🔹 "ماجرای حسین"؛ بازخوانی ۴۰ روزه از پشت صحنه عاشورا 🔹
📌 سفری ۴۰ روزه به متن ماجرایی که هنوز تمام نشده...
ماجرا از یک دشت داغ شروع نمیشه.
از یه سرزمین بیآب و علف یا یه ظهر خونین هم نه...
ماجرا از مردم بی عمل
از ترس یک حاکم،
از بستن در یک خانه،
از دعوتهایی که به خنجر ختم شد شروع میشه.
🔻 این ۴۰ روز، برمیگردیم به اصل ماجرا.
نه فقط برای عزاداری،
بلکه برای یادآوری.
یادآوری اینکه حسین چرا رفت،
مردم چرا نماندند،
و ما امروز کجای این ماجرا ایستادیم؟
🔰 ۴۰ روز، ۴۰ روایت.
هر روز، تکهای از پازلی که بدونش هیچ روضهای کامل نیست.
📌 با ما باش در این مسیر.
در خانهٔ روایت انسان،
همهچیز از نو روایت میشود...
(برگرفته از پادکست های ماجرای حسین از استاد نخعی)
هر روز با دو قسمت ماجرا با ما همراه شوید
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home
📍۱. گریه کنید، اما کافی نیست...
همهچیز برای یک لحظه تاریخی آماده بود.
پیامبر به مسجد آمد، جمع زیادی از مردم حاضر بودند، و دو کودک خردسال – حسن و حسین – در آغوش او بودند.
نه فقط یک سخنرانی، بلکه صحنهای حسابشده و پر از معنا.
▪️پیامبر دست راستش را روی سر حسن گذاشت، و دست چپش را روی سر حسین.
و بعد جملهای گفت که مسجد را به سکوت کشاند:
«این فرزندم کشته خواهد شد، در حالی که مردم تنها رهایش میکنند...»
▪️اشکها جاری شد. صدای گریه و ناله بلند شد.
ولی پیامبر، بر خلاف انتظار، تأییدی نکرد.
با صورتی برافروخته گفت:
«گریه میکنید، اما کمکش نمیکنید؟!»
▪️در همین جمله، خط تمایز مشخص شد.
بین کسانی که برای حسین اشک میریزند، و کسانی که در راهش قدم برمیدارند.
بین دلسوزی، و همراهی واقعی.
پیامبر این حرفها را فقط برای مردم آن روز نگفت.
برای ما هم گفت.
▪️ ما هم سالهاست روضه میرویم، اشک میریزیم…
اما اگر نپرسیم «حسینِ امروز کجاست؟» و «جای ما در این مسیر کجاست؟»،
ممکن است فقط تماشاگر یک غم بزرگ باشیم، نه یاور آن حقیقت بزرگ.
🟠 پیامبر گفت:
«من بین شما کتاب خدا و اهلبیتم را باقی گذاشتم…»
و هشدار داد که محبتِ بدون مسئولیت، کافی نیست.
✊🏻 حالا نوبت ماست که تصمیم بگیریم:
فقط اشک میریزیم؟
یا یاریش میکنیم؟
ادامه دارد . . .
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرّو_الی_الحسین
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استغاثه سلاح مقابله با شیطان
جنگ تمام نشده . . .
#خط_خیبر
#جنگ_وجودی
#روایت_انسان
🆔️ @Revayate_ensan_home
🏡 خانه اهالی روایت انسان
📍۱. گریه کنید، اما کافی نیست... همهچیز برای یک لحظه تاریخی آماده بود. پیامبر به مسجد آمد، جمع زیاد
🟣 کتاب خدا، حسین و آنهایی که پیامبر نمیشناسد…
پیامبر در آخرین خطبهاش نگفت فقط قرآن را بگیرید.
نگفت فقط دلتان با اهلبیت باشد.
گفت:
«کتاب خدا و عترتم؛ این دو از هم جدا نمیشوند، تا قیامت…»
📌 یعنی اگر جایی، از قرآن حرف زدند اما بوی حسین نیامد،
یا نام حسین بردند، اما خبری از عدالت و حقطلبی نبود…
بدان یکی از این دو «ثقل» کم شده.
🔻 پیامبر، بعد از این هشدار، صحنهای از قیامت ترسیم کرد:
مردمی که با چهرههای خسته میآیند و میگویند:
«یا رسولالله! ما از امت تو بودیم!»
اما پیامبر میگوید:
«نه. شما بعد از من با خاندانم دشمنی کردید…»
📌 این یعنی امتبودن، فقط به ادعا نیست.
نه به گریه، نه به ظاهر، نه به شعار.
❗️امت، کسیست که با قرآن و عترت، تا انتها بماند.
و ما…
آیا آمادهایم در قیامت،
از آنهایی باشیم که پیامبر بگوید:
"آری… تو از امت منی"؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home
24.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ما ملت امام حسینیم
نوای عزای ما آهنگ جنگ ماست
#جنگ_وجودی
#خط_خیبر
#روایت_انسان
🆔️ @Revayate_ensan_home
فصل اول، قسمت سوم:
🔴وقتی بیعت باطل، خط قرمز است
بعد از مرگ معاویه، وقتش رسیده بود که حق و باطل مرز روشنی پیدا کنند.
یزید، کسی نبود که حتی به ظواهر دین پایبند باشد.
و حالا، والی مدینه، شبانه به امام حسین پیغام داد:
«بیا، بیعت کن...»
▪️جلسهای پشت درهای بسته.
بدون حضور مردم.
با تهدیدی پنهان در دل شب…
و اینجا بود که حسین ایستاد.
بدون ترس. بدون تعارف.
🔻 گفت:
«ما خاندان پیامبریم… و یزید، مردی فاسق، شرابخوار و قاتل است.
مثل من، با مثل او بیعت نمیکند!»
📌 این جمله، فقط یک «نه» تاریخی نبود.
یک قاعده بود:
حق، نباید با باطل دست بدهد؛
حتی اگر تهدید پشت در باشد،
حتی اگر شب باشد،
حتی اگر جان در خطر باشد.
✊🏻 حسین، در تاریکی شب، برای همیشه خطی کشید:
بیعت با ظلم، ممنوع است…
هر جا، هر زمان، هر شکل.
❓حالا ما در زمانه خودمان با چه چیزهایی بیعت کردهایم؟
❓کدام دعوتهای باطل را با سکوت، تأیید کردهایم؟
❓و اگر در دل شب به ما بگویند: بیعت کن،
پاسخمان چه خواهد بود؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home
🏡 خانه اهالی روایت انسان
فصل اول، قسمت سوم: 🔴وقتی بیعت باطل، خط قرمز است بعد از مرگ معاویه، وقتش رسیده بود که حق و باطل مرز
فصل اول_قسمت چهارم
🔸️حجی که ناتمام ماند، تا تاریخ بیدار شود
امام حسین، مدینه را ترک کرد.
و بهجای قبیله و پادگان، رفت به قلب دین: مکه.
▪️او میدانست حج، فقط یک مناسک عبادی نیست.
یک رسانهی جهانیست.
جایی برای رساندن حرف حق، پیش از آنکه شمشیرها از نیام بیرون بیایند.
پس شروع کرد به افشاگری.
از ظلم گفت، از یزید گفت، از انحراف دین گفت.
📌 اما حجش نیمهتمام ماند…
خبر آمد:
مأموران یزید با لباس احرام، آمدهاند برای یک ترور مخفیانه.
همینجا، کنار کعبه…
در حرم امن خدا.
و امام، تصمیم گرفت برود.
بهسمت کوفه.
بهسمت کربلا.
🔻 حج را ناتمام گذاشت،
اما حقیقت را کامل کرد.
او به ما یاد داد:
عبادت، اگر حق را حفظ نکند، پوسته ای بی روح است.
و گاهی، باید از طواف خانه بگذری،
تا دلها را دور حقیقت بچرخانی.
❓ما امروز عبادت میکنیم... اما آیا ظلم را هم افشا میکنیم؟
❓طواف میکنیم… اما آیا جرئت خروج از دایره مصلحتسنجی را داریم؟
❓اگر راه کربلا از میان حج ما عبور کند،
آیا از نیمه راه برمیگردیم یا ادامه میدهیم؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home
20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شهادت یعنی راه خدا رفتنیه . . .
میشود زنده باشی اما شهید باشی!
#خط_خیبر
#روایت_انسان
#جنگ_وجودی
🆔️ @Revayate_ensan_home
فصل دو_قسمت اول
🟠 نامههایی که باید راستیآزمایی شوند
امام حسین، حج را نیمهکاره رها کرد.
اما مقصدش فقط کوفه نبود؛
دلهایی بود که هنوز به عدالت امیدوار بودند.
📩 در همان روزها، موجی از نامهها از کوفه به مکه رسید.
صدها نامه، با امضاهای آشنا…
از یاران قدیمی علی، از شیعیان زخمی، از کسانی که هنوز میخواستند حق را زنده ببینند.
🔻 نوشتند:
«تو پیشوای مایی…
ما یزید را قبول نداریم…
بدون تو پراکندهایم…
تو بیا، ما با توایم.»
📌 بیش از دوازده هزار نامه،
یک شهر پر از هیجان .
اما امام حسین تعجیل نکرد.
با اینکه تحت فشار بود و فرصت کم،
با اینکه همراهانش نگران بودند،
او نگفت: «برویم ببینیم چه میشود…»
✉️ نه.
اول پاسخ نوشت.
بعد کسی را فرستاد که نه فقط سفیر بود، بلکه چککننده حقیقت:
مسلم بن عقیل.
🔹 مردی که عقل، شجاعت و درایتش کمنظیر بود.
تا ببیند: این شور، چقدر شعور دارد؟
این امضاها، چقدر ایستادگی میآورند؟
❗️او راه راستیآزمایی را برگزید، نه تعجیل را.
و این یعنی سیاست حسینی، سیاست هیجانی نیست؛
راه عقل و حکمت و آزمون است.
❓و ما امروز، در مقابل امر ولیّ خدا
آیا فقط هیجان داریم؟
یا در عمل هم اهل وفاییم؟
❓اگر امروز وقت یاری ولی زمان ما باشد،
آیا امضای ما هم پشت دعوت اوست؟
یا ترجیح میدهیم از دور تماشا کنیم تا اوضاع روشن شود؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home
23.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جبرائیل اول روضه خوان حسین (ع)
(برگرفته از فصل اول روایت انسان)
#روایت_انسان
#فرّو_الی_الحسین
#روضه
🆔️ @Revayate_ensan_home
🏡 خانه اهالی روایت انسان
فصل دو_قسمت اول 🟠 نامههایی که باید راستیآزمایی شوند امام حسین، حج را نیمهکاره رها کرد. اما مقصد
فصل دو _ قسمت دو
🟣 کوفه صادق بود، اما وفادار نبود
مردم کوفه در ابتدا دروغ نگفتند.
دعوتشان از سر شوق بود.
یاد علی هنوز در دلهایشان بود، بغض یزید هنوز تازه، امید به عدالت هنوز زنده.
🔻 آنقدر مشتاق بودند که هزاران نفر بیعت کردند؛
مسلم بن عقیل با جمعیتی شبیه ارتش کوچک ایستاد…
اما وقتی عبیدالله بن زیاد وارد کوفه شد،
با یک خطبه ترسآور،
با چند جاسوس،
با چند کیسه پول…
همه چیز فرو ریخت.
📌 بیعتکنندگان، یکبهیک عقب نشستند.
درها بسته شد. چهرهها پنهان شد.
و مسلم، تنها ماند.
❗️کوفه صادق بود، اما وفادار نبود.
احساس داشت، اما اراده نداشت.
و همین شد که تاریخ، نامش را با خیانت نوشت.
❓و ما…
وقتی با حقیقت مواجه میشویم،
آیا در روز راحتی میگوییم "هستیم"،
و در روز تهدید، عقب میکشیم؟
#ماجرای_حسین
#روایت_انسان
#فرو_الی_الحسین
🆔️ @Revayate_ensan_home