوانی
⚠يک قصّه عبرت آموز 😨‼
🔹من دختري ۲۲ سالهام و اكنون ۲ سال است در اصفهان ساكن هستم، زندگي من سراسر خاطرات تلخ و شيرين است كه يكي از آنها واقعاً برايم ماندني است. من فكر ميكنم اگر هر كاري از روي عقل و منطق و با تكيه بر قدرت خداوند انجام شود، درست از آب در خواهد آمد.
🔸دختران و پسراني كه از طريق دوستيهاي دروغين خياباني براي خود سرگرمي درست ميكنند، هميشه به بن بست ميرسند.
📛
من برادري داشتم كه هشت سال از من بزرگ تر است و او دوستاني داشت كه به خانه ما رفت و آمد ميكردند؛ يكي از آنها فرزاد نام داشت كه دانشجو بود و داراي رفتاري متين و موقّر.
مدتي بود كه متوجه شدم حالتش عوض شده و خيلي بيشتر محبت ميكند.
🔹يك روز كه از كلاس زبان ميآمدم، ديدم جلوي راهم سبز شد و گفت: شقايق سوار شو تا تو را برسانم، و با هم درباره موضوع مهمي صحبت كنيم.
👈من جواب دادم: اگر كاري داري مثل هميشه به منزل ما بيا و با پدر و مادر و برادرم صحبت كن.
خيلي فكر كردم، با خودم گفتم آيا او هم مثل
بعضی پسران ديگر اخلاق هوس بازي داشت؟
به هر حال او رفت.
بعد از آن خودم را از او پنهان ميكردم، چند ماه بعد در دانشگاه قبول شدم و او دوباره جلوي مرا گرفت و گفت: ميخواهم شما را تا فرودگاه بدرقه كنم، با تندي گفتم لازم نيست.
🔸او در فرصتي كه كسي متوجه نبود، نامه اي به من داد و من نامه را جلوي چشمش پاره كردم و از او خداحافظي هم نكردم.
پنج ماه گذشت.
روزي مادرم به دانشگاه تلفن زد و گفت: بايد به تهران بيايي.
من گيج شده بودم، پرسيدم: براي چي؟!
مادرم گفت: فرزاد با خانواده اش پنج شنبه هفته آينده براي خواستگاري تو ميآيند.
با مادرم خداحافظي كردم، اما از اين ازدواج خوشحال نبودم، چون قضاوت سابق را نسبت به فرزاد داشتم، در واقع او را يك پسر هرزه فرض ميكردم.
🔹اما ناگهان روزي نامه اي از فرزاد برايم رسيد.
در آن نامه نوشته بود: اگر آن روز دعوتم را براي سوار شدن ماشين قبول ميكردي، يا نامه اي را كه كاغذي سفيدي بيش نبود! همراه ميبردي
👈هرگز تو را به عنوان شريك زندگي انتخاب نمي كردم و در تصميم خود استوار نمي شدم، حالا هم از تو خواهش ميكنم خودت را براي آخر هفته برسان.
✅
بالاخره من تهران رفتم و مراسم انجام شد و بعد از سه ماه من و فرزاد ازدواج كرديم.
🔸الان يك سال و نيم است كه از ازدواج ما گذشته و زندگي مان سرشار از عشق و محبت است.
👇👇👇👇
به راستي، نجابت و عفت يك دختر و صداقت و راستي يك پسر بزرگ ترين سرمايه زندگي آن هاست، شايد اگر آن روز دعوت فرزاد را براي سوار شدن به ماشين، قبول ميكردم، نظر او نسبت به من عوض ميشد و مرا مثل دختراني كه به اين دوستيها تن ميدهند؛ حساب ميكرد.
[چشم چرانی - دوست دختر و پسر - بررسي - صفحه۱۱]
🔰ارسال شده توسط بازار کتاب
http://www.ghbook.ir/book/3523
🍀🌺🌷🍁🌹🍁🌷🍁🌿
@khoderzaii