.
⚠️ما توی روایت انسان هدفمون
نقل اخبار نیست!
تحلیل و توصیف اخبار هم کار ما
نیست!
ما اینجا مغزافزارهایی مثل
روایت انسان و روایت نصر رو
برای شما آماده کردیم تا براساس
اونها قدرت تحلیل پیدا کنید.
🔻تفاوت ماهی و ماهیگیریه!
گاهی میشه با چیزایی که بلدیم
ماهی بگیریم و گاهی هیچ صیدی
نداریم، نکتهاش توی همین تسلیم نشدنه!
.
|@Revayate_ensan_home|
.
⁉️این روزها از ما درخواست زیادی
برای تحلیل وضعیت دارید،
نمیدونم تیم پژوهش برنامهای
برای تولید محتوا بر این اساس
دارن یا نه ،
امـــا
توصیهام به شما اینه که منتظر
ماهی نباشید، اگر سوالی دارید،
اگر تشنهاید، جستجو کنید و به
همون جوابهای کمی که میگیرید
قوت قلب داشته باشید!
📍قلاب رو بندازید تو آب ولو
ماهی کوچیکی بگیرید!
آب کم جو، تشنگی آور به دست
💡تا بجوشد آب از بالا و پست
مطمئن باشید برکت این آب
کم و اون ماهی کوچیک خیلی
بیشتره!
.
|@Revayate_ensan_home|
.
📌و نکته آخر اینکه
چشمتون به دهان ولی باشه!
هیچکس نمیتونه به اندازه
ایشون وظایف ما رو در
شرایط فعلی روشن کنه.
🗓کمی صبوری کنیم تا روز چهارشنبه ان شالله ببینیم حضرت آقا چی میفرماین!
اون روایت رو به یاد بیارید که نه از ولی جلو بزنید و نه از اون عقب بیفتید...
.
|@Revayate_ensan_home|
✨✨✨✨✨✨
سلام ای دلباختگانت حیران توصیف کمالت!
✨✨✨✨✨✨
▫️ برداشت آزاد از دعای ندبه
#ونراه_قریبا
|@Revayate_ensan_home|
جاهلیت مدرن - <unknown>.mp3
زمان:
حجم:
3.23M
▪️ جاهلیت مدرن چه تفاوتی با جاهلیت قبل از بعثت حضرت رسول (ص) داره؟
🎙برشی از بیانات مقام معظم رهبری
#روایت_ولایت
|@Revayate_ensan_home|
✨✨✨✨✨✨
سلام ای خوشی خبرها به گفته شدن از زبان تو!
✨✨✨✨✨✨
▫️ برداشت آزاد از دعای ندبه
#ونراه_قریبا
|@Revayate_ensan_home|
✨✨✨✨✨✨
سلام ای اشکهای من ناکافی برای تو!
✨✨✨✨✨✨
▫️ برداشت آزاد از دعای ندبه
#ونراه_قریبا
|@Revayate_ensan_home|
🌿این کارتها رزق بود و نور!
برنامه داشتیم از تهران خارج بشیم تا از شر سرفهها و سوزشهای گلو و سردردها چند روزی در امان بمونیم اما با دلخوری و ناراحتی این برنامه عقب افتاد!
⏰برنامه ما شد چهارشنبه ساعت ۶:۳۰ صبح!
شام خوردیم و وسایل رو جمع و جور کردیم و رفتیم بیرون چند تا کار انجام بدیم که طبق عادت ایتا رو باز کردم ببینم پیام کاری مهمی نداشته باشم و ساعت ۲۳:۰۹ دقیقه یکی از این کارتها قسمت من شد!
✨الان دیگه هوای تهران اذیتم نمیکرد، قرارمون شده بود ساعت ۶:۳۰ جلوی بیت رهبری برای سخنرانی آقا!
#آن_روی_ما
|@Revayate_ensan_home|
🌿شاید چیزی رو دوست نداشته باشیم اما خیر ما همونجاست!
این صحبتی بود که بین من و همسرم رد وبدل میشد، هر دومون ذوق زده بودیم و با سرعت زیادی با کارای خونه و آماده کردن وسایل سفر انرژیمون رو تخلیه میکردیم تا یهو پرواز نکنیم!🤩
من داشتم تند تند ظرف میشستم و میگفتم واقعا اگر امشب از تهران خارج شده بودیم، ناراحتی و حسرت عمیقتری توی دلم میموند، خداروشکر نرفتیم و اون آیهی عسی ان تکرهوا شیئاً میخوند!
شب تا صبح ده بار بیدار شدم هنوز ساعت ۵ نشده بود فقط از ترس اینکه خواب نمونم!😅
تا اینکه دیگه رسیدیم به ساعت موعود و راهی شدیم...
#آن_روی_ما
|@Revayate_ensan_home|
🌿بیم و امید، عجیبترین حالیه که انسان میتونه تجربه کنه!
همینطور که هنوز آفتاب نزده بود خیابون کشوردوست پر از مردمی بود که با قلبهای مشتاق گامهای بلند برمیداشتن تا خودشون رو به صف ورودی برسونن!
👥دیدار دیروز برای اقشار مختلف مردم بود برای همینم دو تا صف بود، یه صف مخصوص کسایی که از طریق دوست و آشنا و ارگانهای مختلف کارت ملاقات دارن و صف دیگه برای کسایی که کارت ندارن ولی عاشقن!
💢من تو کل مراحل مختلف بازرسی تو این فکر بودم که یعنی امروز چه آیهای بالاسر حضرت آقا نمایان میشه، یعنی حسینیه چه شکلیه، یعنی چقدر میتونم نزدیک بشینم و آقا رو ببینم؟
تا اینکه بعد از تحویل همه چی خودم و لباسای تنم رسیدیم به اون زیلوهای آبی معروف!
#آن_روی_ما
|@Revayate_ensan_home|
🌿خدا خودش کار خودش رو محقق میکنه!
حرزی که به بازوم بسته بودم باعث شد برگردم امانات و از همراهام جدا بشم برای همین تنها به این زیلوها رسیدم.
💗 نفس میکشیدم، چشمام میدید، با انگشتای پام سعی داشتم خوب این زیلوهارو حس کنم و قلبم با تمام انرژیش خون رو پمپاژ میکرد و اگر همه این حسهارو نداشتم فکر میکردم خوابم!
مرحله آخر بازرسی رو هم رد کردم و رفتم جلوتر!
یکی از خانمها که جلوی در بود با لبخندش گرم منو به آغوش کشید و گفت خوش اومدید!🫂
پشت اون در همون حسینیه بود که همیشه دیده بودم اما این بار توش نفس میکشیدم!
اول از همه با چشام دنبال آیه گشتم و قلبم ریخت که چقدر منو یاد فصل ۲ روایت انسان میندازه...🥹
#آن_روی_ما
|@Revayate_ensan_home|
🌿ساعات مقدس انتظار!
تقریبا سمت خانمها۴۰ درصدش پر شده بود، چشم چشم کردم و همراهم رو که تو بازرسی ازش جدا شده بودم رو پیدا کردم و رفتم نشستم کنارش!
🕤ورود جمعیت به حسینیه متوقف نمیشد، ردیف ردیف خانمها و آقایون صفها رو پر می کردن و پشت هم مینشستن. ساعت تقریبا ۸:۱۵ بود که من نشستم و تا ورود آقا نزدیک دو ساعت زمان مونده بود!
حس جدیدی از انتظار رو تجربه میکردم، مدام به اون صندلی خالی و میکروفون که از جایی که من نشسته بودم اندازه سه بند انگشت دیده میشد، خیره میشدم و سرم رو اینور اونور میکردم تا مطمئن بشم وقتی آقا اومدن، میتونم از همین دور ایشون رو ببینم!🥹
#آن_روی_ما
|@Revayate_ensan_home|