❌اگر این اتفاق بیفته و مرزهای همدلی و انسانیت برداشته بشه چی میشه❓
❌اگر مهم ترین موتور محرکه جامعه سود شخصی و نفع شخصی بشه چی میشه⁉️
⬅️ اون کسی که از قدرت و توان بیشتری برخوردار باشه😎، سهم بیشتری رو تصاحب میکنه💪 و ضعفای جامعه، محکوم به «فنا» میشن. 😔
🔻به مرور زمان، ثروت و قدرت در دستِ عدهای از افراد متمرکز میشه، در حالی که اکثریت جامعه در فقر و تنگدستی به سر میبرند.
یک جامعه ی طبقاتی!!!
با «اقلیت قدرتمند»
و اکثریت ضعیف و بی بهره!
قبل از ادامه دادن این بحث
یه سوال از اونایی که #فصل_اول_روایت_انسان رو پشت سر گذاشتن:
یادتون میاد که در یکی از از جلسات فصل اول گشت و گذاری کردیم توی یک شهر؟!
شهری که هر چقدر از حاشیه اش به سمت مرکز نزدیکتر میشدیم،
هم وضع ساختمانهاش عوض میشد و هم وضع آدمها.
هدایت شده از محمدامین نخعی
📝 معلم و معلمی را نباید منحصر در یک روز دانست.
اینکه هر سال در یک روز بخصوص دسته گلی یا کادویی تهیه کنیم و به کسی که برایمان معلمی کرده است تقدیم کنیم، هر چند از هیچی بهتر است،
اما ابدا تکریم مقام معلم و معلمی به حساب نمی آید!!
(البته که اخیرا در فضای مجازی مد شده که یک پیام انگیزشی را کپی پیست کنیم و تمام.)
🔴 حالا چند تذکر اول به خودم و بعد به هرکسی که این متن را می خواند:
1⃣ خانواده و خصوصا پدران فکر نکنند که میتوانند بار تربیت و معلمی شان را در خانواده «برون سپاری» کنند و نقششان را به صرفا نان آور خانواده تقلیل دهند.
2⃣ در کنار معلم های رسمی فرزندانتان از «نقش بی بدیل مادران» خصوصا مادران خانه دار که «متمرکز در معلمی و تربیت فرزندان هستند» تشکر عملی کنید!
3⃣ تکریم واقعی مقام معلم، مادامی که «مشکلات عدیده معیشتی و خدماتی» برای این قشر نجیب و زحمتکش سر جای خودش باقی است، صرفا یک اقدام صوری و زودگذر است.
اگر من جای شما بودم، در کنار معلم ها برای احیای معیشت مناسب آنها و مطالبه از حاکمیت می ایستادم تا این درخواست توسط حاکمیت، صرفا یک درخواست صنفی تلقی نشود!!
4⃣ تکریم و تشکر لفظی یا عملی از هر معلمی را منحصر در روز معلم ندانید.
هر روزی که فکر کردید دارید قدر زحمات معلم تان را متوجه می شوید، همان روز اقدام کنید.
باور کنید معلم ها آنقدر نجیب هستند که این اقدام شایسته شما سالها در ذهنشان میماند!
5⃣ معلمی صرفا یک شغل رسمی و دولتی نیست، یک مقام پیامبرانه است( معلمی شغل انبیاست)!
اتفاقا معلم در این مقام از مخاطب خود مزد و اجری طلب نمیکند.(إنی لا اسئلکم علیه اجرا)
در این مقام هر کسی که راه انبیا را برود میتواند معلم باشد و مزد او در واقع با خدای متعال و اهل بیت است!
🌱این روز را به همه ی کسانی که برایم معلمی کرده اند و در تربیتم سهیم بوده اند صمیمانه تبریک می گویم.
#روز_معلم
#تربیت
https://eitaa.com/joinchat/995557609Cbefd88e171
📣 با افتخار از شما اهالی فرهیخته «روایت انسان» دعوت میکنیم تا با حضور ارزشمند خود در دورهمی سالانه مدرسه نویسندگی مبنا، ما را در این رویداد همراهی بفرمایید.
🗒 پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت
📌 مجموعه فرهنگی سرچشمه تهران
🔸 با حضور:
رضا امیرخانی
محمدرضا جوانآراسته
محمدامین نخعی
🔶 ثبتنام در این رویداد ضروری و رایگان است.
پیوند ثبتنام:
https://formafzar.com/form/38c3o
⭕️⭕️ مهلت ثبتنام
⭕️ یکشنبه ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۲۴:۰۰
روابط عمومی رویداد:
@Hosnagheytasi
«ستاد اجرایی سومین گردهمایی سالانه مدرسۀ مبنا»
درباره سوالی که پرسیده بودیم،
بعضی از دوستان درست به هدف زدند! 🎯😊
شهری که دنبالش بودیم، همون ارم ذات العماد، شهر قوم عاد در دوران حضرت هود (علیه السلام) بود.
شهری با معماری باشکوه و تمدنی که به نظر میرسید هیچ قدرتی قادر به شکست اون نیست… 🏰
بیاید چند خطی از جلسه ۲۳ فصل اول روایت انسان رو مرور کنیم تا بیشتر در حال و هوای اون دوران قرار بگیریم.
در این جلسه، سفری به شهر قوم عاد داشتیم.
درسته که همیشه روایت انسان رو شنیدین🎙
ولی حالا بیاین روایت انسان رو بخونیم! 😊
"هر چه از کاخ دورتر بشوید و از مرکز شهر فاصله بگیرید، دیگر خبری از آن عظمت و شکوه نیست. در حاشیههای شهر، با خانههای مخروبهای روبرو میشوید که تراکم جمعیتی در آنها بالاست؛
یعنی مثلاً اگر در ساختمانها و خیابانهای نزدیک کاخ به ندرت آدمهایی را ببینید که با پای پیاده راه بروند، بلکه همه با اسب و استر 🐎 یا با بردههایی که آنها را بر تختهای معلق حمل میکنند، اینور و آنور میروند.
لباسهای زیبا و مرفه، زنهایی که با آرایشهای ویژه و با طلاهای آویزان سنگین 👑 (چون آنجا هم این شکل از آرایش بدنی را میطلبید) و لباسهای فاخر گاهی طلاکوب ابریشمبافت…
اما وقتی به حاشیه شهر میروید، میبینید که مردم اندک لباسی بیشتر ندارند و کوچهها پر از بچههایی است که با لباسهای ژولیده و پاره شده بازی میکنند.
خب تا همینجا کافیه! ✋
در چنین وضعیتی، اتفاقی که میافته اینه که اقلیت بهرهمند و قدرتمند جوری زندگی میکنند که برای بقیه، حسرت و آرزو درست میکنند. 😔💭
هرچند اکثریت جامعه بیبهره هستند، اما “رؤیای” رسیدن به قارونها و اشراف جامعه را در سر میپرورانند!! 💭👑
#خیلی_مهم‼️
این دقیقاً همون چیزیه که در روانشناسی بهش می گن “محرومیت نسبی”. 🤔
یعنی فرد، خودش رو با کسانی مقایسه میکنه که از اوضاع بهتری برخوردارند و احساس نارضایتی میکنه،😔
اما با این وجود تلاش می کنه تا خودش رو به اون ها برسونه!! 🏃🏻♂
⚠️ نتیجهای که به وجود میاد اینه که هرچند خیلیها توی «نداری» به سر میبرند، اما تلاش میکنند تا خودشون رو هرچه بیشتر به اشراف و مترفین “شبیه کنند”… 🎭
پس به طور ناخودآگاه یک «مسابقه» و «رقابت همگانی» برای رسیدن به قلههای اشرافیت و دنیاگرایی به وجود میاد. 🏁🌍💰